شوراب
معنی کلمه شوراب در لغت نامه دهخدا

شوراب

معنی کلمه شوراب در لغت نامه دهخدا

شوراب. ( اِ مرکب ) آب شور. آبی شور. آب که نمک دارد. ( یادداشت مؤلف ). شورابه. آب نمکین و شورمزه. ( ناظم الاطباء ) :
شوراب ز قعر تیره دریا
چون پاک شود، شود سمائی.ناصرخسرو.اگر فضل رسول از رکن و زمزم جمله برخیزد
یکی سنگی بود رکن و یکی شوراب چه زمزم.ناصرخسرو.اندر بن شوراب ز بهر چه نهاده ست
چندین گهر و لؤلؤ ارزنده و زیبا.ناصرخسرو.تا فزایدکوری از شوراب ها
زانکه آب شور بفزاید عمی.مولوی.
شوراب. ( اِخ ) نام شهری به روم. نوشیروان آن را گشوده است. ( فهرست شاهنامه ولف ) :
چنین تا بیامد بدان شارسان
که شوراب بد نام آن کارسان.فردوسی ( شاهنامه چ بروخیم ص 2343 ).
شوراب. ( اِخ ) دهی است از دهستان طاغنکوه بخش فدیشه شهرستان نیشابور. آب از قنات. محصول آن غلات. سکنه آن 574 تن. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
شوراب. ( اِخ ) دهی است از دهستان کنارشهر بخش بردسکن شهرستان کاشمر. سکنه آن 105 تن. آب از قنات. محصول آن غلات. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
شوراب. ( اِخ ) دهی است از دهستان بیدخت بخش جویمند شهرستان گناباد. سکنه آن 427 تن. آب از قنات. محصول آن غلات ، ارزن و ابریشم. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
شوراب. ( اِخ ) دهی است از دهستان بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه. سکنه آن 285 تن. آب از قنات. محصول آن غلات و خشکبار. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
شوراب. ( اِخ ) دهی است از دهستان شاخنات بخش درمیان شهرستان بیرجند. سکنه آن 181 تن. آب از قنات. محصول آن غلات. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
شوراب. ( اِخ ) دهی است از دهستان پایین جام بخش تربت جام شهرستان مشهد. سکنه آن 50 تن. آب از قنات. محصول آن غلات و پنبه. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
شوراب. ( اِخ ) قریه ای در 33هزارمتری قم میان لنگرود و فیروزآباد و آنجا ایستگاه ترن است. ( یادداشت مؤلف ).
شوراب. ( اِخ ) نام محلی کنار راه یزد و طبس میان رباط پشت بادام و رباط خان در 246000متری یزد. ( یادداشت مؤلف ).
شوراب. ( اِخ ) نام محلی کنار راه دلیجان به خمین میان سنج آباد ومیانرودین در 51500متری دلیجان. ( یادداشت مؤلف ).
شوراب. ( اِخ ) نهری است به خوزستان که مقداری از آن از اهواز بگذرد و شاید همان «سولان » باشد. ( از معجم البلدان ).

معنی کلمه شوراب در فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان کاریز نو بخش تربت جام شهرستان مشهد که در ۳۸ کیلومتری شمال غربی تربت جامسر راه مالرو تربت جام به فریمان واقع شده ۲٠۹ تن سکنه دارد.
( اسم ) آب نمک آب شور معدنی .

