سفهاء

معنی کلمه سفهاء در فرهنگ معین

(سُ فَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ سفیه .

معنی کلمه سفهاء در ویکی واژه

جِ سفیه.

جملاتی از کاربرد کلمه سفهاء

کنون بدیدم و دانستم من بدین سفهاء که ناستوده فعالند و ناخجسته سر
قومی گفتند: سفها درین آیت یتیمان و معتوهان‌اند که بر مال ایشان قیّم گماشته‌اند، و آنچه اضافت مال با اولیاء کرد با آنکه مال آن سفها است دو معنی را کرد: یکی آنکه جنس مال اضافت با ایشان کرد، و جنس مال آن همه آدمیان است که قوام ایشان بدانست، و معیشت ایشان در آنست، هم چنان که جای دیگر گفت: لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ ای من جنس الآدمیّین. دیگر معنی آنست که: اولیاء قیّمان و مربّیان سفهاءاند، و اموال سفهاء از روی ظاهر در دست و تصرف ایشانست که اولیاءاند، ازین جهت اضافت آن با ایشان کرد. جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیاماً این یا بدل واو است یعنی «قواما» میگوید: آن مال که قوام شماست، یعنی که بآن بپائید، و بآن می‌توانید بودن. مدنی و شامی «قیما» خوانند بی الف، و قیم و قیام اینجا بمعنی هر دو یکی است. و گفته‌اند: «قیم» جمع قیمتست، و بدین معنی یا هم بدل واوست، لأنّ القیمة اصلها الواو، یقال لها القیمة لأنّها تقوم مقام الشی‌ء، و تقول «قوّمت الشّی‌ء تقویما». و حکی ابو الحسن الاخفش فیه قوما بالواو علی الاصل، و معنی آنست که آن مال که خدای شما را آن، قیمتهای همه چیز کرد، و بجای ایستید همه چیز را.
ما ان اخوک مهلهلا بشواردی شهد الشهداء و هلهل السفهاء
و مکاید السفهاء واقعه بهم و عداوه الکبراء بئس المقتنی
إِنْ هِیَ إِلَّا فِتْنَتُکَ یعنی ان الکائنات الا اختبارک. نیست این بودنیها که می‌بود مگر آزمایش تو، و قیل: تلک الفتنة الّتی وقع فیها السفهاء لم تکن الا اختبارک و ابتلاؤک.
و این آیت در ابتداء اسلام آمد که هنوز فرمان بقتال نیامده بود، و مسلمانان را قوت نبود. پس از آن اسلام قوی شد، و مسلمانان انبوه شدند، و آیت قتال آمد، و این‌ منسوخ شد. قال بعضهم: فی هذه الایة دلالة ان علی المحق ان یکفّ عن سبّ السفهاء الذین یتسرّعون الی سبّه مقابلة له، لأنّه بمنزلة البعث علی المعصیة.