سر شدن. [ س َ ش ُ دَ] ( مص مرکب ) شروع نمودن در کاری. ( مجموعه مترادفات ص 226 ). کنایه از شروع شدن. ( آنندراج ) : از این شوخ سرافکن سر بتابید که چون سر شد سر دیگر نیابید.نظامی ( خسرو و شیرین ص 113 ). || به انتها رسیدن. تمام شدن : عشق تو بجان خویش دارم تا عمر بسر شود بدردم.خاقانی.|| سر شدن قلم ؛ تراشیدن آن. || سر شدن مهم ؛ کنایه از سامان یافتن کار. ( آنندراج ). سر شدن. [ س ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) بی حس شدن ، چنانکه اندامی از شدت سرما یا پای و مانند آن از نشستن بسیار و ندویدن خون در آن. بی حس گردیدن عضوی از عدم جریان خون در آن و جز آن ، چنانکه با مدتی زیر سایر اعضاء فشرده شدن آن یا سرمای سخت دیدن آن. ( یادداشت مؤلف ).
معنی کلمه سر شدن در فرهنگ معین
(سَ. شُ دَ ) (مص ل . ) ۱ - برتری یافتن . ۲ - تمام شدن ، پایان یافتن .
معنی کلمه سر شدن در فرهنگ فارسی
( مصدر ) بالاتر شدن تفوق یافتن : از همه سر شده . ۲ - مردن درگذشتن . شروع نمودن در کاری . یا بانتها رسیدن . تمام شدن . یا سرشدن مهم . کنایه از سامان یافتن کار .
معنی کلمه سر شدن در ویکی واژه
برتری یافتن. تمام شدن، پایان یافتن.
جملاتی از کاربرد کلمه سر شدن
طبع رحم فسرده و چرخ خمیده پشت از سر شدند باز بچون تو خلف جوان
زان الم انس و ملک یک سر شدند اهل ماتم بر زمین و اسمان
ارنست و هدلی در اکتبر ۱۹۲۳ صاحب یک فرزند پسر شدند و نام او را جک گذاشتند (با نام مستعار بامبی). این خانوادهٔ جوان به مکانهای زیادی از اروپا به ویژه اروپای مرکزی سفر میکردند و در زمستانها به اسکی میپرداختند. در تابستانها برای شرکت در جشنواره سن فرمین در پامپلونا به اسپانیا سفر میکردند که اولین سفرشان در تابستان ۱۹۲۳ بود. در سال ۱۹۲۶ اولین رمان او بر پایه تجربههای بهدست آمدهاش از اسپانیا با نام «خورشید همچنان طلوع میکند» به چاپ رسید.
ازدواج دوم توبه توسط خانوادهاش ترتیب داده شد و به قول گلدمن «از ابتدا این ازدواج ناسازگار بود.» شوهر دوم او، آبراهام گلدمن، ارثی که به توبه رسیده بود را در مشاغلی سرمایهگذاری کرد که به سرعت ورشکست شدند. سختیهای ناشی از آن، همراه با فاصله عاطفی بین زن و شوهر، محیط خانواده را به مکانی پرتنش برای فرزندان تبدیل کرد. وقتی توبه باردار میشد، آبراهام امیدوار بود پسری به دنیا آید. به اعتقاد او، دختر بودن نوزاد نشانهای از شکست میبود. آنها سرانجام صاحب سه پسر شدند، اما اولین فرزند آنها اِما بود.
دو پسر بزرگتر به نامهای جمال الدین و محمد شفیع که برای گرفتن اجازه زیارت مکه مجبور به ترک شد در ارتش روسیه افسر شدند و دو پسر کوچکتر محمد قاضی و محمد کمیل، در ارتش ترکیه خدمت کردند. دخترش پیتمت شمیل با شیخ منصور فدوروف، امامی که بعداً از ترس جان خود و فرزندانش از امپراتوری روسیه فرار کرد، ازدواج کرد. شیخ منصور فدوروف یازده فرزند داشت، یکی از آنها جان فدوروف بود که پس از مهاجرت به چیلدرز در کوئینزلند استرالیا [۲۶]، جایی که یک امپراتوری کشاورزی نیشکر را تأسیس کرد.
