سرنیزه
معنی کلمه سرنیزه در لغت نامه دهخدا

سرنیزه

معنی کلمه سرنیزه در لغت نامه دهخدا

سرنیزه. [ س َ ن َ / ن ِ زَ / زِ ] ( اِ مرکب ) آلتی فولادین و نوک تیز که آن رابالای نیزه یا تفنگ نصب کنند. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه سرنیزه در فرهنگ معین

(سَ. نِ یا نَ زِ یا زَ ) (اِمر. ) آلتی فولادین و نوک تیز که آن را بالای نیزه یا تفنگ نصب کنند.

معنی کلمه سرنیزه در فرهنگ عمید

آلتی فولادی و نوک تیز که به سر نیزه یا تفنگ نصب کنند.

معنی کلمه سرنیزه در فرهنگ فارسی

آلتی فولادی ونوک تیزکه بسرنیزه نصب کنند
آلتی فولادین و نوک تیز که آنرا بالای نیزه یا تفنگ نصب کنند .

معنی کلمه سرنیزه در دانشنامه عمومی

سرنیزه تیغه یا خنجری نوک تیز است که برای وصل کردن بر انتهای لوله تفنگ یا مسلسل یا دیگر اسلحه گرم طراحی شده است.
با اتصال سرنیزه به یک سلاح گرم، این سلاح عملاً حکم یک نیزه یا شمشیر را پیدا می کند و می توان از آن در جنگ های تن به تن استفاده کرد. سربازان معمولاً در مواقع غیر از نبرد با جدا کردن سرنیزه از اسلحه، از سرنیزه ها به عنوان کارد و برای برش و کندن سنگر و چاله استفاده می کنند.
ارتشیان در کشورهایی که از نظر سیاسی نا آرام هستند گاه بازداشتی های شورش های خیابانی یا راهپیمایان سیاسی را با زور سرنیزه از یک محل متفرق کرده یا با خود به بازداشتگاه می برند.
جنگ با سرنیزه حرکات ویژه ای دارد که به گونه ای با شمشیربازی همانندی های دارد. مربی آموزش نظامی به منظور جلوگیری از صدمات باید مطمئن شود که هنگام آموزش با سرنیزه، چاقو یا هر سلاح تیز دیگر، فرد آموزش بیننده محافظ چشم داشته باشد. مربی هم چنین باید مطمئن شود که سربازان طی یادگیری روش های خلع سلاح سرنیزه، چاقوها و سرنیزه ها را که محکم به تفنگ ها متصل شده اند در نیام حفظ می کنند.
سرنیزه ها با شکل امروزی را ممکن است شکارچیان اروپایی در سده شانزدهم ساخته باشند. فرانسه از سال ۱۶۴۲ میلادی از این ابزار در حملات نظامی خود ضد دشمنان بهره گرفت، اما در آغاز برای شلیک با تفنگ باید سرنیزه از آن جدا می شد.
ژنرال ژان مارتینت فرانسوی نخستین کسی بود که در سرنیزه حفره ای ایجاد کرد و در نصب آن بر نوک لوله تفنگ در سال ۱۶۸۷ اصلاحاتی به عمل آورد و سرنیزه حفره ای از حدود سال ۱۷۰۰ در ارتش فرانسوی به کار رفت. از آن پس در حالی که سرنیزه بر نوک لوله تفنگ قرار داشت شلیک تیر از تفنگ امکان پذیر شد. در ۱۷۸۱ تغییر عمده ای که در سرنیزه صورت گرفت به وسیله جان واترز انگلیسی بود که سرنیزه را به طور ثابت بر نوک لوله تفنگ استوار کرد.
معنی کلمه سرنیزه در فرهنگ معین
معنی کلمه سرنیزه در فرهنگ عمید
معنی کلمه سرنیزه در فرهنگ فارسی
معنی کلمه سرنیزه در دانشنامه عمومی

