طاقین

معنی کلمه طاقین در لغت نامه دهخدا

طاقین. ( اِ ) قبای دوتائی. ( دیوان البسه نظام قاری ) :
اینکه در دکانها آورده اند
صوف طاقین مربع بیشمار.نظام قاری ( دیوان البسه ).تنم تا یافت در بر صوف طاقین
سر چتر و دل خارا ندارد.نظام قاری ( دیوان البسه ).قدِ صوف زاغکی بین بر صوف سبز طاقین
سر همسری طوطی عجب اینکه زاغ دارد.نظام قاری ( دیوان البسه ).نظامی صوف طاقین است و سعدی جامه دیبا.
مرقع را شمر قاری و شرب زرفشان سلمان.نظام قاری ( دیوان البسه ). || طاقی. نوعی از کلاه. طاقیه :
ور در خور اقبال تو خدمت کندی چرخ
هستی سر او را سم اسبان تو طاقین.معزی.

معنی کلمه طاقین در فرهنگ معین

(قِ ) (ص نسب . اِ. ) ۱ - نوعی کلاه ، طاقی . ۲ - قبای دوتایی .

معنی کلمه طاقین در فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) نوعی کلاه طاقی . ۲ - قبای دوتایی .

معنی کلمه طاقین در ویکی واژه

نوعی کلاه، طاقی.
قبای دوتایی.

جملاتی از کاربرد کلمه طاقین

نظامی صوف طاقینست و سعدی جامه دیبا مرقع را شمر قاری و شرب زرفشان سلمان
نیشکر ذات النطاقین بید همچون ذوالیدین نارون چون ذوالعمامه یاسمن ذات الخمار
این که درد کانها آورده اند صوف و طاقین مربع بیشمار
چو طاقین که از جامها اوست طاق چو سته عشر نامدار عراق
دوشم جوابی آمد از خواجه عراقین کم خون گریست اعضا چون صاحب نطاقین
تنم تا یافت در بر صوف طاقین سر حبر و دل خارا ندارد