زردشت

معنی کلمه زردشت در لغت نامه دهخدا

زردشت. [ زَ دُ ] ( اِخ ) بمعنی زره تشت است. ( جهانگیری ). شخصی که دین آتش پرستی را بهمرسانید و احوال او در لغت زراتشت بخوبی مذکور شد و بعضی گویند زردشت به زبان سریانی نام ابراهیم علیه السلام است و بعضی دیگر گویند که زردشت و برزین هر دو امامان ملت ابراهیم بودند. ( برهان ). زردشت ، زرتشت و زرهشت این سه لغت بر وزن انگشت باشد. زاردشت ، زارهشت و زارتشت این سه لغت بر وزن خارپشت است. زرادشت و زراتشت ، زراهشت این سه نام بر وزن چراکشت. زره دشت ، زره تشت و زره هشت این سه بر وزن اره پشت آمده و زردهشت ، زرتهشت ، زاردهشت و زارتهشت در این چهار لغت بدال مهمله و تای فوقانی مضموم است و از آن پس ساکن باشند و آن شین معجمه و تای فوقانی آخر است و این جمله نام پسر پورشسب بن پیتراسب است که به دوازده واسطه نسبش به شاهنشاه ایران منوچهر ایرج بن فریدون منتهی شود و مادر او دغدویه هم از اولاد فریدون بوده ، عقیده فارسیان ایران آن است که او پیغمبر بزرگوار و حکیم ریاضت شعار بوده و بر وی نامه آسمانی نازل شده ، چنانکه پیش از او بر پیغمبر عجم مه آباد که او را آذرهوشنگ نیز گویند و چی افرام و شای کلیو و یاسان و سایر انبیای عجم نزول نموده ، همچنین بر کیومرث که او را گرشاه و گلشاه نیز گویند کتاب آسمانی فرودآمده و سیامک ،هوشنگ ، طهمورث ، جمشید، فریدون ، منوچهر و کیخسرو که حکمای کامل و سلاطین عادل بوده اند نیز کتاب داشته اند و بعد از زردشت ، ساسان نخست که پسر بهمن بود از سلطنت گذشت عبادت اختیار کرد و بمقامات اعلی رسیده و درجه پیغمبری یافت و صاحب کتاب گردید. آخرین این طایفه ، ساسان پنجم است که بعد از وفات پرویز کتاب دساتیر را که جامع کتب آنها است ، ترجمه نموده و از حقایق بعضی مطالب اختیار کرده و آن را نمیرای نام نهاده یعنی باقی و جاوید و نمیرنده و هنوز در میان هست و زردشت را وخشور سیمباری گویند به معنی پیغمبر رمزگوی و کتاب زند و پازند منسوب به اوست. و آذرپژوه نام موبدی از زند و پازند احکام شریعتی زردشت را انتخاب کرده وبیرون نوشته و آن احکام ملتی مشتمل بر صد باب است وموسوم به «صد در» و در صفت آن گفته اند :
زرادشت بنگر چه دین پرور است
که در شهر علمش رد از صد در است.
گویند وی از شهر اردبیل و سبلان ظهور کرده و اصلش از شهری بوده در میانه مراغه و زنکان که شیز نام داشته ، به ری آمده و از ری رو به تختگاه شاهنشاه لهراسب و گشتاسب نهاده که آنرا ایران شهر می نامیده اند و نیشابور و ترشیز و کشمر اکنون بجای او است. پادشاه عهد بوی گرویده و دین او را قبول کرده و بعضی گفته اند قبل از ملاقات با گشتاسب شاه بخراسان رفته به بلخ در آتشکده موسوم به نوبهار اعتکاف گزیده ، گشتاسب او را دیده بعد از امتحان و اظهار معجزات بزرگ به او ایمان آورده ، آیین او را رواج داده اسفندیار بترویج و تعیین آتشکده پرداخته تا ولایت ایتالیا آتشکده ها بر پای کرد؛ الا در سیستان و زابلستان که رستم زال آیین زردشت را نپسندید و این نیز سبب عداوت گشتاسب و اسفندیار با او گردید. ارجاسب نیز قبول ننموده انکار سخت گزید و بعد از سی سال از حکوت گشتاسب ، ارجاسب از ترکستان بدارالملک بلخ تاخته لهراسب را بکشت و تور براتور به آتشخانه آمده زردشت را از پای درآورد. مدت عمرش هفتاد و هفت سال بوده که پنجهزار و بیست و سه سال بعد از هبوط آدم صفی علیه السلام ظهور نموده است. کتاب زند محتوی بر بیست و یک نسک است ،یعنی قسمت