سرحدی (زابل). سرحدی، روستایی در دهستان حیدرآباد بخش مرکزی شهرستان زابل در استان سیستان و بلوچستان ایران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۴۹۵ نفر ( ۱۳۲ خانوار ) بوده است.
معنی کلمه سرحدی در دانشنامه آزاد فارسی
سرْحَدی از گویش های بلوچی که در سرحد یعنی شهرهای زاهدان و خاش با توابع، به آن سخن می گویند. این گویش به مُکرانی بسیار نزدیک است و با آن دو گویش مهم از بلوچی در ایران را می سازند. صامت های سرحدی همانند صامت های فارسی است. مصوت های آن عبارت اند از: ü, u, i, e, a و مصوت مرکب /ey/ و /aw/. شمار عدد با شمار جمع تطابق دارد. در حالت ملکی نشانة ملکیت -i است: مضاف الیه قبل از مضاف می آید و نشانة آن -e است komade kili «کلید کُمد»؛ صفت قبل از اسم می آید و نشانه اش in است: tuhinges «خانة بزرگ» تغییر و تبدیل های آوایی در سرحدی به قرار زیر است: تبدیل /i/ به /e/ dohtag «دختر»، تبدیل /f/ به /p/ در napt «نفت»، napar «نفر»، شناسة اول شخص مفرد در سرحدی برای ماضی -on به جای -om است: derton «پاره کردم»؛ شناسة دوم شخص مفرد برای ماضیِ همانند شناسة سوم شخص مفرد برای مضارع استمراری است: dert-e «پاره کردی». برخی از واژگان سرحدی: zahg «بچه»، morg «پرنده»، bazzag «بیچاره» و pet «پدر». 50010800
جملاتی از کاربرد کلمه سرحدی
این منطقه در تمام دوره حکومت مادها و هخامنشیان، کومیسنه یا کومس (قومس بعد از اسلام) جزو ایالت بزرگ پارت یا پرتو بهشمار میرفت. در این دوره سمنان و سرخه شهرهای سرحدی ایالتهای پارت و ماد بهشمار میرفت. به همین علت برخی از مورخان، زمانی این شهرها را جزو مادها و گاهی جزو پارتها به حساب میآورند. این ایالت که در زمان ساسانیان به پشتخوارگر تغییر نام داده، شامل همان شهرهایی بود که در ایالت ورن وجود داشتند.[نیازمند منبع] حد غربی این ایالت، خوار (گرمسار فعلی)، حد شرقی آن شاهرود و حد شمالی آن، کوهستانهای جنوبی طبرستان بود.
المور یک منطقهٔ مسکونی در ایران است که در دهستان طیبی سرحدی غربی واقع شدهاست. المور ۲۹۵ نفر جمعیت دارد.
میرسد مستی به سرحدی که نشناسم ترا جام سرشار تغافل سخت تنها میکشم
این روستا در دهستان طیبی سرحدی غربی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۴ نفر (۶خانوار) بودهاست.
پیرانشهر در طول تاریخ موقعیت ویژهای داشته است. ضمن آنکه بر مسیر ارتباطی و گذرگاه مرزی آذربایجان با اقلیم کردستان و بینالنهرین قرار داشته است، پایهگذاری این شهر از این ویژگی منبعث است و همین موقعیت سرحدی در طول تاریخ منجر به تداوم و استمرار پیرانشهر شده است.
این روستا در دهستان طیبی سرحدی شرقی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بودهاست.
این روستا در دهستان طیبی سرحدی غربی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۸۸ نفر (۱۰۷خانوار) بودهاست.
پستخانههای سرحدی (مرزی): خدمات اخذه و توزیع محلی و تبادله پستی زمینی را با کشور مقابل را انجام میدهد.
این روستا در دهستان طیبی سرحدی شرقی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۶ نفر (۹خانوار) بودهاست.
