شنیدنی
معنی کلمه شنیدنی در فرهنگ عمید
معنی کلمه شنیدنی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه شنیدنی
عشق مرا زبان حکایت بریدنیست مکتوب سر به مهر دلم ناشنیدنیست
نی غلط گفتم این معیدی ها دیدنی نه، همان شنیدنیند
بیدل حدیث بیخبران ناشنیدنی است بودیم معنیی که فراموش کردهایم
با این حال نمیتوان به بازی درخشان و گیرای چارلتون هستون در نقش ال سید در کنار موسیقی شنیدنی و فوقالعاده آن ساخته میکلوش روژا اشاره نکرد که سطح کیفی فیلم را تا اندازه قابل ملاحظهای بالا برده است.
دیدنی ها بدید آنچه بدید وانچه بود از شنیدنی بشنید
از ششجهت ترانهٔ عنقا شنیدنیست کز بام و منظر دگر افتاد طاس ما
یک گوش کر شدم چو صدف پای تا بسر از خلق ناشنیدنی از بس شنیده ام
پیر طریقت گفته در مناجات خویش: ای بوده و هست و بودنی، گفتت شنیدنی، مهرت پیوستنی و خود دیدنی، ای نور دیده و ولایت دل و نعمت جان، عظیم شانی و همیشه مهربان، نه ثنای ترا زبان، نه دریافت ترا درمان، ای هم شغل دل و هم غارت جان، بر آر خورشید شهود یک بار از افق عیان، و از ابر جود قطرهای چند بر ما باران.
او اولین بار در کاخ جوانان جنوبی به روی صحنه میرود. تجربهٔ اولین اجرای رسمی ابی از زبان خودش شنیدنی است. آنطور که وی در مصاحبهای نقل کرده است در اولین اجرا از استرس بسیار، نیمی از بدنش کاملاً بیحس شده و اصطلاحاً به خواب میرود. او این واقعه را جزو خاطرات تلخ اما فراموشنشدنی خود ذکر کرده است.
چشم مکن باز به نادیدنی گوش بپرداز ز نشنیدنی
فریاد ما بهگو ش ترحم شنیدنی است پربینوا چو نغمهٔ تارگسستهام
قصه دنیاپرستان جهان نشنیدنیست حرفی از دیوانهای دیوانهای پرسید و رفت
او در دیدار با مادر فروغ فرخزاد در ایران در یک ساعت یا کمتر از آن روی شعر دختر کنار پنجره تنها نشست و گفت آهنگی ساخت که بسیار جذاب و شنیدنی است.