سریر

سریر

معنی کلمه سریر در لغت نامه دهخدا

سریر. [ س َ / س ِ ] ( اِ ) سرویسه است که قوس و قزح باشد. ( برهان ). قوس و قزح و آن را سدکیس و سرویسه نیز خوانند. ( جهانگیری ). آزفنداک. آژفنداک. تیرآژه.
سریر. [ س َ ] ( ع اِ ) اورنگ و تخت. ( برهان ). تخت پادشاه. ( جهانگیری ). تخت و اورنگ و سریر فعیل به معنی مفعول است مشتق از سَر به معنی بریدن است پس به اعتبار بریدن و تراشیدن چوب تخت را سریر گویند. ( غیاث اللغات ) ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) ( منتهی الارب ). ج ، اَسِرَّه ، سُرُر. ( منتهی الارب ). تخت آراسته. ( دهار ) :
کنون تا بجای قباد اردشیر
بشاهی نشست از فراز سریر.فردوسی.بنشین در بزم بر سریر به ایوان
خرگه برتر زن از سرادق کیوان.منوچهری.ای زده تکیه بر بلندسریر
بر سرت خز و زیر پای حریر.ناصرخسرو.ور چون تو جسم نیست چه باشد همیش تخت
معنی تخت و عرش یکی باشد و سریر.ناصرخسرو.سریر دولت و دیهیم شاهی
علایی رنگ و مسعودی نگار است.مسعودسعد.دیگری به نور هدایت عقل بر سریر قنات نشسته. ( کلیله و دمنه ).
تاج و سریر خسرو مازندران ز رشک
خورشید را گذار همانا برافکند.خاقانی.سریر ملک عطا داد کردگار ترا
بجای خویش دهد هرچه کردگار دهد.ظهیرالدین فاریابی.سرم را تاج و تاجم را سریری
هم از پای افکنی هم دست گیری.نظامی.سریر جهانداری آنجا نهاد
بر او روزکی چند بنشست شاد.نظامی.همچو ابراهیم ادهم از سریر
عشقشان بی پا و سر کرد و فقیر.( مثنوی دفتر ششم ص 501 ).نه بر باد رفتی سحرگاه و شام
سریر سلیمان علیه السلام.سعدی.کسی کو طریق تواضع رود
کند بر سریر شرف سلطنت.ابن یمین.- سریر فلک ؛ بنات النعش. ( ناظم الاطباء ).
- سریر مرده ؛ تابوت. ( ناظم الاطباء ).
- سریرمعدلت مصیر ؛ اورنگ عدالت. ( ناظم الاطباء ).
|| قرارگاه سر از گردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آنجا که به گردن پیوندد از سر. ( مهذب الاسماء ). || ملک. || نعمت. || فراخی زندگانی. || اصل و قوام هرچیزی. || جنازه بی مرده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). تابوت : جسد متعفن آن مدبر را در سریری نهاده از شهر بیرون بردند. ( دستورالوزراء ). || آنچه بر پشته باشد از ریگ و خوابگاه و پیه گیاه بر وی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

معنی کلمه سریر در فرهنگ معین

(سَ ) [ ع . ] (اِ. ) تخت ، تخت پادشاهی ، اریکه .

معنی کلمه سریر در فرهنگ عمید

تخت پادشاهی، اورنگ.

معنی کلمه سریر در فرهنگ فارسی

تخت، تخت پاشاهی، اورنگ جمع
( اسم ) ۱ - تخت پادشاهی اورنگ . ۲ - تخت مسند جمع اسره سرر . یا سریر اعلی . تخت سلطنت . یا سریر فلک . بنات النعش .
مملکتی است میان بلاد آلان و باب الابواب و او را پادشاهی است بر سرخود و دینی و ملتی جداگانه .

معنی کلمه سریر در فرهنگ اسم ها

اسم: سریر (دختر) (عربی) (تلفظ: sarir) (فارسی: سَرير) (انگلیسی: sarir)
معنی: تخت پادشاهی، اورنگ، تخت، مسند

معنی کلمه سریر در دانشنامه عمومی

سریر (آوارها). سریر دولتی بود در داغستان کوهستانی که از سدهٔ ششم تا دوازدهم میلادی حکومت می کرد. دین رسمی در این دولت در آغاز مسیحیت بود و بعداً اسلام گردید. پایتخت سریر خونزاخ بود.
با رشد مسیحیت در قفقاز، قدرت های مسلمان منطقه علیه سریر با هم متحد شدند. فشارهای نظامی و اقتصادی و در کنار آن کشمکش های داخلی سبب شد در اوایل سده دوازدهم دولت سریر از هم بپاشد. پس از یک سده از توفیق اسلام، اسلام دین برتر منطقه شد. به این ترتیب در سده سیزدهم مسلمانان دولتی را تشکیل دادند که از دیرباز به آوارستان شهرت دارد.
سریر یا سریر یک دولت مسیحی قرون وسطایی بود که از قرن ششم یا هفتم تا قرن دوازدهم در مناطق کوهستانی داغستان امروزی در جنوب روسیه وجود داشت. نام آن از کلمه عربی «تخت» گرفته شده است و اشاره به تخت طلایی دارد که به عنوان نمادی از قدرت سلطنتی در نظر گرفته می شد.
به گفته مسعودی جغرافیدان عرب قرن دهم، پادشاه سریر از نوادگان بهرام پنجم، پادشاه ساسانی قرن پنجم بود. گویا اولین پادشاه به عنوان فرستاده یزدگرد سوم وارد داغستان شد و تاج و تخت ساسانی و گنجینه شاهنشاهی را پس از شکست امپراتوری ساسانی توسط اعراب در قرن هفتم با خود آورد. او برای محافظت از تاج و تخت، سلطنتی موروثی برقرار کرد.
جغرافیدان قرن نهم، الیعقوبی خاطرنشان کرد که تخت طلایی سریر، هدیه خسرو اول انوشیروان در قرن ششم است. بنا بر گزارش ها، پادشاه سریر خود را صاحب السریر ( «ارباب تاج و تخت» ) و همچنین خاقان الجبل ( «خاقان کوه» ) و وهرزان شاه ( احتمالاً «شاه آوارها» ) می خواند. القابی که گویا از شاه ساسانی دریافت کرده بود.
این گزارش ها حاکی از آن است که پادشاهان سریر با ادعای رابطه با ساسانیان سعی در حمایت از اقتدار خود داشتند. در دوران رنسانس ایرانیان در قرون ۱۰ و ۱۱ در میان حاکمان مسلمان و مسیحی جهان ایرانی و پیرامون آن ابراز مشروعیت خود از طریق ساسانیان رایج بود.