آوردهاند که روزى سلطان محمود بخواجه حسن میمندى که وزیر او بود گفت: آیا شخصى باشد که فالوده نخورده باشد. وزیر گفت: اى پادشاه! بسیارند که فالوده نخوردهاند و ندانند. پادشاه گفت: چنین کسى نیست. وزیر میگفت هست و پادشاه میگفت نیست، تا آخر الامر مبلغى زر مهیا کرده مابین ایشان شرط شد که اگر وزیر چنین کسى پیدا کند مبلغ زر را از پادشاه بگیرد و اگر پیدا نکند وزیر آن مبلغ را دادنى باشد. پس از این قرار وزیر بتفحص چنان کسى بیرون آمد، گذرش ببازار گوسفند فروشان افتاد، از قضا لر سرحدیرا دید، با خود گفت: که این جماعت در سر حد بودهاند و معمورى و آبادى ندیدهاند، پس آن شخص لر را بخدمت پادشاه آورد، پادشاه فرمود که قدرى از فالوده آورند. پادشاه بآن مرد لر گفت: هرگز از این نعمت چیزى خوردهیى؟. مرد لر گفت: خیر پادشاه نخوردهام!. پادشاه گفت: میدانى این چه چیز است و چه نام دارد؟. مرد لر گفت: نامش بیقین نمیدانم، اما بگمان من چیزى میرسد، در آن سر حد که ما هستیم مردیست که از ما بعقل و ادراک قابل و برتر است و هر ساله یکمرتبه بشهر میآید، از قضا یکروزى از شهر آمده بود و میگفت در شهر حمامهاى خوب بهم میرسد، بنده را گمان چنین است که این حمام است. چون پادشاه این را شنید بسیار بخندید و فرمود که مبلغ مذکور را بوزیر بدهند. وزیر گفت: پادشاها! بفرما تا دو سر بدهند، زیرا دو سر بردهام، چه که این مرد نه فالوده و نه حمام را دیده!. پادشاه فرمود تا دو سر بدهند. پس اى عزیز من! تا کسى چیز را ندیده باشد و نخورده باشد چه داند چیست و چه لذت دارد. پس هر چه خداوند عالمیان خلق کرده است از براى این است که ایشان آن را ببینند و بخورند و بنوشند و ببویند و تمتع یابند و الا خلق نمىشد، پس خداوند عالمیان این نعمتها را از براى بندگان خلق کرده است و براى ایشان حلال و طیب و طاهر گردانیده و فرمود: کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ. پس ظاهر و هویدا شد که خوردن نعمت و استعمال نعمتهاى الهى سبب فهمیدن و فهماندن قدرت کامله است و جمیع امور از خوردن و نخوردن و گفتن و نگفتن و پوشیدن و نپوشیدن، از احوال و اوضاع که عادیه بشریه است و در این باب حرف بسیار است، لکن از این بیان ظاهر شد که در مغازه نشینى و ترک صحبت مردم نفعى نمیباشد و فایده نمىرسد، و سریق سلوک و میانهروى پسندیده و اولى است. پس اى موش! دانستى و فهمیدى؟!، اکنون اگر حرفى دارى بگو! موش گفت: حالا وقت تنگ است و وقت نماز میگذرد و گفتگوى زیاد سبب میشود که نماز ما و شما فوت شود، الحال برویم بعبادت مشغول گردیم، اگر عمر باقى باشد وقت دیگر صحبت میتوان داشت. گربه گفت: اى موش! نماز را شرایط بسیار است، از جمله شروط و حدث و اخلاص است و خالى بودن از شرکت و عناد و رشک و حسد، و بدل پاک بجناب اقدس الهى روى آوردن نه مثل آن ترک که گریه در خدمت واعظ میکرد. موش گفت: چگونه بوده؟ آن را بیان فرما تا بشنویم! گربه گفت:
پژوهشگران با مطالعه زبان بلوچی و لهجههای آن چندین تقسیمبندی ارائه کردهاند. ویلهلم گایگر زبان بلوچی را به دو لهجه اصلی تقسیم کرده و بلوچی شمالی (سرحدی) و بلوچی جنوبی (مکرانی) نامید. وی همچنین بلوچی جنوبی را به گروههای شرقی و غربی و بلوچی شمالی را به گروههای شمالی و جنوبی تقسیم کرد. گیگر برای نشان دادن تفاوت لغوی لهجهها به این واقعیت اشاره میکند که بلوچی جنوبی به میزان بالایی از زبانهای هندی همسایه لغت اقتباس میکند درحالیکه بلوچی شمالی بیشتر دارای لغات اقتباس شده با ریشه فارسی میباشد. (ترجمه و نقل از جهانی (۸۹))
این روستا در دهستان طیبی سرحدی غربی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بودهاست.