ساوه

معنی کلمه ساوه در لغت نامه دهخدا

ساوه. [ وَ / وِ ] ( اِ ) زر خالص را گویند که شکسته و ریزه ریزه شده باشد. ( برهان ). ریزه زر. ( شرفنامه منیری ). زر خالص که شکسته و ریزه ریزه بود و آن را ساو نیز گویند. ( جهانگیری ). زر ساوه ، زر خرد باشد چون گاورس و کوچکتر. ( صحاح الفرس ). ریزه زر. ( رشیدی ) :
فزون زآنکه بخشی بزایر تو زر
نه ساوه نه رسته برآید ز کان.فرالاوی.نرگسی خوشبوی دارد زرّ ساوه در دهن
لاله خودروی دارد مشک سوده در کنار.تاج المآثر ( از جهانگیری ).رجوع به ساو شود.
ساوه. [ وَ ] ( اِخ ) نام پهلوانی است تورانی خویش ِ کاموس کشانی که در جنگ رستم کشته شد و او را ساوه شاه نیز میگویند. ( برهان ). نام پهلوانی بود کشانی او را ساوه شاه نیز میگفته اند ودر دست رستم کشته شد. ( آنندراج ). نام مبارزی قرابت کاموس که رستمش کشته. ( شرفنامه منیری ) :
یکی خویش کاموس بد ساوه نام
سرافراز و بر جای گسترده کام.فردوسی.وز ایرانیان نامور مرد چند
بدژ ماند با ساوه ارجمند.فردوسی.
ساوه. [ وَ ] ( اِخ ) نام شهر مشهور و معروف در عراق و گویند دریاچه ای در آنجا بود که هر سال یک کس در آن غرق میکردند تا از سیلان ایمن میبودند و در شب ولادت سرور کاینات آن دریاچه خشک شد. ( برهان ) ( آنندراج ). نام ولایتی است در عراق نزدیک آوه. گفته اند که سابقاً اهالی آوه شیعی بوده اند و نهری مابین آنهاست پل آن هفت طاق دارد ازبناهای اتابک شیرگیر در کمال استحکام. ( آنندراج ).
ساوه. [ وَ ] ( اِخ ) شهر قدیم مرکز شهرستان ساوه است. این شهر در 50 درجه و 18 دقیقه طول شرقی گرینویچ و 35 درجه و یک دقیقه عرض شمالی در ارتفاع 960 متر در 140 کیلومتری جنوب باختر تهران و 90 هزارگزی شمال باختر قم واقع گردیده است. موقعیت طبیعی شهر جلگه و انتهای تپه دام چلی. هوای آن معتدل مایل بگرمی است. آب شهر از رودخانه های مزدقانچای و قره چای و قنوات خیرآباد و اسکندرآباد تأمین میگردد ولی بطور کلی ساوه کم آب است زیرا آبهای مذکور در خارج شهر بمصرف زراعت میرسد. اکثر خانه های معتبر ساوه دارای آب انبار و در حدود 25 آب انبار عمومی بزرگ نیز دارد که در زمستان پر شده و تا مدتی آب محله را تأمین مینماید. ساوه یکی از شهرهای قدیمی ایران بوده ، زمانی که سد معروف قره چای سالم بوده آبادی اطراف بیش از حال وخود شهر نیز از آب استفاده می نموده است. شهر قدیم خراب شده ولی آثار قلاع و باروی آن مشاهده میشود. چند خیابان جدید در سالهای اخیر احداث شده که هنوز طرفین خیابان ساختمان نشده و نیمه کاره است. بازار سرپوشیده ساوه از طرف شمال بخیابان سلمان ساوجی و از طرف جنوب بمیدان بزرگ منتهی می گردد. در شهر ساوه یک دبیرستان و 5 دبستان وجود دارد. ابنیه قدیم ساوه یکی مسجد جامع است که در زمانی در مرکز شهر قدیم بوده حالیه در خارج شهر جدید مشاهده میشود چنانچه در