( شعشعة ) شعشعة. [ ش َ ش َ ع َ ] ( ع مص ) آب آمیختن مر شراب را. ( منتهی الارب ) ( از تاج المصادر بیهقی ) ( ناظم الاطباء ) ( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || آب آمیختن شیر را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || برداشتن سر اشکنه را و دراز گردانیدن روغن آن را و چرب ساختن : شعشع الثرید. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || آمیختن بعض چیزی را به بعض آن. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). || چکانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || ( اِ ) شراب. ( آنندراج ) ( از غیاث اللغات ). شعشعه. [ ش َ ش َ ع َ / ع ِ ] ( از ع ، اِمص ) شعشعة. تابندگی. تابناکی. شعشعه جمال فلان.( یادداشت مؤلف ). روشنی. ( از آنندراج ) : فر فردوس است این پالیز را شعشعه عرش است مر تبریز را.مولوی.بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند باده از جام تجلی صفاتم دادند.حافظ.شعشعه شعله توضیحش صیقل آئینه ٔاظهار.( ظهوری ، از آنندراج ).آفتاب شعشعه مهر سایه مهر پناه.( عرفی شیرازی ، از آنندراج ).|| به معنی روشنی آفتاب است ، و کسانی که به یک عین نویسند خطاست ولی در زبان عرب بدین معنی نیامده. ( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ).
معنی کلمه شعشعه در فرهنگ معین
(شَ شَ عَ یا عِ ) [ ع . شعشعة ] (مص ل . ) پراکنده شدن نور.
معنی کلمه شعشعه در فرهنگ عمید
پراکنده شدن نور و روشنایی آفتاب.
معنی کلمه شعشعه در فرهنگ فارسی
به آب آمیختن شیریاشراب، پراکنده شدن نورو آفتاب ۱ - ( مصدر ) پراکنده شدن روشنایی ( آفتاب و غیره ) . ۲ - ( مصدر ) ممزوج کردن شیر یا شراب با آب . آب آمیختن مر شراب را یا آب آمیختن شیر را .
معنی کلمه شعشعه در ویکی واژه
شعشعة پراکنده شدن نور.
جملاتی از کاربرد کلمه شعشعه
محققان در ایالات متحده هزاران آزمایش پرتوی انسانی را برای تعیین تأثیر تشعشعهای اتمی و آلودگی رادیواکتیو بر بدن انسان، بهطور کلی بر روی افرادی که فقیر، بیمار یا ناتوان بودند، انجام دادهاند. بیشتر این آزمایشها توسط ارتش ایالات متحده، کمیسیون انرژی اتمی یا سایر سازمانهای دولتی فدرال ایالات متحده انجام، تأمین مالی یا نظارت شدهاست.
از زمزمه ی بلبل و، از شعشعه ی گل؛ شادند کر و کور، بسمع و ببصر بر
تنها نه همین ساخت منور دل جانان چون نور علی شعشعه مهر تو عامست
نیست صورت چشم را نیکو به مال تا ببینی شعشعهٔ نور جلال
برقی از شعشعه طلعت رخشان تو جست شعله در خرمن مشتی خس و خاشاک انداخت
شعشعهٔ ابر پراکنده در شفق کم ز یکی کبکبه ی اقتدار نیست
به هرزه چند نهفتن رخی که شعشعهٔ آن نهفتگی ز نظرها به صد حجاب ندارد
نور ز شرق میزند کوه شکاف میکند در دل سنگ مینهد شعشعه عطاییی
شعشعه را گر کند روی تو مشرق فروز صد چوبت خاوری سر زند از خاوران
پیامدهای اخلاقی، حرفه ای و قانونی این امر در جامعه پزشکی و علمی ایالات متحده بسیار قابل توجه بود و منجر به بسیاری از مؤسسات و سیاستهایی شد که تلاش کردند تا اطمینان حاصل کنند که تحقیقها آتی در مورد موضوع انسانی در ایالات متحده اخلاقی و قانونی خواهد بود. خشم عمومی در اواخر قرن بیستم به دلیل کشف آزمایشهای دولتی بر روی انسانها منجر به تحقیقها و جلسات متعدد کنگره شد، از جمله کمیته کلیسا و کمیسیون راکفلر، هر دو در سال ۱۹۷۵، و کمیته مشورتی آزمایشهای تشعشعهای انسانی در سال ۱۹۹۴.
اگر عرق، نکند پردهداری رویش که تاب شعشعه آن جمال میآرد؟