طبعاً

معنی کلمه طبعاً در لغت نامه دهخدا

( طبعاً ) طبعاً. [ طَ عَن ْ ] ( ع ق ) بالطبع. طبیعة. خواهی نخواهی.

معنی کلمه طبعاً در فرهنگ معین

( طبعاً ) (طَ عَ نْ ) [ ع . ] (ق . ) طبیعتاً، به طبع ، بالطبع .

معنی کلمه طبعاً در فرهنگ عمید

بالطبع، طبیعتاً.

معنی کلمه طبعاً در فرهنگ فارسی

طبیعه بالطبع بطبع .

جملاتی از کاربرد کلمه طبعاً

کریم طبعاً مشاطه امید توئی نقاب باز کن از چهره ی نهان کرم
محمدعلی‌شاه نیز بر این تصمیم صحه نهاد و فرمان رئیس‌الوزرایی ناصرالملک را در سوم آبان ماه ۱۲۸۶ صادر کرد. وی به‌خوبی می‌دانست که ناصرالملک مجری خواسته‌های دولت انگلستان است و طبعاً با وی که با روس‌ها مناسبات نزدیک دارد راه سازش پیش نخواهد گرفت ولی برای اینکه حسن نیت خود را به اثبات برساند، تن به این انتخاب تحمیلی داد تا جلوی هرگونه شِکوه و شکایت را از نمایندگان گرفته باشد. ناصرالملک بعد از چند روز مشورت با نمایندگان بدون خواستن نظر شاه، وزیران خود را به مجلس معرفی کرد و چون بیشتر افراد این کابینه با هم ارتباط خانوادگی داشتند به «کابینه خانوادگی» مشهور شده‌است.
«...آهنگسازی که موسیقی میهن خود را نداند نمی‌تواند آهنگساز خوبی باشد و آهنگسازی است عاریتی، که نظیرش در دنیا فراوان است و ارزشی هم ندارد … من همیشه به موسیقی ایرانی فکر می‌کنم. زیرا بنای موسیقی من ایرانی است. موتیف و بعضی تم‌ها ایرانی است. ولی هارمونی من صددرصد صدای ایرانی نمی‌دهد. چون خود هارمونی اساساً یک مقولهٔ غربی است و ارکستر هم طبعاً صدای ایرانی ندارد. چرا که سازها ایرانی نیستند. اما همیشه کوشیده‌ام رنگ و حالت ایرانی را در آثار خود حفظ کنم و معتقدم آهنگسازان ما باید بیشتر به سنت‌های موسیقی خودمان متکی باشند و نباید به دنبال موتیف‌های غربی بروند…»
اپی نفرین یک محرک قوی قلبی است. گیرنده‌های بتا-۱، بتا-۲، بتا-۳ و آلفا در قلب وجود دارند. اثر اپی‌نفرین، تأثیر مستقیم روی گیرنده‌های بتا-۱ میوکارد و سلول‌های ضربان‌ساز است. اثر ایجاد شده افزایش ضربان، کوتاه شدن و قدرتمندتر شدن سیستول و افزایش برون‌ده قلب است. در برابر افزایش کار قلب طبعاً مصرف اکسیژن نیز توسط قلب بالا می‌رود.
و اگر مواقع نامرضی باشد، در دفع و تغییر آن چندان که تواند جهد کند، باشد که واقع غیر آن بود و محبوب آن را خواسته باشد و اگر محب مکاشف باشد، چنانکه در هر صورتی روی دوست عیان بیند، باید که در هر صورتی نامرضی اگرچه وجه او بیند رضا ندهد چه وجه او در نامرضی آنست که راضی نیست. ولایرضی لعباده الکفر، محبی که حق را بحق بیند و عالم را همه حق بیند، بر منکرات انکار کند بحق بر حق برای حق، و حجتش قایم بود، چه در هر چه شرعاً حرام است جمال حق نبیند، لاجرم از آن اجتناب نماید، بلکه در آن طبعاً رغبتش نبود، اینجا شبهه‌ای زحمت می‌دهد که: چون او محکوم تجلی است و تجلی هم اشیاء را شامل است، تجلی را از نظر خود چگونه دفع تواند کرد؟ گوئیم: تجلی دو نوع است: تجلی ذات و تجلی اسماء و صفات، تجلی ذات دفع نتواند کرد، اما در تجلی اسمائی و صفاتی تواند که تجلی قهری را بتجلی لطفی دفع کند و درهرچه نامشروع باشد نشان قهر و جلال بیند ودرهر چه مرضی بود نشان لطف و جمال، اینجا گوید: اعوذ برضاک من سخطک، و در تجلی ذات: اعوذ بک منک.
