معنی کلمه شلی در لغت نامه دهخدا
شلی. [ ش ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دیره بخش گیلان شهرستان شاه آباد. آب آنجا از رودخانه دیره. محصول عمده ٔآنجا غلات و پنبه و ذرت و لبنیات. تابستان حدود هوکانی و درکه میروند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
شلی. [ ش ُ ] ( حامص ) حالت و چگونگی شل.
شلی. [ ش ُ ] ( اِخ ) ( اِبرام ) یکی از بازیگران تآترهای روی حوضی و مظهر بی عرضگی و ننری و بچه ننه بودن و تنبلی و بیکارگی است. این «پرسوناژ» معمولاً با «سیاه » روی صحنه می آید. سر و وضع و لباسش از باطنش خبرمی دهد. معمولاً گیوه یا کفش هایش پیش پای او میرود و با وجود بزرگسالی بادبادکی بدست دارد و آب از دهانش سرازیر است. ابرام شلی را گاه به تمسخر اوس فرزی ( استاد فرزی )، یعنی آدم چابک و چالاک و جمع و جور و زبر وزرنگ می خوانند. در زبان عامیانه آدمهای لخت و سست وبیحال و بچه ننه را «ابرام شلی » یا «اوس فرزی » یا «اوس فرزی توی عروسی » می خوانند. ( فرهنگ لغات عامیانه ).
شلی. [ ش ِ ] ( اِخ ) پرسی بیش. شاعر غزلسرای انگلیسی ( 1792-1822م. ). وی در خانواده ای نجیب و معروف به جهان آمد و کودکی بشاش و سبکروح بود. بخشی از تعلیمات او را پدرش به عهده داشت و بخش دیگر را ادواردز کشیش متعهد بود. مادرش نیز برای او اشعار انگلیسی می خواند. چون پدر شلی غالباً در منزل با دوستان خود گفتگوهای سیاسی می کرد، روح حساس شلی تحت تأثیر این افکار قرار گرفت و بعدها در اشعارش تجسم یافت. در ده سالگی او را به مدرسه فرستادند. وی با چند تن از همشاگردیان خود دوست شدو برای آنان افسانه می گفت و با ایشان به کتابخانه می رفت. شلی در سال 1804م. به مدرسه ایتون که عموهایش در آن تدریس می کردند رفت و شش سال در آنجا به تحصیل پرداخت و غالباً با همشاگردیانش نزاع میکرد و همه او را «شلی دیوانه » می خواندند و با وجود این مرتب درس می خواند و جوایز عالی دریافت میکرد. وی بتدریج به انتشار نظم و نثر خود که هزینه چاپ آنرا پدربزرگش تقبل کرده بود پرداخت. در این ایام چند داستان نوشت. از میان شعرا، وی والتر اسکات و تامس گری را دوست می داشت و به شکار نیز علاقه فراوانی نشان میداد. هیجده ساله بود که وارد دانشگاه آکسفورد گردید و در آنجا بامردی به نام تامس جفرسن هوک آشنا شد. این مرد در کارهای هنری به شلی راهنماییهای بسیار کرد. بیشتر اشعاری که شلی طی سالهای 1812-13م. سروده بود منتشر نگردید، ولی هاریت معشوقه شاعر آنها را جمعآوری میکرد. نخستین منظومه وی ملکه ماب است که شلی آنرا نزد چند شاعر برجسته از جمله بایرون فرستاد و همه آنرا شعری عالی ، محکم و دارای تصوری شگفت انگیز دانستند. شلی چند سفر به ایرلند و ایتالیا رفت و مدتها با لرد بایرون - که از دوستان صمیمی اش بود - گذراند. مصنفات او عبارتند از: ملکه ماب ، آلاستور ، شورش اسلام ، ساحره اطلس ، ادونائیس ، سنسی ، پرومتئوس رها شده ، سرود برای جمال معنوی ، من بلان ، رزالیند و هلن ، جولیان و مادالو . شلی با چند تن از دوستانش در خلیج اسپزیا در آب غرق شد و جسد بیجانش را چند روز بعد بر ساحل یافتند. بدن او را سوزاندند و خاکسترش را در کلیسای پرتستان شهر رم دفن کردند. ( فرهنگ فارسی معین ).