پایین، فرود، نشیب، پست، فرومایه زبون، سفله ( صفت ) ۱ - فرود پست پایین مقابل عالی بالا بلند . ۲ - مردم فرومایه دنی دون سفله جمع سفله و سفال و سافلین . یا انوار سافل ( سافله ) انوار متکائفه مقابل انوار عالیه . یا موجودات سافل ( سافله ) طبیعیات .
معنی کلمه سافل در ویکی واژه
فرود، پایین. فرومایه، پست. جِ سفله.
جملاتی از کاربرد کلمه سافل
ارض و سما کلبه ایست سافل و عالی
از عدم سافلتری چون می ندید لاجرم بیخود بسوی آن دوید
همیشه تا به جهان هست عالی و سافل به امر مقضی و حکم مقدر آتش و آب
آیت عالیها سافلها خواند ملک که شد از لشکر منصور ملک فتح مبین
آبای عالی تو بود کور شب پرک ابنای سافل تو هم از جنس سفلگان
زانک این نوری که اندر سافل است نیست دایم روز و شب او آفل است
ملک از آتش عشقت نمیسوزد عجب دارم که نگذارد به جان برق نه عالی و نه سافل
هر چه غالی به پیش توبی قدر هرچه عالی به نزدتو سافل