و بهره و هر نسک را نامی معین است و چهارده نسک از این کتاب نزد موبدان دین زردشت باقی بوده که آن نیز در فتنه های ایران از میان رفته است و زند بر دو بخش است آنکه احکامش مطابق کتاب مه آباد است مه زند خوانند و آنچه مخالف بود که زند گویند و پازند شرح و ترجمه زند است و آنرا استا و ابستا و اوستا نیز گفته اند و بعضی گفته اند ابستا متن است و زند شرح است و زردشت چون عناصر و کواکب را تمجید می کرده و پیوسته در افروختن آتش و ساختن آتشکده ها ساعی بوده ، عوام او را آتش پرست گفته اند و آتش را قبله زردشت خوانده اند و شعرا در اشعار آورده اند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). اشوزردشت ، پسر پورشسب از نژاد فریدون بود. آبتین که در شهر ری زائیده شده و در زمان پادشاهی لهراسب در روز خورداد و فروردین ماه از بطن دغدونام تولد شد و در زمان گشتاسب ، در دین بهی به پیغمبری مبعوث گشت و در آن هنگام چهل سال از عمر وی می گذشت و زردشت اسفنتمان گویند چه اسفنتمان پشت نهم وی می باشد و نخست به شهر بلخ که در آن هنگام پایتخت گشتاسب بوده ، آمده آن پادشاه با زنش کتایون و فرشوشتر و جاماسب را به کیش خود دعوت نموده و آنان پذیره شدند و چون هفتادوهفت سال به دو ماه و پنج روز کم از عمر وی گذشت به روزخیرایزد دی ماه از زخمی که از لشکر ارجاسب پادشاه توران به وی وارد آمده بود، این جهان فانی را بدورد گفت ، اشوزردشت فرجودهای بسیار آشکار می کرد که از همه بزرگتر آتش برزین بوده که همیشه بدون هیزم و چوب سندل می سوخت و چون آن آتش را بر دست می نهادند... تأثیرنانموده و نمی آزارد و کتاب آسمانی اشوزردشت کتاب اوستا می باشد که زند شرح آن و پازند شرح زند است. بعضی گویند به نام زردشت دو نفر را می نامند: یکی اشوزردشت اسفنتمان پور پوروشسب از اهالی ری که در زمان گشتاسب مبعوث به پیغمبری گشت و دویمی از اهالی اردبیل که پس از زردشت اسفنتمان بوده و کیش آتش پرستی از وی پدیده آمده و این زردشت دومی نشان برای پیروان خود قرار داد که مویهای بناگوش را بگذارند بماند و بازمانده را بسترند، آنان را موی گوش گفتندی و این کلمه را تازیان معرب کرده مجوس گفتند. ( ناظم الاطباء ). نام مؤسس آیین ایران باستان. در فارسی بصورتهای زردشت ، زرتشت ، زردهشت ، زراتشت ، زارتشت ، زره تشت ، زاردهشت. زاردشت ، زراتهشت ، زارهوشت ، زرادشت ، زراهشت ، زره دشت ، زره هشت آمده و معمول تر از همه زردشت و زرتشت است. این نام در گاتها بصورت «زرثوشتره » یاد شده. در جزو دوم «اشترا» ( بمعنی شتر ) اختلافی نیست ، ولی در وجه اشتقاق جزو اول سخن بسیار رفته ، به احتمال قوی بمعنی زرد است و جمعاً بمعنی دارنده شتر زرد. نام خانوادگی او «سپیتمه » است که در پهلوی سپیتمان یا سپنتمان شده. در زادگاه او اختلاف است. برخی وی را از آذربایگان و برخی از ری و غالباً از شمال شرقی ایران دانند. در باب زمان او نیز سخنهای بسیار گفته شده. سنت زرتشتیان زمان او را در حدود 600 ق.م. تعیین می کنند و غالب خاورشناسان همین تاریخ را با جزئی تفاوت پذیرفته اند و گروه دیگر زمان او را در هزاره دوم پیش از میلاد قرار داده اند. پدر زردشت «پورشسب » و مادر او «دغدو» نام داشت و او معاصر کی گشتاسب بود و گشتاسب دین او بپذیرفت. وی طبق روایت در چهله دوم ارجاسب تورانی به بلخ بدست یک تن تورانی بنام «براتروک رش » ، «برات -رش » ( تور براتور ). در سن هفتادوهفت سالگی کشته شد... ( حاشیه برهان چ معین ) :