نگاهداری آن توجه نشود رو بخرابی است. دیگر مسجد میدان بزرگ است که مطابق کتیبه سردر سال 924 هَ. ق. به امر شاه اسماعیل بهادرخان بوسیله خواجه شمس الدین محمد بنا شده است. بنای امام زاده های شاهزاده اسحاق ، شاهزاده حسین ، امام زاده یحیی ، سید ابورضا، سید بشیر نسبتاً قدیمی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ). شهر نیکوئیست در میان ری و همدان و نزدیک وی شهر دیگر موسوم به آوه یافت شود، اهالی ساوه سنی شافعی و اهالی آوه شیعه امامی میباشند. در بین این دو دو فرسخ مسافت است. ( معجم البلدان ). حد اول قم از ناحیت همدان است تامیلادجرد که آن ساوه است. ( تاریخ قم ص 26 ). از بعضی متقدمان حکایت است که آبه دریا یکی بوده است ، یکی ازپادشاهان عجم اتفاقاً که بر آن بگذشت در جوانب آن دریاچه صید کردن خوش یافت بفرمود تا آن آب را بگشادندو کوشکی بدان موضع بنا کردند و ببالای آن بر آمد آثار کهنه و قدیمه دید گفت این نشانها و علامت ها و اثرهاچیست یکی از حاضران گفت بزبان ایشان خد بود پس آن موضع را بود نام نهادند و تا بدین وقت آبادان است و برخی ، از بعض روات عجم حکایت کند که اول موضعی که از مواضع رساتیق ساوه و حوالی آن بنا نهادند آبه بود و بیب بن جودرز آن را بنا کرده و سبب بنای آن آن بود که کیخسرو بدانجا رسید و آن دریاچه ای بود و در موضع و جای آبه آبی پاکیزه و صافی بود بدان آب فرود آمد و بزبان عجم گفت که بدین آب ساای افا استی یعنی این آب محتاجست بسایه ای و بنایی و عمارتی پس آبه را بقول کیخسرو که گفت آب آبه نام کردند و گویند که بیب بن جودرز از کیخسرو خواست که بدانجا عمارتی کنند و بنایی. کیخسرو او را دستوری داد پس بیب کریه آبه را بنا کردبه اذن و اجازت کیخسرو و گویند که چون بیب بن جودرز در صحبت کیخسرو از بلاد ترک باز گردید در صحرایی بلنداز صحاری و مواضع قم فرود آمد و بدان صحرا هیچ عمارتی و بنایی نبود پس بیب آبه را بنا کرد و میلادبن جرجین میلادجرد و بعضی گویند که ابتدای بنای رستاق ساوه در ایام کیخسرو بود و آن چنان بود که چون کیخسرو و بهمدان فرود آمد و همدان را زینستان ایرانشهر نام بودیعنی خزینه سلاحها و مالهای این همدان را بمالی از آل کردام ستده بودند و هیچکس دیگر را با آن کاری نبودو مراد از آل کردام ، رستم بن کردام است و او را سی و دو برادر بوده اند، راوی گوید که در آن روزگار بجبال بغیر از همدان و ری و اصفهان شهر دیگر نبوده است پس چون کیخسرو از همدان برخاست و بجانب افراسیاب عزیمت کرد در طلب خون پدرش سیاوش چون بزرقار رسید و این زرقار بزبان عجم اسفید نام بود نظر کرد با ساوه و قم ودر آن حال هر دو دریا یکی بودند. رجوع به تاریخ قم ص 79، 80، 81 و 82 و رجوع به آبه شود : شهرکیست [ از جبال ] انبوه و آبادان و با نعمت بسیار و خرم و هوای درست و راه حجاج خراسان. ( حدود العالم ).

