شبانه روزی

معنی کلمه شبانه روزی در لغت نامه دهخدا

شبانه روزی. [ ش َن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به شبانه روز. شبانروزی.
- شاگرد شبانه روزی ؛ شاگردی که درتمام ایام هفته مقیم مدرسه ای ( که اختصاص بدین امر دارد یعنی دائمی است ) باشد.
- مدرسه شبانه روزی ؛ مدرسه و آموزشگاهی که روزان و شبان دائر باشد و شاگردان ترک آن نگویند.

معنی کلمه شبانه روزی در فرهنگ معین

( ~ . ) (ص مر. ) دارای فعالیت بی وقفه در تمام شب و روز. (?(شباهت (شَ هَ ) [ ع . ] (مص ل . ) شبیه بودن ، مانند بودن .

معنی کلمه شبانه روزی در فرهنگ فارسی

منسوب به شبانه روزی شبانروزی

معنی کلمه شبانه روزی در فرهنگستان زبان و ادب

[گردشگری و جهانگردی] ← مهمانکده

معنی کلمه شبانه روزی در ویکی واژه

دارای فعالیت بی وقفه در تمام شب و روز. (? (شباهت (شَ هَ)
شبیه بودن، مانند بودن.

جملاتی از کاربرد کلمه شبانه روزی

سایر قو گروهی دیگر، به قرائت قرآن مغرورند و آن را درهم می شکنند بلکه گاه است شبانه روزی یک ختم قرآن می کنند و به سرعت هر چه تمام تر می خوانند و این را کمال خود می دانند و در آن وقت دل او مشغول وساوس خاطر و حال اینکه مطلوب در تلاوت قرآنی، تأنی و تأمل و حضور قلب است.
و جمله نماز ها به پنج وقت هفده رکعت فریضه است دلیل است بر هفده حد که طاعت و شناخت خداست چون پنج حد روحانی و ناطق و اساس (و هفت امام حق) و خلیفه قائم و حجت و داعی و بدیگر روی هفده رکعت نماز فریضه دلیل است بر اساس و امام و دوازده حجت و داعی و دو ماذون که این حدود اندر هر زمانی هستند و هر که دست از اطاعت این حدود باز دارد طاعت خدایرا دست باز داشته باشد و کافر باشد و سی رکعت سنت دلیل است برسی داعی که هر حجتی را اندر جزیره او باشد برابر سی روز که هر ماهی را باشد اندر سالی و ایشان سنت امامند و هر که از سنت دست باز دارد ملعون و رانده باشد یعنی هر که داعی را اطاعت ندارد دور مانده از علم حقیقت باشد و سه رکعت و تر است و تاویل آن گفته شد با دو رکعت نماز نشسته که آنرا نیز و تر گویند تا جمله پنجاه و یکرکعت باشد و آن سه هفده رکعت باشد یعنی هر رکعتی فریضه را دو رکعت سنت و تطوع باشد همچنانکه اندر میراث هر مردی بدو زن شمار کنند و نماز شب دوازده رکعت است که بباید گزاردن به شش سلام و آن پس از آن باشد که از خواب بر خیزد و مردم همه خفته باشند و آن دلیل است بر دوازده حجت که ایشان از دعوت نیاسایند پس از آنکه خلق آسوده باشند و اندر تاریکی روزگار ستمکاران فرو مانده باشند و ایشان بکار خدایتعالی ایستاده باشند و بشب دلیل است برستر دعوت و اندر نماز شب سوره را دراز و آهسته خوانند معنیش آنست که اندر وقت ستر طاعت هموارتر باید نمودن خدایتعالی را تا پذیرفته شود و جمله نماز ها آنچه مومنان مخلص گزارند اندر شبانه روزی شصت و سه رکعت است یاد کرده شد برابر سالهای عمر رسول صلی الله علیه و آله و سلم و خدای تعالی نافع کناد بر مومنان و السلام.
مروی است که «هیچ خانواده ای نیست مگر اینکه ملک الموت شبانه روزی پنج مرتبه ایشان را بازدید می نماید» و عجب است که آدمی خیره سر، یقین به مرگ دارد و می داند که چنین روزی به او خواهد رسید و باز از خواب غفلت بیدار نمی شود و مطلقا در فکر ساختن آنجا نیست.
تلاش شبانه روزی یعقوب شجاعی در این مدت انعکاس هزاران گزارش تولیدی فاخر از قابلیت ها و پتانسیل های گردشگری و کشاورزی منطقه از شبکه های استانی ملی و جهانی بوده است.
گروهی از شهروندان در شهرستان دلگان در اعتراض به قیچی کردن شلوار دانش آموزان دختر به بهانه نوع پوشش و تنگی شلوار توسط مدیران دبیرستان شبانه روزی “خدیجه کبری” در برابر ساختمان آموزش و پرورش دلگان، تجمع اعتراضی برپا کردند.