معنی کلمه سریر در ویکی واژه

تخت، تخت پادشاهی، اریکه.

جملاتی از کاربرد کلمه سریر

صبور سریر مدیر مسوول روزنامه، سیاست نشریاتی آنرا دفاع از منافع علیای کشور دانسته‌است.
پس از نمایش در ای۳ ۲۰۰۶ و تغییر نام بازی به اساسینز کرید، گروه یوبی‌سافت مونترال برای پشتیبانی از آخرین سال توسعه بازی بزرگ‌تر شد و به ۱۵۰ نفر در انتهای توسعه رسید. افراد تازه اضافه شده به گروه شامل کسانی بودند که به‌تازگی کار روی شاهزاده ایران: دو سریر را تمام کرده بودند، و همچنین افرادی که از گیم‌لافت (ناشر دیگری که تحت مالکیت هم‌بنیان‌گذار یوبی‌سافت، میشل گیلموت[اد] بود) بیرون آمده و به این گروه پیوسته بودند. در آن زمان، موتور سیمیتار کامل شده بود و به گروه توسعه اجازه می‌داد تا کارشان را به این موتور منتقل، و روی جزئیات و مسائل هنری کار کنند.
این خوشم آمد ز قدسیان که بگفتند عرش سریریم لیک پیش تو پستیم
شاه ما در باغ پیروزی به پیروزی و فتح بر سریر و گاه محمودی نشسته شادمان
سارا رامونا آلیشیا ماسریرا دل کامپیلو (نام هنری، آلیشیا باریه؛ ۷ اکتبر ۱۹۱۵–۲۸ سپتامبر ۲۰۰۲) یک هنرپیشه اهل شیلی بود که حرفه بازیگری خود را در آرژانتین انجام داد. باری که در شیلی متولد شد، همراه با خانواده‌اش به بوئنوس آیرس نقل مکان کرد و اولین بازیگری خود را در سال ۱۹۳۳ در فیلم رقص انجام داد.
چشم صورت بین ببند و دیدهٔ معنی گشا تا ببینی بر سریر ملک دل سلطان ما
شاه سریر اگر بکشد سر ز طاعتش گردد سریر بند گران بر شه سریر
کمیته مشورتی دولتی، نمایندگانی از ۱۱۱ کشور دارد (۱۰۸ عضو سازمان ملل متحد، سریر مقدس، جزایر کوک، نیووی و تایوان)، هنگ کنگ، برمودا، مونتسرات، کمیسیون اروپایی و کمیسیون اتحادیه آفریقا.
یک پخته نی که گویدم ای خام پر ستیز حور و سریر کی بود اندر ره سریر
همی بنازد تیغ و نگین و تاج و سریر به شهریار ولایت گشای کشورگیر
تا بر سریر ملک نشینی بر غم خصم بر تن قبای دولت و بر سر کلاه جاه
اشراف درگاه پاپ یا اشراف پاپی افرادی هستند که در سریر مقدس دارای جایگاه اشرافی باشند.
سریری که همگی اکنون آن را با هم شریک می‌شویم
در سال ۲۰۰۹، هانری ازدواج خود با ماری ترز از وورتمبرگ را از سریر مقدس لغو کرد. او در سپتامبر همان سال با همسر دوم خود، میکالا کوزینو، در کلیسای کاتولیک ازدواج کرد.
به دلیل همین مسایل سریر مقدس تا ۱۹۹۳ روابطی با اسرائیل برقرار نکرد.
بر سریر سخن نشسته به کام اوحدی فر و اوحدی فرهنگ
و گفته‌اند: یحیی معاذ هر گه که بر سریر نشستی تا خلق را پند دهد، نخست این بیت گفتید:
عبدالصبور سریر، مدیر مسوول روزنامه افغانستان تایمز است که یک بار مورد سوء قصد قرار گرفت و جان سالم به در برد.[نیازمند منبع]
سریرش پایه بر گردون کشیده قدم بر جای افریدون کشیده
از فیلم‌هایی که وی در آن نقش داشته است، می‌توان به سریر خون و پسر گودزیلا اشاره کرد.