معنی کلمه ساوه در فرهنگ معین

(وَ ) (اِ. ) برادة طلا.

معنی کلمه ساوه در فرهنگ عمید

۱. زر سوده و ریزه ریزه، ریزۀ زر.
۲. زر خالص: فزون زآنکه بخشی به زائر تو زر / نه ساوه نه رشته برآید ز کان (فرالاوی: شاعران بی دیوان: ۴۱ ).

معنی کلمه ساوه در فرهنگ فارسی

یا ساوه شاه پهلوانی تورانی از خویشان کاموس کشانی که در جنگ با رستم کشته شد .
( اسم ) ۱ - زر خالص شکسته و ریزه ریزه براده طلا . ۲ - بوته زرگری .
رستاق

معنی کلمه ساوه در فرهنگ اسم ها

اسم: ساوه (پسر) (فارسی)
معنی: نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه، از جمله نام دلاور تورانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی

معنی کلمه ساوه در دانشنامه آزاد فارسی

ساوِه
در شاهنامۀ فردوسی دو تن بدین نام خوانده شده اند؛ ۱. پهلوان ایرانی که در سپاه زَریر به روم رفت و چون زریر تاج شاهی لُهراسب شاه ایران را به گشتاسب داد، او را به شاهی ستود. او همچنین از یاران اسفندیار در رفتن به رویین دژ بود. اسفندیار پس از گشودن رویین دژ، کشتن اَرجاسپ و رهانیدن زندانیان، ساوه را به پاسداری از آن جا گماشت تا تورانیان را به دژ راه ندهد و چون که سپاه توران به پیرامون دژ درآید سر اَرجاسپ را به سوی آنان افکند؛ ۲. دلاوری تورانی که سابه، شابه و شیابه نیز خوانده شده است و در هَماون در سپاه توران و چین از خویشان کاموس کُشانی بود. او پس از کشته شدن کاموس، داوطلب نبرد با رستم شد، اما رستم با گرزی که بر سرش کوفت او را از پای درآورد و با رَخش از روی او گذشت و درفشش را سرنگون کرد.

جملاتی از کاربرد کلمه ساوه

وی پس از روی کارآمدن رضاشاه به انزوا گرائید و به زادگاهش ساوه بازگشت و تا اواخر عمر همچنان به شبیه‌خوانی در ماه محرم مشغول بود. احمدخان در سال ۱۳۱۰ شمسی در ساوه درگذشت.
آقچه‌قلعه روستایی است از توابع بخش نوبران شهرستان ساوه در استان مرکزی ایران.
از اسفندماه سال 1403 آقای دکتر مجتبی یوسفی راد به عنوان سرپرست دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه منصوب شده‌اند.
فرهیختگان پیشکسوتان گذشته حال آینده ساوه
دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه دارای دو دانشکده مصوب (علوم انسانی و کشاورزی – فنی و مهندسی) است، مرکز رشد و فناوری وابسته به پارک تحقیقاتی وزارت علوم از سال ۱۳۸۵ در این دانشگاه راه اندازی و فعال شده‌است.
نگه کرد زان رزمگاه ساوه شاه به آرایش و ساز آن رزمگاه
بیفگند و رخش از بر او براند ز ساوه بگیتی نشانی نماند
ابراهیم‌آباد (ساوه)، روستایی از توابع بخش نوبران شهرستان ساوه در استان مرکزی ایران است.
بقعه شاهزاده یحیی مربوط به دوره قاجار است و در ساوه، خیابان طالقانی واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۵ آبان ۱۳۸۷ با شمارهٔ ثبت ۲۳۷۹۰ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
تو را ساوه شاهست نزدیکتر وزو کار ما نیز تاریکتر
سپاهست چندان ابا ساوه شاه که بر مور و بر پیشه بستند راه
غنیمت ببخشید پس بر سپاه جز از گنج ناپاک دل ساوه شاه
چو از لشکر ساوه‌شاه آگهی بیامد بدان بارگاه مهی
اسکین (ساوه)، روستایی از توابع بخش نوبران شهرستان ساوه در استان مرکزی ایران است.
بیامد ز راه هری ساوه شاه ابا پیل و با کوس و گنج و سپاه
چو خور برزند سر ز کوه سیاه نمایم تو را جنگ با ساوه شاه
اکبرآباد نیوشت (ساوه)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان ساوه در استان مرکزی ایران است.
تا تو از شهر ری به ساوه رسی من ازین سو به فاریاب رسم
که بهرام پیروز شد بر سپاه بریدند بی‌بر سر ساوه شاه
در شهر ساوه کتابخانه‌ای بزرگ به ابوطاهر منسوب بوده و وی کتابخانهٔ ارزشمند خود را وقف مسجد جامع ساوه کرده است. این کتابخانه معتبر احتمالاً در حملهٔ مغولان از میان رفته‌است و بر این اساس وی را از اهالی ساوه می‌شناسند.