معنی کلمه زردشت در فرهنگ فارسی

بوندس .
بهرام پژدو

معنی کلمه زردشت در فرهنگ اسم ها

اسم: زردشت (پسر) (فارسی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: zardošt) (فارسی: زردشت) (انگلیسی: zardosht)
معنی: نام پیامبر ایرانی در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی، زرتشت، ( اَعلام ) ) زردشت نام بخشی از رودخانه ی دِهوج در استان کرمان، ) زردشت بهرام پژدو [زنده در سال قمری] شاعرِ زرتشتی ایرانی، سراینده ی منظومه ی اَرداویرافنامه، ( = زرتشت )، دارنده شتر زرد

معنی کلمه زردشت در دانشنامه آزاد فارسی

زردُشت
(یا: زرتشت؛ به اوستایی، زَرَثوشْتْرََه) بنیانگذار دین زردشتی. به نظر متقدّمان به معنای «دارندۀ شتر زرد» یا «دارندۀ شتر پیر» و به نظر محققّان متأخرتر به معنای «شتر زرد» یا «شتر پیر». به زندگی او از دو زوایه می توان نگریست: تاریخی و اسطوره ای.الف. زردشت تاریخی: در مورد زمان او دو نوع دیدگاه وجود دارد؛ دیدگاه سنتی که براساس متون یونانی، پهلوی و عربی است و بر این اساس بین سال های ۶۱۸ یا ۶۲۸ یا ۶۳۰پ م متولد شده و در سال های ۵۴۱ یا ۵۵۱ یا ۵۵۳پ م درگذشته است. دیدگاه دوم، دیدگاه زبان شناختی است که تاریخ زندگی زردشت را بین ۱۴۰۰ تا ۱۰۰۰پ م می داند. در مورد زادگاه زردشت نیز روایات بسیار است و به طور سنتی اهل آذربایجان دانسته می شود؛ اما بررسی های زبان شناختی و متنی نشان می دهد که او باید از اهالی شرق ایران باشد. از این رو، گروهی خوارزم باستانی و گروهی سیستان را موطن زردشت می دانند. آخرین نظریه، او را ساکن درّۀ رودخانۀ کشف رود می داند؛ جایی که امروز به مَزدَوران شهرت دارد و بر سر راه مشهد به سرخس قرار گرفته است. زردشت از خاندان سپیتمان است؛ نام پدرش پوروشسب و نام مادرش دوغدو است. او به تحصیل علوم دینی مشغول گشت و روحانی شد. سه بار ازدواج کرد که تنها نام همسر سوم او «هووی» را می دانیم؛ صاحب سه پسر و سه دختر شد. در۴۰ سالگی به پیامبری رسید، اما چون در موطن خودش پیروان کمی یافت به سرزمین همسایه رفت و دینش را بر گشتاسپ شاه عرضه داشت و او و همسرش دین عرضه شده را پذیرفتند. زردشت در ۷۷سالگی به دست یک تورانی به قتل رسید.
ب. زردشت اسطوره ای: بر این مبنا، اهورامزدا او را به همراه سایر آفریده های مینوی در جهان برین خلق کرد؛ سپس در زمان موعود به شیوه هایی خاص او را در رحم مادر قرار داد. زردشت هنگامی که در شکم مادر بود می درخشید و خانه از روشنی اش نور می گرفت. او پس از تولد به جای گریستن خندید؛ به همین دلیل، دینمردان آن روزگار او را غیر طبیعی دانستند و کوشیدند تا نوزاد را بکشند. آن ها زردشت را در آتش نهادند، اما او نسوخت؛ آن گاه یک بار او را بر سر راه گلۀ گاوها و بار دیگر بر سر راه گلۀ اسب ها نهادند تا لگدمال شود؛ اما حیوانات او را لگد نکردند. آن گاه او را در لانۀ مادّه گرگی فرزند کشته نهادند، اما گرگ صدمه ای به او نرساند. زردشت از سنّ ۳۰سالگی تا ۴۰سالگی هفت بار به هم سخنی امشاسپندان نزد اهورامزدا رفت و دین بهی را از او آموخت و برای جهانیان آورد. او را سه بار آزمودند تا راستگویی اش محقق شود. یک بار مجبور شد از آتش رد شود؛ بار دوم رویِ گداخته بر سینه اش ریختند و بار سوم شکمش را دریدند، اما صدمه ای به او نرسید. نخستین کسی که به او گروید پسرعمویش مدیوماه بود. زردشت به واسطۀ آزار بسیار و یافتن پیروانی اندک شمار، به سرزمین همسایه نزد گشتاسپ رفت. از سقف کاخ او وارد شد، در حالی که در یک دست آتش و در دست دیگر شاخۀ درخت سروی داشت. آتش را در دست های گشتاسپ، جاماسپ و اسفندیار نهاد، اما آن ها را نسوزاند؛ و شاخه را در زمین کاشت که فوراً رویید و سبز شد. گشتاسپ و خاندانش به او ایمان آوردند و بزرگ ترین حامی زردشت شدند. زردشت در حملۀ تورانیان به دست یک تورانی کشته شد.

