سرکشی

سرکشی

معنی کلمه سرکشی در لغت نامه دهخدا

سرکشی. [ س َ ک َ / ک ِ ] ( حامص مرکب ) عمل سرکش. عصیان. طغیان. نافرمانی :
ندا کن که آنکس که بر مهترش
کند سرکشی این رسد بر سرش.اسدی.اینها ز بهر علم بکار آید
نز بهر سرکشی و سبکساری.ناصرخسرو.اگر کسی بگرفتی بزور و جهد شرف
به عرش بر بنشستی به سرکشی نمرود.ناصرخسرو.چو ایرانیان آن دهش یافتند
سر از چنبر سرکشی تافتند.نظامی.چون ترازودید خصم پرطمع
سرکشی بگذارد و گردد تبع.مولوی.ترا با چنین گرمی و سرکشی
نپندارم از خاکی از آتشی.سعدی. || رشد. درازی قامت. رعنایی :
به زلف گوی که آئین سرکشی بگذار
به غمزه گوی که قلب ستمگری بشکن.حافظ.به سرکشی خود ای سرو جویبار مناز
که گر بدو رسی از شرم سر فرودآری.حافظ. || سر تافتن. کج رفتاری :
چون مار مکن به سرکشی میل
کاینجا ز قفا همی رسد سیل.نظامی. || قوت و قدرت داشتن. دلاوری. گردنکشی :
چهارم که خوانند اَهنوخوشی
همان دست ورزان با سرکشی.فردوسی.نشست تو بر تخت شاهنشهی
همت سرکشی باد و هم فرهی.فردوسی.رجوع به سرکش شود.

معنی کلمه سرکشی در فرهنگ معین

( ~ . ) (حامص . ) ۱ - نافرمانی . ۲ - بازرسی ، رسیدگی .

معنی کلمه سرکشی در فرهنگ عمید

۱. گردن کشی، نافرمانی، یاغی گری.
۲. رسیدگی و بازرسی.
* سرکشی کردن: (مصدر لازم ) [مجاز]
۱. گردن کشی کردن، نافرمانی کردن.
۲. به کاری رسیدگی کردن، محلی را بازرسی کردن.

معنی کلمه سرکشی در فرهنگ فارسی

رسیدگی وبازرسی، گردنکشی، نافرمانی، یاغیگری
۱ - نافرمانی عصیان . ۲ - رسیدگی بازرسی .

معنی کلمه سرکشی در دانشنامه عمومی

سرکشی توطئه جنایی در میان گروهی از مردم ( به طور معمول اعضای شاخه نظامی؛ یا خدمه کشتی حتی اگر غیرنظامی باشند ) آشکارا مخالف، خواستار تغییر، یا پایان دادن به یک قدرت قانونی است که بر آنهای حاکم است. این اصطلاح معمولاً برای شورش در میان اعضای نظامی در برابر افسر مافوق و همچنین گاهی برای اشاره به هر نوع شورش علیه قدرت حاکم بکار می رود.

معنی کلمه سرکشی در ویکی واژه

نافرمانی.
بازرسی، رسیدگی.

