معنی کلمه سیب زمینی در لغت نامه دهخدا
- سیب زمینی ترشی ؛ گیاهی است پایا از تیره مرکبان که گلهایش شبیه گلهای آفتاب گردان است ، ولی طبق گل آن کوچکتر از آفتاب گردان است و بعلاوه دارای غده های زیرزمینی بقطر 4 تا 5 سانتی متر و بدرازی 15 سانتی متر است. غده های زیرزمینی سیب زمینی ترشی دارای اندوخته هایی بنام اینولین است. غده های سیب زمینی ترشی را در ایران جهت ساختن ترشی بکار می برند و بسیار مطبوع است. یرالماسی. قلقاص رومی. بیاض یرالماسی.
- سیب زمینی شیرین ؛ گیاهی است از تیره نیلوفریان جزو راسته دو لپه ئیهای پیوسته گلبرگ که دارای ساقه خزنده و برگهای بنفش یا ارغوانی و یا سفیدرنگ است که دارای آرایش خوشه ای میباشند. اصل آن از آمریکای مرکزی است ، ولی امروزه دراروپا ( بخصوص فرانسه ) و شمال آفریقا نیز کشت میشود... بطاطه حلوه. جصیر. قلقاس هندی.
- سیب زمینی هندی ؛ گیاهی است از راسته تک لپه ئیها جزو تیره نرگسیها که گاهی آنرا در دسته جداگانه ای بنام تیره دیوسقوریاها قرار میدهند. گیاهی است پیچنده که دارای ساقه های زیرزمینی بسیار ضخیم با اندوخته نشاسته فراوان است. در هندوچین ، چین ، ژاپن و هندوستان در اغذیه بجای سیب زمینی معمولی از آن استفاده میشود. بقنقومون. اغنام. پتاته هندی. دیوسقوریا. ( فرهنگ فارسی معین ).