ساده لوح
معنی کلمه ساده لوح در لغت نامه دهخدا

ساده لوح

معنی کلمه ساده لوح در لغت نامه دهخدا

ساده لوح. [ دَ / دِل َ / لُو ] ( ص مرکب ) کنایه از مرد خفیف العقل. ( بهارعجم ) ( آنندراج ). کنایه از احمق و بی شعور. ( غیاث اللغات ). ساده دل : ساده مرد. || سلیم. سلیم القلب. پاکدل. صافی ضمیر. بی مکر. بی حیله. که گربز نیست.

معنی کلمه ساده لوح در فرهنگ معین

( ~ . لَ ) [ فا - ع . ] (ص مر. ) ۱ - با - خلوص . ۲ - ساده دل . ۳ - ابله .

معنی کلمه ساده لوح در فرهنگ عمید

۱. بی مکر وحیله.
۲. زودباور.
۳. احمق. * ساده دل.

معنی کلمه ساده لوح در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - سلیم ) سلیم القلب پاکدل صافی ضمیر . ۲ - احمق ابله بی شعور .

معنی کلمه ساده لوح در دانشنامه عمومی

ساده لوح (فیلم ۱۹۵۹). ساده لوح ( به هندی: Anari ) فیلمی محصول سال ۱۹۵۹ و به کارگردانی هریشیکش موکرجی است. در این فیلم بازیگرانی همچون راج کاپور، نوتان، موتیلال راجوانش، لالیتا پاوار، نانا پالشیکار ایفای نقش کرده اند.
ساده لوح (فیلم ۱۹۹۳). ساده لوح ( به هندی: Anari ) فیلمی محصول سال ۱۹۹۳ و به کارگردانی کی. مورالی موهانا رائو است. در این فیلم بازیگرانی همچون داگوباتی ونکاتش، کاریسما کاپور، راکهی گولزار، سورش اوبروی، گلشن گروور، بینا بانرجی، جانی لور، لاکسیمیکانت برد ایفای نقش کرده اند.

جملاتی از کاربرد کلمه ساده لوح

ساده لوحان از خیال خود گریزانند و تو می گشایی هرزمان آیینه در بازار حیف
ساده لوحان که می از خم به مدارا نوشند از بخیلی به قلم آب ز دریا نوشند
در قسمت ۴ فصل ۵ این سریال، معجزات مسیح را گونه‌ای شعبده بازی برای افراد ساده لوح توصیف می‌کند که دیگر در این زمان کسی را تحت تأثیر قرار نمی‌دهد.
معنی انسان نگنجد از بزرگی در جهان ساده لوح آن کس که گوید هست انسان زیر پوست
غم عشقت نمیگویم بمردم، ساده لوحی بین؛ که پنهان میکنم از خلق راز آشکار خود
پیش چشم ساده لوحان پنجه شیرست نقش کی نهد پهلو به روی بوریا دیوانگی؟
زنی پول‌های همسرش را که از راه فروش مواد مخدر بدست آورده سرقت می‌کند و به شهر کوچکی برای مخفی شدن می‌رود. او در آنجا با انسان ساده لوحی برای اجرای نقشه بعدی اش برخورد می‌کند و…
ساده لوحی بین که خواهم بر سر خاکم نهد پا آن که همچون خاک ره کرد از تغافل پایمالم
ز من با ساده لوحی صلح کن کز پاکبازی ها ز لوح سینه چون آیینه شستم خط جوهر را
من با میلتون فریدمن موافقم، زمانی که سقوط اتفاق افتاد سیستم فدرال رزرو سیاستی ساده لوحانه برای کاهش قیمتها در پیش گرفت. من هم مخالف تورم هستم و هم مخالف کاهش قیمتها. بنابراین بار دیگر سیاست پولی که درست برنامه‌ریزی نشده بود رکود را طولانی کرد.
ساده لوحی بود آیینه صد نقش مراد تو ز صد نقش به نامی چو نگین ساخته ای
در عمل، نتایج آزمون به راحتی می تواند نه توسط هوش کامپیوتر، بلکه با نگرش ها، مهارت ها، یا ساده لوحی پرسش گر تحت سلطه قرار گیرد.
اگر چه ساده خیالیم ساده لوح نه ایم کدام وعده چه دل دیده ای کجا ما را
استفاده او از چهره‌های لطیف بدون سایه، و عدم جلوه‌های آب و هوایی در بسیاری از مناظری که کشیده‌است، باعث شد منتقدان او را یک «نقاش یکشنبه» ساده لوح بدانند.
گروهی از سیاست مداران تصمیم می‌گیرند مرد ساده لوح روستایی را به‌عنوان جانشین سناتوری که در گذشته‌است روی کار بیاورند…
ساده لوحان که غافل از کارند هوست دیده، عشق پندارند؟!
اریک کوهن، منتقد سینمایی آیندی وایر، آن را «نمایش اخلاقی و گاه ساده لوحانه از شرایط فاجعه‌آمیز بازداشتگاه زندانیان سیاسی ارتش آمریکا» خواند.
قسمت ۱۱ از فصل ۱۳، ژاپنی‌ها را افراد ساده لوحی معرفی می‌کند که هر چه آمریکایی‌ها می‌گویند باور می‌کنند و والها و دلفینها را به گونه وحشیانه‌ای می‌کشند.
در قسمت ۱۲ فصل ۹ به نام زندانی شده در کمد، وی را فردی دارای اخلاق بچه گانه و ساده لوح معرفی می‌کند.