معنی کلمه زلفین در لغت نامه دهخدا
چفت و زلفین بدر، آن انگله گوی بود
بخیه ها جمله در آن باب مثال مسمار.نظام قاری ( دیوان البسه ، یادداشت ایضاً ). || زلفین به صیغه تثنیه... از تصرفات فارسی زبانان است و متعرب اند. ( آنندراج ). زلفین که در اشعار شعرا می آید و گمان تثنیه زلف می برند از زلفین بمعنی رزه در و قفل است که بمعنی مجازی گرفته اند، چنانکه عرب نیز از صورت دیگر آن یعنی زرفین همین معنی را آورده است. زرفن صدغه... موی مرغول و عرب از آن فعل و نعت ساخته است به استعاره موی معشوق. حلقه زلف و گاه مطلق گیسو و زلف از آن اراده کنند. تثنیه زلف نیست وگرنه تثینه را تصغیر کردن و سپس جمع بستن نه بااصول زبان فارسی ، بلکه با هیچ زبانی دیگر نمی سازد . ( از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا ). زلف معشوق بمناسبت تشبیه بمعنی اول. بعضی این کلمه را «زُلفَین » به صیغه تثنیه خوانند، ولی باید دانست که اولاً زلف در عربی قدیم ، نیامده و معربست و ثانیاً استعمال «دوزلفین » و «زلفینکان » از طرف گویندگان رفع شبهه میکند... معهذا گاهی به صیغه تثنیه هم بر خلاف اصل استعمال شده. ( فرهنگ فارسی معین ) :
ای غالیه زلفین ماه پیکر
عیارو سیه چشم و نغزدلبر.خسروی.شبستان گلستان ز دیدار او
دو زلفین مشکین و گلنار او.فردوسی.نسیم دو زلفین او بگذرد
برآمیخته با نسیم صبا.غضایری.گاه در چاه زنخدان نگار ختن است
گاه در حلقه زلفین نگار چگل است.