شه و

معنی کلمه شه و در لغت نامه دهخدا

شهو. [ ] ( اِخ ) تیره ای از ایهاور هفت لنگ. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 73 ).

معنی کلمه شه و در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱۳(بار)
دوست داشتن. میل کردن «شهاه شهوة: احبّه و رغب فیه» . آنها در آنچه دلشان خواسته پیوسته‏اند. . در بهشت است آنچه دلها می‏خواهد و چشمها لذت می‏برد. . مراد از شهوت میل جنسی است یعنی: شما به جای زنان از روی رغبت و لذّت با مردان می‏آمیزید؟ شهوت هم مصدر آمده و هم اسم به معنی مطالبه نفس چیزی را که موافق میل است جمع آن شهوات می‏باشد . یعنی آنها که تابع خواهش‏ها. و مشتهیات نفس اند می‏خواهند از حق بسیار منحرف باشند. در اسلام فقط مشتهیات کاذب و منحرف کننده حرام است نه مطلق خواهشهای نفس.

معنی کلمه شه و در ویکی واژه

شه‌و
شب

جملاتی از کاربرد کلمه شه و

از سر کوی تو یک چند سفر باید کرد ز دل اندیشه وصل تو بدر باید کرد
اندیشه وصلش نبود کار من و تو اهلی مگر این کار گذاری بخدا باز
چو بشنید زو شه ورا خوار کرد بدو گفتن زشت بسیار کرد
شاه پرستی است همه دینِ من حُبِّ وطن پیشه و آیین‌ِ من
شه و مه، عیان کرده راز نهان ز هر جا سخن بر زبان، ناگهان
از گرد خودی چهره جان پاک بشویید تا در جگر شیشه و پیمانه نمی هست
همیشه وعده او نادرست و ناز درست همیشه او بجفا بی هژیر و روی هژیر
ای دل زر و جاه از اهل دنیا مپذیر غافل مشو از حال وزیر و شه و میر
- اسفنگولیپیدوزها مانند بیماری گوشه و نیمن پیک
نی ز نار است نور آن سرور نبود آن طرف شه و چاکر

هر کی او مر عاشقان و صادقان را بنده شد خسرو و شاهنشه و صاحب‌قرانست ای پسر