معنی کلمه سرنیزه در دانشنامه آزاد فارسی

سرنیزه (bayonet)
شمشیری کوتاه که به بالای دهانۀ اسلحه ای گرم وصل می شود. سرنیزه در داخل لولۀ تفنگ های سرپر اواخر قرن ۱۷ قرار می گرفت. سرنیزۀ حلقه ای یا سُخمه ایکه در ۱۷۰۰ اختراع شد، به سلاح امکان شلیک پی درپی داد و سرنیزه های پیشین را منسوخ کرد. از دهۀ ۱۷۰۰ انواع گوناگونی از سرنیزه ها ساخته شد. درخلال جنگ جهانی اول، فرانسوی ها از سرنیزه های بلند سوزنی استفاده می کردند و انگلیسی ها از سرنیزۀ شمشیری؛ درحالی که آلمان ها از سرنیزۀ ابتکاری جدیدی استفاده می کردند که لبۀ عقبی آن ارّه ای شکل بود. با مکانیزه ترشدن ارتش ها از طول سرنیزه ها نیز کاسته می شد.

معنی کلمه سرنیزه در ویکی واژه

آلتی فولادین و نوک تیز که آن را بالای نیزه یا تفنگ نصب کنند.

جملاتی از کاربرد کلمه سرنیزه

دم تیغ من کام نر اژدها ست سرنیزه ام افعی جانگزاست
سرنیزه ام جان ستاند همی دم تیغ من سر فشاند همی
سرنیزه برنامور راست کرد به یک حمله ز اسبش جدا خواست کرد
بیاید یکی نام او بیدرفش به سرنیزه دارد درفش بنفش
ز سرنیزه سرسبز عالم چنان که تا سبزه چرخ خورد آب ازان
در حالی‌که یوروفسکی داشت قربانیان را از نظر نبض بررسی می‌کرد، ارماکوف در اتاق قدم می‌زد و اجساد را با سرنیزه‌اش تکان می‌داد. این اعدام‌ها حدود ۲۰ دقیقه به‌طول انجامید.
سرنیزه را برهوا جای نی پی مور را برزمین پای نی
سبک بر در شهر صف بر کشید به سرنیزه و گرز و خنجر کشید
از اشیایی که همراه با اسکلت‌ها به دست آمده می‌توان به: خنجر، سرنیزه و پیکان در گور مردان و سنجاق سینه، مهره‌های تزئینی، پولک و … در گور زنان اشاره کرد.
در بر شاه و رعیت همه کافر نعمت پیش سرنیزهٔ دشمن همگی عبد شکور
ندیده سرنیزه‌ات بخت را دلت آرزو کرد مر تخت را
خانواده رومانوف امپراتور روسیه (نیکلای دوم روسیه، همسرش الکساندرا فئودورونا، و پنج فرزندشان: اولگا، تاتیانا، ماریا، آناستازیا، و الکسی) توسط انقلابیون بلشویک تحت رهبری یاکوف یوروفسکی به دستور شورای منطقه‌ای اورال در یکاترینبورگ در شب ۱۶–۱۷ ژوئیهٔ ۱۹۱۸ تیرباران شدند و با سرنیزه کشته شدند. در آن شب، همچنین همراهان آن‌ها، یوجین بوتکین پزشک دربار، آنا دمیدوا، الکسی تروپ، و سرآشپز، ایوان خاریتونوف نیز به قتل رسیدند. اجساد آن‌ها سپس به جنگل کوپتیاکی برده شد و آنها به‌وسیلهٔ نارنجک، آتش و اسید، مثله، متلاشی و دفن شدند تا از شناسایی آن‌ها جلوگیری شود.
آنکه به سرنیزه نمود اکتفا با کف خود دیدهٔ توفیق بست
او در سال ۱۹۱۷در سن ۴۱ سالگی به نیروی دریایی پیوست و مافوقان خود را ترغیب کرد تا بوکس را در آموزش به تازه سربازان نیروی دریایی بگنجاند. او در سال ۱۹۱۹، به درجه سرگردی و در سال ۱۹۳۴ به درجه سرهنگ دومی نایل شد. بیدل در لندزداون، پنسیلوانیا درست خارج از فیلادلفیا، یک مرکز آموزش نظامی افتتاح کرد و ۴ هزار نفر را آموزش داد. آموزش او شامل ساعت‌های طولانی تمرین ورزش سوئدی و ژیمناستیک و مهارت‌هایی از قبیل استفاده از قمه، شمشیر نظامی، خنجر، سرنیزه در جنگ و نیز کار با نارنجک دستی، بوکس، کشتی، ساوات و جوجیتسو بود. او به مدت دو سال در گارد ملی خدمت کرد.