سکنات

معنی کلمه سکنات در لغت نامه دهخدا

سکنات. [ س َ ک َ ] ( ع اِ ) ضد حرکات. این جمع سکنه است به معنی سکون و استقامت باشد. ( آنندراج ) ( غیاث ) : فروغ خشم در حرکات وسکنات او ( شیر ) پیدا آمده بود. ( کلیله و دمنه ). از حرکات و سکنات او تبرا نمود. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
سکنات. [ س َ ک ِ ] ( ع اِ ) ج ِ سَکِنَة. رجوع به سکنة شود.

معنی کلمه سکنات در فرهنگ معین

(سَ کِ ) [ ع . ] (اِ. ) سکون ها، استقامت ها. جِ سکنه .

معنی کلمه سکنات در فرهنگ عمید

۱. شیوۀ رفتار و برخورد شخص در ارتباط با دیگران.
۲. [قدیمی] = سکنه

معنی کلمه سکنات در فرهنگ فارسی

جمع سکنه
( اسم ) سکون استقامت جمع : سکنات .
جمع سکنه

معنی کلمه سکنات در ویکی واژه

سکون‌ها، استقامت‌ها. جِ سکنه.

جملاتی از کاربرد کلمه سکنات

دهنم را ز غیر باده ببند که صیام است احسن السکنات
دست تو چشمه دریا حرکات قلزمی در حرکات و سکنات
و گفت: معرفت آن است که بشناسی که حرکات و سکنات خلق به خدای است.
در هر دقیقه از حرکاتت هزار شور در هر قرنیه از سکناتت هزار شر
شخصیت‌های آثار محصص همه در حال حرکت و تکاپو هستند و خودش گفته‌است: «اغلب کاراکترهای آثار من در حال دویدن هستند؛ من تا چند سال پیش قادر به کشیدن حالت دو و حرکت نبودم و همیشه فکر می‌کردم که اگر این توانایی در من پیدا شود، قادر به هر کاری هستم. این مشکل سرانجام حل شد و حالا فکر می‌کنم این من هستم که دارم به سوی آنچه می‌خواهم، می‌دوم. فکر می‌کنم که ناخودآگاه تمام حرکات و سکنات، لباس و کفش‌های پرسوناژهایم را از روی خودم می‌کشم. چاقی و لاغری این شیطانک‌ها هم کاملاً وابستگی به رژیم غذایی ام دارد.»
از حرکات فلک وز سکنات زمین صورت خشم است مهر طبع رمیده است صبح
از جسم بهترین حرکاتی صلوة بین وز نفس بهترین سکناتی صیام دان
و چون بدانستی که در باطن این چهار قهرمان و کار فرمای است، مراقب باش حرکات و سکنات خویش را تا از این چهار اندرین جهان در طاعت کدامی و به حقیقت بشناس که از هر حرکتی که بکنی، صفتی در دل تو حاصل شود که آن در تو بماند و در صحبت تو بدان جهان آید و آن صفات را اخلاق گویند و همه اخلاق از این چهار قهرمان شکافد.
باز پرسیدند از توحید گفت: یقین است گفتند چگونه گفت: آنکه بشناسی که حرکات و سکنات خلق فعل خدای است که کسی را با او شرکت نیست چون این بجای آوردی شرط توحید بجای آوردی.
سوم اینکه آدمی در نزد خدا مانند میت در نزد غسال باشد، یعنی: خود را در پیش قدرت حق، میت ببیند و جمیع حرکات و سکنات خود را از قدرت ازلیه داند و این بالاترین درجات است و صاحب این مرتبه، بسا باشد ترک دعا و سوال را کند از راه وثوق به کرم و عنایت حضرت حق او این شخص، مانند طفلی است که بداند اگر از سوی مادر بگریزد مادر او را بجوید و اگر به دامن مادر بیاویزد مادر او را در آغوش می کشد.
زان خاصیت که در سکنات غزال هست هرگز به وقت حمله نباشد پلنگ را