سنجی

معنی کلمه سنجی در لغت نامه دهخدا

سنجی. [ س ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان برادوست بخش صوفای شهرستان ارومیه که دارای 123 تن سکنه است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).
سنجی. [ س ِ ] ( ص نسبی ) منسوب است به سنج که قریه ای است در هفت فرسخی مرو. ( الانساب سمعانی ).
سنجی. [ س ِ ] ( اِخ ) ده بزرگی است از قرای مرو. ( ابن خلکان ج 1 ) ( الانساب سمعانی ) ( منتهی الارب ).
سنجی. [ س ِ ] ( اِخ ) حسین بن شعیب بن محمد سنجی در زمان خود یکی از فقهای مرو و شافعی مذهب بود. نسبت وی به سنج که از قرای مرو است میباشد. او راست : شرح فروع ابن حداد، شرح تلخیص ابن القاص و کتاب المجموع که غزالی در الوسیط از آن نقل کرده است. وفات وی بسال 432 هَ. ق. است. ( از اعلام زرکلی ج 1 ص 249 ).

معنی کلمه سنجی در فرهنگ فارسی

حسین بن شعیب ابن محمد سنجی در زمان خود یکی از فقهای مرو و شتفعی مذهب بود .

جملاتی از کاربرد کلمه سنجی

شاهی که در روز جزا بی وزن بار مهر او سنجیدن طاعات را از ننگ میزان خوش نکرد
به چندین سال عمر، این نکته را هر سال سنجیدی که آن اوضاع دی، در فصل فروردین نمی‌ماند
مقدار شکیب ما مگر سنجی کاونگ چو کفه‌های میزانی
به خون نغمه رنگین باد منقار نواسنجی که بال بیغمی در چنگل شهباز نگشاید
آه را یاد سر زلف تو پیچیده کند فکر را شیوه رفتار تو سنجیده کند
دست دارای جهان پادشه کون و مکان بس زر و سیم بسنجیده زند بر معیار
کنون که لذت الماس از نمک رو تافت کرشمه سنجی مرهم به داغ من غلط است
نظرسنجی‌های سال ۲۰۱۸، رهبری ایالات متحده را یک خط پایین‌تر از ۳۱ درصد چین قرار داد و آلمان را با ۴۱ درصد تأیید، محبوب‌ترین قدرت دانست.
مرد لؤلؤی خرد بر سنجید عیره کردش چنانکه در گنجید
سخن های ستوار گوئی ازیرا که گفتار سنجیده در گوش کردی
ز نغمه سنجی داود گوش می گیرند فغان که نغمه شناسی درین دیار نماند