به همین ترتیب تمام مسلمانان قفقاز و آسیای مرکزی، از جمله آذریها از خدمت سربازی در ارتش امپراتوری روسیه معاف بودند، اما پرداخت مالیات ویژهای نیاز بود. در صورت نیاز و مایل بودن میتوانستن در ارتش خدمت کنند. یعنی محدودیتی برای سربازی و افسر شدن مسلمانان امپراطوری روسیه نبود، ولی محمدحسن آقا جوانشیر پدر جعفرقلی آقا جوانشیر از نخستین ژنرالهای امپراطوری روسیه با منشاء آذربایجانی بود.
دگر خسته ی تیر و خنجر شدند چه بی دست و بی پا و بی سر شدند
ولفنشتاین در ۲۶ فوریه ۱۸۸۴ هنگامی که در نیوبدفورد بود با فیلوپنا براون (۱۸۶۳–۱۸۸۴) ازدواج کرد. آنها در همان سال صاحب دختری شدند که فلورنتینا نام داشت. فیلوپنا بعداً در همان سال درگذشت. والنتین سپس با کلارا براون (۱۸۶۸–۱۸۹۲) ازدواج کرد. آنها دارای دو پسر شدند، رابرت (۱۸۸۹–۱۹۷۷) و والتر (۱۸۹۰- درگذشت قبل از ۱۹۰۹). در دهه ۱۸۸۰ در کارش در لس آنجلس شکست خورد به دنبال محیطهای جدید بود و به گواتمالا و مکزیک رفت و در آنجا استودیوهای عکاسی را راهاندازی کرد.
رسیدند چون پیلبانان بدو سراسر شدند آفرین خوان بدو
به فرمان به پیش سکندر شدند دو تا گشته و دست بر سر شدند
آلیس لیدل در ۱۵ سپتامبر ۱۸۸۰ در حالیکه بیست و هشت ساله بود با رجینالد هارگریوز یک بازیکن کریکت ازدواج کرد. مراسم ازدواج آنها در کلیسای وست مینستر برگزار شد. این زوج صاحب سه پسر شدند، دو پسر بزرگتر آلن نیوتن و لئوپولد رجینالد (رکس) در جبهه جنگ جهانی اول کشته شدند، سومین پسر، کاریل لیدل زنده ماند و صاحب دختری شد. آلیس هرگونه ارتباط میان نام انتخاب نام کاریل برای سومین فرزندش بر اساس نام مستعار دادسون، کارول، را رد کرد.
اندکی پس از مرگ مادربزرگش در سال ۱۹۱۱، لوسی با یوئن مکدونالد (۱۹۴۳–۱۸۷۰)، کشیش کلیسای پرزبیتری ازدواج کرد و بهدنبال انتقال همسرش به کلیسای لیزکدیل به انتاریو نقل مکان کرد. مونتگومری یازده کتاب بعدیاش را در عمارت کلیسای لیزکدیل نوشت. این ساختمان در حال حاضر به موزه لوسی ماد مونتگومری تبدیل شدهاست. این زوج صاحب سه پسر شدند که پسر سوم آنها هنگام تولد درگذشت. او بهخاطر وظایف مادری و تلاش برای کنار آمدن با زندگی کلیسایی، چند بار دچار افسردگی شد، و به گفتهٔ خودش، «برای زنی که به دنیا شادی داده بود، این زندگی بسیار غمانگیز بود».
در سال ۱۹۲۶ ارنست همینگوی با پائولین ماریا فایفر ثروتمند دیدار کرد و این آشنایی ازدواج اول او را به جدایی کشاند. ارنست و پائولین در سال ۱۹۲۷ با یکدیگر ازدواج کردند و صاحب دو پسر شدند. پاتریک در سال ۱۹۲۸ و گرگوری در سال ۱۹۳۱ به دنیا آمد. او در همان دوران زندگیاش با پائولین خانهای در شهر کی وست فلوریدا خرید.
بدان زیردستان دلاور شدند جهانجوی با تخت وافسر شدند
چو خاک پای تو گشتند سر شدند سران سری چگونه کند سر که خاکپای تو نیست
کردند جای درخم چوگان زلف یار چون گوی آن گروه که بی پا و سر شدند
زندگانی بر مراد اهل عالم مشکل است دردسر بسیار دارد صاحب افسر شدن
ازدواج میکند. شهرام سامانی، مهندس برق و تحصیلکرده انگلستان، کارمند وزارت نیرو بود. آنها صاحب یک پسر شدند.