معنی کلمه طبل خوار در لغت نامه دهخدا
جیفةاللیل است و بطال النهار
هرکه او شد غره این طبلخوار.مولوی.لاف کیشی کاسه لیسی طبل خوار
بانگ طبلش رفته اطراف دیار.مولوی.صوفیان طبلخوار لُقمه جو
سگدلان همچو گُربه روی شو.مولوی.طبل و رایت هست ملک شهریار
سگ کسی که خواند او را طبلخوار.مولوی.رایتان این بود و فرهنگ و نجوم
طبلخوارانید و مکارید و شوم.مولوی.در حاشیه مثنوی چ علاءالدوله در شرح بیت ذیل از مثنوی :
کاندرین زندان بماند مستمر
یاوه تاز و طبلخوار است و مُضر.
نوشته است :طبل خوار رمیدن بود، میگوید: بیفایده ای بهر سو بتازد، و بی جنبش دست رمیدن گیرد، و زیان رساند - انتهی. مُفتخواری. رجوع به طبل خوردن شود.