معنی کلمه شلینگ در لغت نامه دهخدا
شلینگ. [ ش ِ ] ( اِخ ) فریدریش ویلهلم یوزف فیلسوف آلمانی ( متولد 1775- متوفای 1854 م. ). وی پسر کشیشی از اهل وورتمبرگ بود، اما اوقات او همیشه به تدریس و تصنیف می گذشت. وی در سن بیست سالگی دست به تحریر زد و آثارش محل توجه قرار گرفت و عاقبت گوته نسبت به او علاقه پیدا کرد. در سن 23سالگی به معلمی دانشگاه شهر ینا پذیرفته شد و سپس در دانشگاههای مونیخ و برلن استاد شد. او در 30سالگی فیلسوفی معتبر بود ولی از آن ببعد چندان آثاری از خود منتشر نکرد. کتابهای عمده او عبارتند از: روح جهان ، تحقیق در حقیقت مختاریت انسان ، اندیشه ها در فلسفه طبیعت ، بیان فلسفه من ، فلسفه و دین ، ادوار جهان ، فلسفه صنعت. این فیلسوف از فلسفه طبیعت آغاز کرده با مسلک عرفانی به فلسفه وحی رسید و با وجود افکار مشوش و اغلب تاریک و متناقض شاگردان بسیار داشت. ( فرهنگ فارسی معین ).