سُئِلَ عِیْسی عَلَیْهِ یَا رُوْحَ اللهِّ اَیُّ شَیْیءِ اَعْظَمُ وَمَا اَصْعَبُ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ قَالَ غَضَبُ اللهِّ قَالوا وَمَا یَنْجِی عَنْ ذلِکَ قَالَ اَنْ تَکْسِرَ غَضَبَکَ وَ تَکْظِمَ غَیْظَکَ طریق آن بود: چون نفس خواهد که شکایت کند، خلافِ او کند و شکر گوید و مبالغه کند؛ چندانی که در اندرون خود محبّت او حاصل کند زیرا شکر گفتن به دروغ، از خدا محبّت جستن است. چنین می‌فرماید مولانای بزرگ قدس الله سره که اَلشِّکَایَةُ عَنِ الْمَخْلُوْقِ شِکَایَةٌ عَنِ الْخَالِقِ و فرمود دشمنی و غیظ در غیبتِ تو، بر تو پنهان است، همچون آتش چون دیدی که ستاره‌ای جَست آن را بکُش تا به عدم باز رود از آنجا که آمده است. و اگر مدد کنی به کبریتِ جوابی و لفظِ مجازاتی، ره یابد. و از عدمْ دگر و دگر روان شود و دشوار توان آن را بازفرستادن به عدم. اِدْفَعْ بِالَّتِیْ هِیَ اَحْسَنُ تا قهر عدو کرده باشی از دو وجه: یکی آنکه عدو گوشت و پوست او نیست اندیشهٔ ردی است؛ چو دفع شد از تو به بسیاری شکر هر آینه ازو نیز دفع شود. یکی طبعاً که اَلْاِنْسَانُ عَبِیْدُ الْاِحْسَانِ و دوم چو فایده نبیند چنانک کودکان یکی را به نامی می‌خوانند او دشنام می‌دهد؛ ایشان را رغبت زیادت می‌شود که «سخن ما عمل کرد» و اگر تغییر (؟تغیّر) نبینند و فایده‌ای نبینند میلشان نمانَد. دوم آنکه چو این صفت عفوی در تو پیدا آید معلوم شود که مذمّت او دروغ است؛ کژ دیده است، او ترا چنانک تویی ندیده است، و معلوم شود که مذموم اوست نه تو. و هیچ حجّتی خصم را خجل‌تر از آن نکند که دروغی او ظاهر شود. پس تو به ستایش در شکّر او را زهر می‌دهی زیرا که اظهار نقصانی تو می‌کند تو کمال خود ظاهر کردی که محبوب حقّی که وَالْعَافِیْنَ عَنِ النَّاسِ وَاللهُّ یَحِبُّ الْمُحْسِنیْنَ محبوب حق ناقص نباشد چندانش بستا که یاران او به گمان افتند که مگر با ما به نفاق است که با اوش چندان اتّفاق است. شعر: برکن به رفق سبلتشان گرچه دولتند    بشکن به حکم، گردنشان گرچه گردنند وَفَقنَّااللهُّ لِهذا.
تا سال ۱۳۲۸ ، مدت هفت سال بود که مردم ایران از حج محروم بودند، طبعاً در حج آن سال حضور روحانیون بسیار پررنگ می‌نمود. . سید محمدتقی خوانساری هم به دعوت یکی از بازاریان تهران به این کاروان پیوست. زمانی که جمعی از شیعیان از او تقاضای برپایی جماعت نمودند، او بی‌اعتنا به درخواست ایشان، به نماز جماعت مسلمانان اهل سنت رفت.
در سال ۱۳۳۸ برابر با ۱۹۵۹، شاه متقاعد شد که دست به اصلاحات اجتماعی-اقتصادی بزند. بر این اساس از منوچهر اقبال نخست‌وزیر وقت خواست که پیش‌نویس لایحهٔ اصلاحات ارضی را برای ارائه به مجلس آماده کند. طبعاً تصویب چنین قانونی با مخالفت مالکان و روحانیون رو به رو می‌شد اما از آنجا که حکومت، مجلس را تحت کنترل داشت، تنها راه نجات مالکان، تجدید نظر در لایحه و تغییر آن به ترتیبی بود که اجرایش را ناممکن سازد.
