زندانبان

معنی کلمه زندانبان در فرهنگ معین

( ~. ) (ص مر. ) نگهبان زندان .

معنی کلمه زندانبان در فرهنگ عمید

نگهبان زندان، مٲمور نگهبانی و نگه داری از زندانیان.

معنی کلمه زندانبان در فرهنگ فارسی

نگهبان زندان، مامورنگاهداری اززندانیان
( صفت ) آنکه در محبس مامور نگهبانی محبوسان است نگاهبان زندان .

معنی کلمه زندانبان در ویکی واژه

نگهبان زندان.
Jailor

جملاتی از کاربرد کلمه زندانبان

هر زمانم چنان که مژده بود گوید این تازه روی زندانبان
زندانبان فرشته‌ای‌ گرچه خود تیره‌تر از فضای زندانی
دوش زندانبان بگشاد در و با من گفت مژده ای خواجه که امروز گل سرخ شکفت
چو در زندان گرفت از جنبش آرام به زندانبان زلیخا داد پیغام
گر بخواهم دست و روبی شویم اندر آبدان ره فروبندد مرا مردی که زندانبان بود
هنر شد خواسته، تمییز بازار و تو بازرگان طمع زندان شد و پندار زندانبان، تو زندانی
وگر بخواهد نعش پسر ز زندانبان پدر به زندان گردد بدین گنه مسجون
چونکه زندانبان بدید آن حال و کار پیشش آمد آنگهی بگریست زار
زندان اوین در شمال غرب تهران واقع شده‌است. در گذشته بخش اعظم زندانیان را زندانیان سیاسی و عقیدتی تشکیل می‌دادند، ولی در سال‌های اخیر مجرمان عادی نیز در این زندان نگهداری می‌شوند. در زمان آتش‌سوزی تعداد زیادی روزنامه‌نگار، کنشگر سیاسی، فعال محیط زیستی و هنرمند در زندان اوین در حبس بودند. کمی پیش از حادثه اوین، در اثر حمله زندانبانان در زندان سنندج تعدادی از زندانیان زخمی شدند و در زندان لاکان رشت درگیری‌های گسترده‌ای روی داد.
چونکه زندانبان برفت آن مرد دین در مناجات آمد آن مرد یقین
نگردیده وزان بر وی نسیمی نه او را غیر زندانبان ندیمی