صبغ. [ ص ِ ] ( ع اِ ) نانخورش. و منه قوله تعالی : و صبغ للاکلین ( قرآن 20/23 ). ( منتهی الارب ). نانخورش. ( ترجمان علامه جرجانی ) ( ربنجنی ). خورش. ادام. قاتق. || و یقال : ما اخذه بصبغ ثمنه ؛ یعنی نگرفت آن را بر وفق قیمت آن بلکه گران خرید. ( منتهی الارب ). || و انها لحدیثة الصبغ؛ یعنی اول زن است که به زنی درآمده و ازدواج یافته بااو. ( منتهی الارب ). اول ماتزوج بها. ( اقرب الموارد ). || رنگ. ( غیاث اللغات ) ( اقرب الموارد ). صبغ. [ ص َ ] ( ع مص ) رنگ کردن جامه را بچیزی. ( غیاث اللغات ) ( زوزنی ) ( منتهی الارب ). رزیدن. || غوطه دادن دست را در آب و جز آن. ( منتهی الارب ). صبغ. [ ص َ ] ( ع مص ) تعمید دادن : صالح عمربن الخطاب بنی تغلب بعدبماقطعوا الفرات... علی ان لایصبغوا صبیاً و لایکرهوه علی دینهم... و کان داودبن کردوس یقول لیست لهم ذمةلانهم قد صبغوا فی دینهم... ( فتوح البلدان ص 190 ). صبغ. [ ص ِ ب َ ] ( ع اِ ) رنگ. ( منتهی الارب ).
معنی کلمه صبغ در فرهنگ معین
(ص ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - رنگ . ۲ - نانخورش . (صَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - رنگ کردن . ۲ - تعمید دادن .
معنی کلمه صبغ در فرهنگ عمید
۱. رنگ. ۲. هر ماده ای که با آن چیزی را رنگ می کنند. ۳. نان خورش، از آن جهت که نان را رنگ می کند، مانند سرکه.
معنی کلمه صبغ در فرهنگ فارسی
رنگ، هرمادهای که با آن چیزی را رنگ کنند، به معنی نانخورش مانندسرکه چون نان را رنگ میکند ۱ - رنگ جمع : اسباغ . ۲ - نانخورش .
معنی کلمه صبغ در دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی صِبْغٍ: خورش معنی سَبَقَ: جلو افتاد - پیشی گرفت ریشه کلمه: صبغ (۳ بار) «صِبْغ» در اصل، به معنای رنگ است، ولی از آنجا که انسان به هنگام خوردن غذا معمولاً نان خود را با خورشی که می خورد رنگین می کند، به تمام انواع نان خورش ها، «صِبْغ» گفته شده است. به هر حال، کلمه «صِبْغ»، ممکن است اشاره به همان روغن زیتون باشد که با نان می خوردند، و یا انواع نان خورش ها که از درختان دیگر استفاده می کردند.
معنی کلمه صبغ در ویکی واژه
رنگ کردن. تعمید دادن. رنگ. نانخورش.
جملاتی از کاربرد کلمه صبغ
گوهر دریای قرآن سفته ام شرح رمز «صبغة الله» گفته ام
به دست تو چه رضا ده به حق که ممکن نیست که صبغت الله از خویشتن فرو شویی
سید محمد علی موحد ابطحی در 7 صفحه تحقیق رجالی برای أصبغ منتشر کرده است.
زردی رخ بنم چشم صراحی شوئیم صبغه الله ز می ساغر احمر گیریم
کنیه اصبغ بن نباته ابوالقاسم است. او از بنی حنظله، از تیره مُجاشع بن دارم بود. وی کوفی و در خلافت علی بن ابی طالب، یکی از یاران نامدار علی بود.
اشرف غنی در سال ۱۳۹۳ برای دومین بار در انتخابات ریاستجمهوری شرکت کرد. در این انتخابات عبدالرشید دوستم جنگسالار معروف ازبکتبار را به عنوان معاون نخست و سرور دانش وزیر تحصیلات عالی و مسلکی هزارهتبار را به عنوان معاون دوم در کنار خود داشت. محاذ ملی به رهبری پیر احمد گیلانی، جبهه نجات ملی به رهبری صبغتالله مجددی و حزب حرکت انقلاب اسلامی به رهبری موسی خان هوتک و حزب اسلامی به رهبری عزیزالله دین محمد از مهمترین جریانهای حمایتکننده اشرف غنی در این انتخابات بهشمار میرفتند.