تیر، اگر طبعاً ز هنجار نشان مایل شود جرم او بر بازو شست و گمان نتوان گرفت
ایجاد یک سیستم زمین مطلوب حتی تا همین سال‌های اخیر صرفاً برای مفهوم داشتن شبکه زمینی با مقاومت هرچه کمتر بوده‌است اما با ایجاد شبکه‌های برق وسیع با ظرفیت بالا، طبعاً با جریان‌های اتصال کوتاه فوق‌العاده روبرو هستیم که با وجود مقاومت کم سیستم ارتینگ، پتانسیل آن ممکن است از حد مجاز ایمنی تجاوز کند. به همین جهت تحقیقات بعدی مفاهیم جدیدی از لحاظ ایمنی را تحت عنوان کلی کنترل گرادیان پتانسیل، در شرایط بروز خطا معرفی کرده‌است.
عمل آلیاژ کردن نرم سازها با برخی پلیمرها از همان روزهای اول صنعت پلاستیک وقتی الکساندر پارکس، پارکزین را معرفی کرد انجام می‌شده‌است. وقتی اولین مرتبه به کار گرفته شدند، اساساً به عنوان جداکننده مولکولهای پلیمر عمل می‌کردند. طبعاً انرژی کمتر جهت چرخش پیوند مولکولی لازم بود و پلیمرها در دمای پایین‌تر از دمای تجزیه‌شان قابلیت جریان داشتند. بعدها دریافتند که نرم سازها دو نقش دیگر هم ایفا می‌کنند، کم کردن گرانروی مذاب و تغییر خواص فیزیکی محصول مانند افزایش نرمی و انعطاف‌پذیری و کاهش دمای انعطاف سرد (دمایی که زیر آن آمیزه پلیمر انعطاف‌پذیری خود را از دست می‌دهد)
به‌طور منطقی باید تحت تأثیر یافته‌های علم کتابداری باشد. در اینجا بدون اینکه نظری درباره درستی یا نادرستی این دیدگاه بیان کنیم برای مقایسه کتابداری یا علم کتابداری با علم اطلاعات، مفهوم وسیع‌تر علم کتابداری را انتخاب می‌کنیم تا آن را با علم اطلاعات مقایسه کنیم. هنگامی که رابطه اعم یا اخص را میان دو مفهوم علم کتابداری و علم اطلاعات بررسی می‌کنیم رابطه هر چه باشد چون کتابداری را بخشی از علم کتابداری پنداشته‌ایم هر رابطه‌ای درباره علم کتابداری، طبعاً درباره کتابداری نیز صادق خواهد بود.برای انجام این مقایسه، از تعاریف ارائه شده در منابع که قبلاً هم در همین نوشته به آن‌ها اشاره شده استفاده می‌کنیم.
سهروردی هستی‌شناسی خود را «نورالانوار» نام داده است. همان حقیقت الهی که درجه روشنی آن چشم را کور می‌کند. نور را نمی‌توان با کمک چیز دیگر و نسبت به آن تعریف کرد، زیرا تمام اشیا با نور آشکار می‌شوند و طبعاً باید با نور تعریف شوند. «نورالانوار» یا «نور مطلق» همان وجود مطلق است و تمام موجودات، وجود خود را از این منبع کسب کرده‌اند و جهان هستی چیزی جز مراتب و درجات گوناگون روشنایی و تاریکی نیست. به همین دلیل سلسله مراتب موجودات بستگی به درجه نزدیکی آن‌ها با «نورالانوار» دارد، یعنی به میزان درجه «اشراق» و نوری که از نورالانوار به آن‌ها می‌رسد.
کونز معتقد است پیروان سنت‌های هندو و بودایی به این دلیل که با مسیحیان توماسی در تماس بوده‌اند طبعاً بر گنوسیان اثر گذاشته‌اند.