شهم. [ ش َ ] ( ع ص ) تیزخاطر. چالاک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تیزدل. ( مهذب الاسماء ) ( مجمل اللغة ) ( اقرب الموارد ). ج ، شِهام : بوسهل حمدوی نیز مردی شهم و کافی بود. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 394 ). ما تو را آزموده ایم در همه کارها شهم و کافی و معتمد یافته. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 386 ). به تن خویش مرد و شهم بیرون آمد و این حدیث بگفت. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 442 ). شهم و با قد و منظر و هنر بود. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 242 ). در معنی سالاری این احمد مردی شهم بود. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 408 ). || اسب تیزرو. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). ج ، شُهوم. || مهتر مطاع. ج ، شُهوم. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) سنگی است که بر در خانه صید شیر گذارند که چون شیر در خانه درآید در بدان سنگ بند گردد. ( از اقرب الموارد )( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به سهم شود. شهم. [ ش َ ] ( ع مص ) زجر کردن اسب را: شهم الفرس. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ترسانیدن کسی را و بیم کردن : شهم فلاناً شهماً و شهوماً. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). هراسانیدن. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ). شهم. [ ش َ ] ( اِخ ) شهم بن مرة، شاعر محاربی است. ( منتهی الارب ) ( تاج العروس ). || شهم بن مقدام شیخ است مر ثوری را. ( منتهی الارب ). || شهم بن عبداﷲ و شلمةبن شهم ، محدثانند. ( منتهی الارب ).
معنی کلمه شهم در فرهنگ معین
(شَ ) (ص . ) ۱ - چالاک . ۲ - تیز فهم .
معنی کلمه شهم در فرهنگ عمید
چالاک، تیز، زرنگ.
معنی کلمه شهم در فرهنگ فارسی
تیزخاطر، چالاک، دلیر، بزرگ وسرور، فرمانروا ۱ - چالاک جلد : ... مردی بود فاضل و شهم و کاری ... ( بیهقی ) زجر کردن اسب را شهم الفرس هراسانیدن
معنی کلمه شهم در ویکی واژه
چالاک. تیز فهم.
جملاتی از کاربرد کلمه شهم
به آفتاب شهم گفت هین مکن این ناز که گر تو روی بپوشی کنیم ما رو باز
همچنین در بخش شهمیرزاد از شهرستان مهدی شهر گویشی از زبان مازندرانی رایج است. در میان عشایر الیکایی زبان مازندرانی رایج است.
گر نیام محرم شکرریزی پاسدار شهم به شبخیزی
من ای قوم فرخنده عبداللهم یکی بنده زین راد شاهنشهم
مخدوم شمسالدین شهم، هم آفتاب و هم مهم بر خاک او سر مینهم، هم سر بود زان متهم
آن شهم کاردان مبارز که مثل او این دهر یک مبارز و یک کاردان نداشت
حافظ در غزلی از آینه جام نام میبرد که منظورش همان اسطرلاب است که جهان را مانند جام آینهواری به آدمی نشان میدهد. قدیمیترین کتاب جامع به زبان فارسی دری دربارهٔ اسطرلاب و ستارهشناسی، کتاب «روضه المنجمین» نام دارد که آن را «شهمردان» فرزند ابیالخیر رازی در سده پنجم هجری تألیف کردهاست.
بد باز جهان بود بدان کوی فروشد واقبال بدان بود که شهمات برآمد
محل سکونت قوم تبری (مازنی) از شرق به علیآباد کتول و از غرب به رامسر میرسد و از شمال به دریای مازندران و از جنوب به دامغان، شهمیرزاد، گرمسار، فیروزکوه، دماوند، شمیرانات، طالقان و الموت میرسد. اتنولوگ جمعیت قوم تبری را حداقل ۴/۶۰۰/۰۰۰ نفر در سال ۲۰۲۱ برآورد کرده ولی در برخی منابع بالای ۶ الی ۷ میلیون(با مازندرانی های قزوین،تهران،کرج و ...) ذکر شده است.[نیازمند منبع]
مطالعات زمینشناسی انجام شده نشان میدهد که قدیمیترین تشکیلات از سنگهای دیرینزیستی تا آبرفتهای کوارترنری در این منطقه وجود دارد. سنگهای دوران دیرینزیستی در شمال سمنان، و سرخه اطراف شهمیرزاد و جنوب ارتفاعات شمال دامغان و شاهرود وجود دارند. سنگهای دوران میانزیستی در شمال شهمیرزاد در حوالی شیخ چشمه سر و جام دیده میشود. رسوبات دوره دوران ترشیاری از سمنان تا آهوان و طبقات گچدار در شمال شهرستان سرخه دیده میشوند؛ بنابراین دهها کارخانه و معدن گچ در این شهرستان (شهرستان سرخه) و چند شهرک صنعتی تخصصی گچ فعال میباشند و مقدار زیادی از گچ مصرفی کشور را این شهرستان تأمین میکند. سنگهای دوران کواترنری نیز از کوههای شمالی تا دشت کویر دیده میشوند.
آرتت یا آرتد یکی از روستاهای بخش شهمیرزاد است. بر پایه سرشماری در سال ۱۳۸۵، جمعیت این روستا ۶۷ نفر (۱۵ خانوار) و در سال ۱۳۷۵ ۱۳ نفر (۶ خانوار) بوده است.
وین طرفه که بی رخت بهر شب شهمات همی شود معین
جبرئیلا من خلیفه آن شهم وارث اسرار آن باب الله ام
دربار علاءالدوله محمد، مشوق امرا و دانشمندان بود و فیلسوف نامدار ایرانی، ابن سینا تا هنگام مرگ وزارت او را داشت. دانشنامه علایی نوشتهٔ ابن سینا و نیز نزهتنامه علایی نوشتهٔ شهمردان بن ابیالخیر رازی، هردو به علاءالدوله تقدیم شدهاست.
طبق گفته سیروس الوند، در بیمارستان حدود یک ساعت مشغول احیای برادرش بودند که بینتیجه بود.به پاس خدمات خشایار الوند در عرصه هنر و طنز، بعد از درگذشتش میدان ورودی شهر شهمیرزاد به نام وی نام گذاری شد.
دربار علاءالدوله محمد، مشوق امیران و دانشمندان بود و فیلسوف نامدار ایرانی، ابن سینا تا هنگام مرگ وزارت او را داشت. دانشنامهٔ علایی نوشتهٔ ابن سینا و نیز نزهتنامهٔ علایی نوشتهٔ شهمردان بن ابیالخیر رازی، هردو به علاءالدوله تقدیم شدهاست.
این در حالیست که فاصله شهمیرزاد تا مرکز استان مازندران ۱۷۰ کیلومتر و تا مرکز استان سمنان تنها ۲۷ کیلومتر است.
حالی چو دولتش ید بیضا نمود باز شهمات گشته بود چو ناگه نگاه کرد
خار حالی به از گل آتی است هرکه آتی گزید شهماتی است
در راستای بهائیستیزی، برخی از بهائیان شهمیرزاد سمنان، در اوایل انقلاب ۱۳۵۷، سوزانده شدند.