معنی کلمه سادات در لغت نامه دهخدا
که سادات جمع جوانان جنت
نبی گفت هستند شبیر و شبر.ناصرخسرو ( دیوان ص 150 ).و اسامی ملوک عصر و سادات زمان بنظم رائع و شعر شائع این جماعت باقی است. ( چهار مقاله چ معین ص 51 ). در جملگی دیار خراسان از اشراف سادات به مکنت و یسار و کثرت عقار... درگذشته. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 ص 250 ). احدی از فضلا و سادات نزدیک تر از ایشان [ ملاباشی ] در خدمت پادشاهان نمی نشستند. ( تذکرة الملوک چ تهران ص 1 ).
سادات. ( اِخ ) دهی است از دهستان ایتبوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. واقع در 33 هزارگزی شمال خاوری نورآباد در کنار باختر راه شوسه خرم آباد به کرمانشاه. دامنه و هوای آن سردسیر و مالاریائی است. آب آن از چشمه ها و محصول آن غلات و لبنیات است ، 300 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری اشتغال دارند. راه مالرو دارد. ساکنان آن از طایفه ایتیوند هستند و در زمستان قشلاق میروند. در این آبادی امامزاده ای است بنام شاهزاد ابراهیم از اولاد حضرت موسی بن جعفر ( ع ) که معروف به بابابزرگ و ساختمان آن در دامنه غربی کوه سر کشتی واقع است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
سادات. ( اِخ ) دهی است ازدهستان بویراحمد سردسیر بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 77 هزارگزی شمال خاوری راه شوسه آرو بهبهان. کوهستانی و هوای آن سردسیر و مالاریائی است. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات ، پشم ، لبنیات ، گردو، میوه است ، 250 تن سکنه دارد که به : زراعت ، گله داری اشتغال دارند. از صنایع دستی و بافت قالیچه و جاجیم درآن معمول است. راه مالرو دارد. ساکنان آن از طایفه ٔبویراحمد هستند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
سادات. ( اِخ ) دهی است از دهستان قره باشلو بخش چاپشلو شهرستان دره گز، واقع در 7 هزارگزی شمال باختری قره باشلو، سر راه عمومی کپکان. جلگه ای و سردسیر است. آب آن از قنات و محصول آن غلات است ، 130 تن سکنه دارد که بزراعت اشتغال دارند.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
سادات. ( اِخ ) دهی است از دهستان خانمیرزا بخش لردگان شهرستان شهرکرد. واقع در 3 هزارگزی شمال لردگان و متصل به راه سادات به لردگان. کوهستانی و هوای آن معتدل است. آب آن از چشمه و محصول آن گندم و جو است ، 306 تن سکنه دارد که به زراعت اشتغال دارند. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10 ).