جملاتی از کاربرد کلمه زیبندگی
درین، صحیفه که زیبندگیست حرف نخست چه فرق گر بنظر، زشت یا که زیبائیم
بزرگی و شاهی و فرخندگی توانایی و فر و زیبندگی
دویم حرف او چارمین حرف زیبا به زیبندگی چون درخت صنوبر
که طعنه میزند ایدون بهشت باغ بهشت ز بس به زینت و زیبندگی بود اندر
انجم صفتِ دگر گرفته زیبندگییی ز سر گرفته
زیب فرماندهیش در شکن طرف کلاه نقد زیبندگیش در گره بند قبای
کند همصحبت بد در نظرها خوار نیکان را پر طاوس را پا آرد از زیبندگی بیرون
در هر لباس، جوهر زیبندگی خوش است آیینه داغ طرز نمدپوشی من است
تا چه باشد حسن گل صائب که از زیبندگی ریشه در دل می دواند همچو مژگان خار او
که به چندین عفاف وسنگینی داشت زیبندگی و رنگینی