تمام کردیم مرین کتاب را و تمام کردن این گفتار پنجاه و یکم که عدد آن درست کردیم بر عدد رکعات فریضه و سنت نماز (است ) که اندر شبانه روزی است تا مومن را گزاردن فریضه و سنت و دانستن معانی این گفتارها برضای خدایتعالی باشد اگر جهد کند نفس شهوانی را نفس ناطقی مسخر بگیرد و آنچه اندر این کتاب است صواب (باز) نمودیم بتائید خداوند زمان علیه السلام و بر آن ثواب از خدایتعالی بمیانجی خداوند حق چشم داریم و آنچه خطا و زلت و نسیان است ما را اندر آن قصد و مراد خیر و صلاح بود و بضعیفی و ناتوانی نفس ما بیفتاد عفو آن از ولی خدای جوئیم و شفاعت اندر گذشتن آن (از ) ما بروز حساب ازو خواهیم و مومنان مخلص را وصیت آنست که چون این کتاب را بخوانند بر خواندن این راضی نشوند .
و کیفیت آن، آن است که آدمی در هر شبانه روزی ساعتی به تفکر کار خود بیفتد و اخلاق باطنیه و اعمال ظاهریه خود را تفحص کند و احوال دل و جوارح خود را تجسس نماید، لوح دل را در مقابل خود نهاده آن را ملاحظه کند و دفتر شبانه خود را گشوده سر تا پای آن را مطالعه فرماید.
زن گفت: ایهاالقاضی حسبة لله که تعیین کن که در شبانه روزی چند بار با من نزدیکی کند تا من بدانم و خود را بر آن راست گیرم. قاضی گفت: ده بار! زن گفت: طاقت این ندارم گفت: نه بار! گفت: طاقت ندارم و همچنین می گفت تا به پنج بار رسانید.
و اما قسم دوم: که ریا در عبادات باشد بر چند نوع است: اول آنکه: با وجود آنکه اعتقاد به خدا جل جلاله و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم داشته باشد در اصل عبادات واجبه خود ریا کند، مثل اینکه در خلوت، تارک الصلوه و تارک الصوم و تارک الزکوه باشد و چون در حضور مردم اتفاق افتد نماز بخواند و اگر در ماه مبارک رمضان صبح تا شام در مجمعی بایدش بود روزه بدارد و اگر کسی بر مال زکوتی او مطلع گردد از ترس مذمت آن شخص، زکوه بدهد و در حضور مردم با والدین خود حسن سلوک بجا آورد، و در غیاب مردم، با ایشان بی ادبی و بدسلوکی نماید و بر این قیاس این شخص اگر چه در زمره کفار محسوب نباشد ولیکن بدترین اهل اسلام در نزدیکترین ایشان به کفار است دوم آنکه: در عبادات واجبه خود مرتکب ریا نگردد و لیکن در اصل عبادات مستحبه ریاکار باشد، مثل اینکه: در خلوت نوافل شبانه روزی و نماز شب و روزه های سنتی را به جا نیاورد اما در حضور مردم رغبت به این افعال داشته باشد و مثل این است بلند گفتن تسبیح و تهلیل در مجالس و همچنین در عیادت بیماران و مشایعت جنازه به قصد ریا و این شخص، اگرچه از شخص اول بهتر است و لیکن باز هالک و با اول در شرک شریک است سوم آنکه: ریا در وصف عبادات کند نه در اصل آنها، مثل اینکه رکوع و سجود و سایر افعال نماز را در حضور مردم به قصد حصول اعتبار بهتر بجا آورد و از آنچه در خلوت می کند و مثل اینکه در تعزیه یا ذکر حدیثی گریه به او دست دهد اشک خود را پاک نکند به قصد آنکه مردم او را ببینند، و امثل اینها و صاحب این مرتبه نیز هالک، و به نوعی از شرک متبلاست.
و در اخبار وارد شده است که «از برای عاقل باید در شبانه روزی چهار وقت باشد: یک وقت که با پروردگار خود خلوت کند و راز گوید، و یک وقت که در آن حساب نفس خود را کند، و یک وقت که تفکر در عجائب صنع پروردگار نماید، و یک وقت که مشغول تربیت بدن و اکل و شرب باشد» و از این جهت بزرگان دین، و سلف صالحین، در محاسبه نفس خود نهایت سعی و اهتمام را داشته اند، به نحوی که این را از جمله أمور واجبه خود می شمرده اند و در محاسبه با نفس خود از پادشاه خشمناک شدیدتر، و از شریک لئیم بخیل تر و دقیق تر بوده اند و چنین می دانستند که کسی که محاسبه نفس خود را دقیق تر از محاسبه شریک و عامل خود نکند از اهل تقوی و ورع نیست، بلکه یا اعتقاد به روز حساب ندارد و یا احمق است، زیرا که عاقلی که اعتقاد به شداید عذاب آن روز و رسوایی و فضیحت و حیا و خجلت آن داشته باشد و بداند که محاسبه نفس در دنیا آن را ساقط می کند یا سبکتر می سازد و چگونه آن را ترک می نماید؟!