واجب از عکس صورت باطن منصبغ شد به صبغ هر ممکن
رنگی زرنگ باده ندیدند خوبتر آنها که رنگ یافته ی صبغة الللهند
قلب را از صبغة الله رنگ ده عشق را ناموس و نام و ننگ ده
از این جمله اصبغ «شمشیرهای ما بر گردنهای ماست. پس هر که را اشاره کند با شمشیرها میزنیم .» چنین بر میآید که او و دوستانش مطیع محض علی بن ابی طالب بودند.
وصف امکان شود در او مغلوب منصبغ یابی اش به حکم وجوب
به صبغ مهر تو چون اوحدی دگر باره در افکنیم شبی خرقه تا چه رنگ آید؟
مدرَس در واقع، رئیس یا مدیر مدرَسه بود که به وسیله بانی یا متولی مدرَسه انتخاب میشد. او باید به امور جاری مدرسه، مانند وضعیت طلاب، حجرهها و همچنین رفاه و احتیاجات اولیه طلاب، مانند تأمین روشنایی حجرهها رسیدگی کند. در مدارسی که با موقوفات شاهی اداره میشد، مدرّس از طرف صدر تعیین میشد. گزینش رئیس مدرسه کمتر صبغه سیاسی داشت و بیشتر به اقتضای مدارج علمی و فقهی مدرس بود.
ایا دنیا زتو گلشن بعشق تست جان درتن رخ پرنور تو روشن بنور صبغت اللهی
احمد بن موسی رازی در ۱۰ ذیالحجه ۲۷۴ق به اندلس زاده شد. از احمد بن خالد و قاسم بن أصبغ علم آموخت. درگذشت او در ۱۲ رجب ۳۴۴ق بود.
نداری هیچ جز دیدار اللّه از آن دم میزنی از صبغةاللّه
حزب وحدت هزاره شیعه برهبری عبدالعلی مزاری که در جریان جنگ با نیروهای سیاف در مقاطعی با نیروهای شورای نظار/جمعیت اسلامی تاجیک هم درگیر شده بود در ابتدای زمستان سال ۱۳۷۱ از دولت خارج شده و با حزب اسلامی حکمتیار پشتون متحد شد. در همین زمان صبغتالله مجددی که به عنوان رئیسجمهور دولت انتقالی تعیین شده بود جای خود را به برهانالدین ربانی تاجیک رهبر جمعیت اسلامی افغانستان داد. ربانی دومین رئیس غیرپشتون در تاریخ سیاسی افغانستان بعد از سلطان علی کشتمند هزاره، محسوب میشود.
گذار به شهرنشینی در داستانهای بلند ابراهیم الکَونی دیده میشود. برخی نویسندگان بر این باورند که الکَونی نه تنها داستان بلند نوشت، بلکه محتوای داستاننویسی لیبی را هم دگرگون کرد؛ زیرا تا پیش تر الکَونی داستاننویسی لیبی بیشتر صبغهای محلی داشت. الکَونی فضای داستاننویسی را در جامعهٔ لیبی باز کرد و آن را به جهان عرب پیوند داد و از این راه داستاننویسان لیبی را در جاهای دیگر نیز شناختند. او یکی از معترضین سیاست معمر قذافی بود و همچنین در جایزهای ادبی که قذافی راه اندازی کرده بود مخالف درج نام قذافی بر روی جایزه بود.
اصبغ المهری (عربی: أصبغ المهري؛ زاده: ۹۷۲ - درگذشته: ۱۰۳۵) در زمان حاکمیت اندلس میزیست. او محقق علوم مهندسی و اعداد بود، پیشرفت قابل توجهی در علم ستارهشناسی داشت و در عین حال به علوم پزشکی توجه داشت و کتاب «حسان» را تألیف کرد. از جمله کتابهای او کتاب ورود به علم هندسه در تفسیر کتاب اقلیدس بود، همچنین کتاب «ثمره اعداد» معروف به «معاملات» را نوشت از کتابهای دیگر او کتاب ماهیت اعداد و کتاب بزرگ او در علم مهندسی است که در آن اجزاء خط مستقیم و منحنی و غیره را بررسی میکند، او در سال ۴۱۶ هجری در غرناطه به گفته شاگردش مهندس ابو مروان سلیمان بن عیسی درگذشت.