معنی کلمه شوراب در دانشنامه عمومی

شورآب (ارسنجان). شورآب روستایی در دهستان شورآب بخش مرکزی شهرستان ارسنجان استان فارس ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۱٬۳۲۵ نفر ( ۴۰۵خانوار ) بوده است.
شورآب (درزآب). شورآب روستایی در دهستان درزآب بخش مرکزی شهرستان مشهد استان خراسان رضوی ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ این روستا بدون جمعیت بوده است.
شورآب (ریگان). شورآب روستایی در دهستان گاوکان بخش مرکزی شهرستان ریگان استان کرمان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۳۰ نفر ( ۱۰خانوار ) بوده است.
شورآب (طوس). شورآب روستایی در دهستان طوس بخش مرکزی شهرستان مشهد استان خراسان رضوی ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۱۸۳ نفر ( ۵۶خانوار ) بوده است.
شوراب (بلخ). شوراب ( به لاتین: Shurab ) یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولایت بلخ واقع شده است.
شوراب (بیرجند). شوراب نام یک منطقه مسکونی است در دهستان شاخن از توابع بخش مرکزی شهرستان بیرجند، واقع در استان خراسان جنوبی که بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۱۶۸ نفر ( در ۵۱ خانوار ) و طبق سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت آن ۶۹ نفر ( در ۲۹ خانوار ) بوده است.
شوراب (خلیل آباد). شوراب روستایی از توابع بخش ششطراز شهرستان خلیل آباد در استان خراسان رضوی ایران است.
این روستا در دهستان کویر قرار دارد و بر اساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۹۳ نفر ( ۲۲ خانوار ) بوده است.
شوراب (زاوه). شوراب روستایی در دهستان سلیمان بخش سلیمان شهرستان زاوه استان خراسان رضوی ایران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ جمعیت این روستا ۳۹۳ نفر ( در ۹۷ خانوار ) بوده است.
شوراب (سوادکوه). شوراب، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان سوادکوه در استان مازندران ایران.
این روستا در دهستان راستوپی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۱۲ نفر ( ۳۹ خانوار ) بوده است.
شوراب (فلارد). شوراب، روستایی در دهستان پروز بخش امامزاده حسن شهرستان فلارد در استان چهارمحال و بختیاری ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۲۴۹ نفر ( ۶۶ خانوار ) بوده است.

جملاتی از کاربرد کلمه شوراب

ز سرچشمه نیل تا رود گنگ ز شورابِ چین تا به تلخ‌آبِ زنگ
ز لعل بی گدازش شکر آیین شد آن شورابه همچون شهد شیرین
آنکو سخن به چون تو سخندان برد همی شوراب سوی چشمه حیوان برد همی
تلخی عیش بود لازم ارباب صفا کعبه را آب ز شورابه زمزم باشد
دریاچه شورابیل در حریم شهری اردبیل قرار دارد و شهرکهای کوثر. مهر. راه و ترابری. دادگستری؛ ولیعصر و دانشگاه‌های محقق اردبیلی. پیام نور. علوم پزشکی و نمایشگاه بین‌المللی اردبیل درحاشیه این دریاچه قرارگرفته‌اند. دریاچه شورابیل که مساحت آن ۱۲۰ هکتار و برای مصارف کشاورزی قابل استفاده بوده و در حال حاضر نوعی ماهی در آن پرورش داده می‌شود.
غواص تو را جز گل و شورابه نداده‌‌ست زیرا که ندیده است ز تو جز که معادا
سایه ی دولت بر فرق او فکند نامدش شورابه ی دریا پسند
داغی که ز شورابهٔ اشکم نمکین است صد محشر شوریدگیش زیر نگین است
اشکفت سروه مربوط به دوره نوسنگی است و در شهرستان خرم‌آباد، بخش ویسیان، دهستان شوراب، روستای غلامان سفلی واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۸ اسفند ۱۳۸۵ با شمارهٔ ثبت ۱۸۵۸۶ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
حاصل ما دل پاره است، چنین می باشد سرزمینی که به شورابه غم سبز شود
آسیاب ۲ دهنو مربوط به دوره پهلوی - دوره قاجار است و در شهرستان کوهرنگ، بخش مرکزی، دهستان شوراب تنگزی، ۱/۵ کیلومتری شمال غرب روستای دهنوی پایین واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۳۸۷ با شمارهٔ ثبت ۲۶۳۳۲ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
آب‌انبار شوراب مربوط به دوره قاجار است و در شهرستان گناباد، بخش مرکزی، روستای شوراب واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۳۸۴ با شمارهٔ ثبت ۱۲۹۱۱ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
این روستا در دهستان شوراب تنگزی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۰ نفر (۶خانوار) بوده‌است.
آسیاب ۱ دهنو مربوط به دوره پهلوی - دوره قاجار است و در شهرستان کوهرنگ، بخش مرکزی، دهستان شوراب تنگزی، ۱/۵ کیلومتری شمال روستای دهنو پایین واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۳۸۷ با شمارهٔ ثبت ۲۶۳۳۵ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
چو آب چشمم شورابه ی در و جاری به شوری که نمک ریخت دیدش به بصر
تا روی بشوراب چشم شوئی من روی به آب دیده شویم