جملاتی از کاربرد کلمه سرکشی

در سال ۱۷۶۹ میلادی بین نصراﷲ میرزا و نادر میرزا پسران شاهرخ نابینا برای به‌دست آوردن قدرت اختلاف پیدا شد و در خراسان وضع رو به خرابی گرایید. از این رو احمدشاه به مشهد سفر کرد، زیرا نصراﷲ میرزا با کریم‌خان زند ارتباط پنهانی برقرار نموده بود. علیمراد حاکم «تون» و «طبس» شورش و سرکشی کرد. احمدشاه مشهد را محاصره کرد و سپهسالار جهان‌خان و نصیرخان والی بلوچستان را به سرکوبی علیمراد موظف ساخت که در نتیجه علیمراد در جنگ به قتل رسید. نصراﷲ میرزا تسلیم شد و شاهرخ دختر خود را به عقد پسر احمدشاه درآورد. احمدشاه خراسان را به پاس نادر افشار به شاهرخ سپرد و خودش به قندهار بازگشت و این آخرین سفر احمدشاه بود.
نگذاشت ز سر، سرکشی آن زلف ز آهم حرفی است که در مار اثرهاست فسون را
سرکشی بسکه به ما خسته دلان دشوار است سبحه سان سر نزند دانه ما از گل ما
دنیا پس از چموشی و سرکشی، همچون شتری که از دادن شیر به دوشنده اش خودداری می‌کند، و برای بچه اش نگه می‌دارد، به ما روی می‌آورد … سپس [علی] آیه «وَ نُرِیْدُ اَنْ نَمُنَّ» را تلاوت کرد).[متن اصلی ۲]
سرکشیده آب تا فرمان رسد خویش را برقلزم آتش زند
زادبوم رضا شاه، سوادکوه بود که به هیچ وجه مایل نبود تا افراد گردنکش و یاغی و ضد میهنی در ان نقطه حضور داشته باشند، پس قدرت طلبی و سرکشی امیر موید و فرزندان یاغی او مخصوصا اسدا... هژبر سلطان از سویی و از دیگر سو تلاش های رقبای امیر موید به‌ویژه امیر اکرم به جهت کدورت‌های شخصی به‌جامانده از گذشته ، همه دست به دست هم دادند تا نبردهای خونین فی‌مابین سربازان امیرمؤید و قوای دولتی به‌وجود آید.
زین گونه سرکشی که تو آغاز کرده‌ای از دست جور تو نه همانا که جان برم
آپرانیک دختر سردار پیران از خاندان سورن بود از دوران کودکی آرزو داشت نظامی باشد او دست راست پدرش بود و احساسات ناسیونالیستی شگفت‌انگیزی که در طول سال‌های نوجوانی داشت او را برای تبدیلشدن به یک فرد نظامی آماده کرده بود. او زمانی که همه امیدها را از بین برده بودند ضربه زدنش را شروع کرد و این سرکشی را تا زمان مرگ ادامه داد آپرانیک نماد مقاومت ساسانی شد او فرد شناخته شده‌ای بود هرجا که صحبت از مقاومت بود نام او به میان می‌آمد شعار معروف وی عبارت بود از: نه عقب‌نشینی نه تسلیم آپرانیک جنگ چریکی مداومی را با ارتش اعراب آغاز کرد گفته می‌شود در نهایت وی در یک نبرد کشته شده است.
تین بائو (چین سیو-هو) در کودکی به معبد شائولین آمده و با جون بائو (جت لی) دوست می‌شود و این دو با هم در معبد بزرگ می‌شوند ولی در جوانی به دلیل سرکشی و نقض قوانین معبد از آنجا اخراج می‌شوند و وارد دنیای واقعی می‌شوند و…
جان نیک فسونیست ولی حیف که هرگز بر سرکشی پر کلاهی ندمیدیم
چون سرکشی آغازی یا اسب جفا تازی دست کی رسد در تو گر پای نیفشاری
مأموران ایرانی در طول سال‌های ۱۹۳۵ تا ۱۹۷۱ بارها به صورت علنی یا مخفی به جزایر سرکشی می‌کردند و تحرکات انگلیسی‌ها را گزارش می‌کردند بخصوص در مورد معدن خاک سرخ ابوموسی و از چراغ‌های دریایی.
سقراط می‌گوید که او منکر خدایان آتن است، خود به خدایی یگانه باور دارد. او تعلیم فلسفه را وظیفه‌ای می‌داند که از سوی خدا به او محوّل شده و او اطاعت خدا را بر اطاعت مردم ترجیح می‌دهد. پس از پایان این خطابه، قضات حکم به سرکشیدن جام زهر صادر می‌کنند، و سقراط خطابه‌ای نهایی ایراد می‌کند که در آن بیش از پیش، از اعتقادش به زندگی پس از مرگ سخن می‌گوید.
در سال ۲۰۱۷ پرالیاک به همراه ۵ تن دیگر درخواست تجدید نظر حکمشان را دادند که در ۲۹ نوامبر ۲۰۱۷ بعد از بررسی در دادگاه لاهه حکم تأیید شد که پرالیاک به محض شنیدن آن در صحن دادگاه، یک ظرف شیشه‌ای سم را سرکشید و مدت کوتاهی پس از آن در بیمارستان فوت کرد.
در طبع بردبار هدف سرکشی نبود چون تیر من زکجروی خود خطا شدم
مکن سرکشی زان که افتاده‌ام چه سازم دل و جان ز کف داده‌ام
در جنبش بین‌المللی کمونیسم، حزب اتحادیه کمونیست‌های یوگسلاوی نخستین حزبی بود که بر ضد استالینیسم و تسلط زورگویانهٔ شوروی بر حزب‌ها و کشورهای کمونیست، سرکشی آغاز کرد و آن را انحرافی از مارکسیسم-لنینیسم شمرد.
هر خبر کز سرکشی گوید صبا سرو قدّت می رباید از هوا
مأموران ایرانی در طول سال‌های ۱۹۳۵ تا ۱۹۷۱ بارها به صورت علنی یا مخفی به جزایر سرکشی و تحرکات انگلیسی‌ها را به‌خصوص دربارهٔ معدن خاک سرخ ابوموسی و چراغ‌های دریایی گزارش می‌کردند.
با همه سرکشی و شعله حسن افروزی کی به قد و مه روی تو برابر شد شمع؟