معنی کلمه زردشت در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] زردشت نام پیامبر ایران باستان می باشد. به نظر برخی وی از پیامبران الهی بوده است. وی مدعی بود آیین خود را از آهورمزدا دریافت کرده تا جهان را از تیرگی ها پاک کند و آن را به سوی نیکی و روشنایی رهنمون شود.
هنگامی که چند قرن بر ورود آریاییان به ایران گذشت این قوم اندک اندک به شهر نشینی روی آوردند. در آن روزگار انسان اصلاح گری برخاست و آریاییان را که خواستار ترک خرافات قدیم بودند، به آیین تازه ای دعوت کرد. این پیامبر مصلح که خود را فرستاده خدای خوبی و روشنایی معرفی می کرد، زردشت نام داشت. وی مدعی بود آیین خود را از آهورمزدا دریافت کرده تا جهان را از تیرگی ها پاک کند و آن را به سوی نیکی و روشنایی رهنمون شود.زردشتیان به نام هایی چون گبر و مجوسی و پارسی خوانده می شوند. آیین زردشت حدود یک قرن قبل از میلاد مسیح تحول یافت و آن صورت تحول یافته را آیین مزدیسنی می نامند. مزدیسنا در لغت به معنای ستایش مزداست.
سرگذشت زردشت
دانشمندان در مورد وجود تاریخی پیامبر ایران باستان شک دارند، اما بیشتر آنان وجود وی را نفی نمی کنند. زردشت، از واژه «زرثوشتر» (Zarathushtra) می آید که طبق نظریه صحیح تر معادل زرداشتر یعنی دارنده شتر زرد است.نام پدرش پوروشسب یعنی دارنده اسب پیر، نام مادرش دغدو یعنی دوشنده گاو ماده و نام خاندان وی سپیتمه یعنی سپیدنژاد بود. محل برانگیختگی او کوهی نزدیک دریاچه ارومیه بود. بر اساس نظریه مشهور، وی در سال ۶۶۰ قبل از میلاد به دنیا آمد و در ۶۳۰ قبل از میلاد به پیامبری مبعوث شد. وی در سال ۵۸۳ ق. م. در آتشکده ای در بلخ (افغانستان) توسط لشکر قومی مهاجم به شهادت رسید.
تعالیم زردشت
در آیین زردشت سه اصل عملی گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک وجود دارد که مانند آن را در ادیان مختلف می یابیم. احترام به آتش به عنوان یکی از مظاهر خدای روشنایی و افروخته نگه داشتن آن و انجام مراسمی خاص در اطراف آن در معابدی به نام آتشکده مشخص ترین ویژگی این آیین است. همچنین آبادانی، کشاورزی، دامداری و شهرنشینی مورد ستایش قرار گرفته است. احترام به حیوانات، هم چنین خوش رفتاری با مردم نیز جای گاهی ویژه دارد. برخی از آداب و رسوم سرزمین ما از قبیل مراسم چهارشنبه سوری و سوگند خوردن به روشنایی چراغ و چیزهای دیگر با تعالیم زردشتی ارتباط دارد.
کتاب اوستا
...

معنی کلمه زردشت در ویکی واژه

لقب پیامبر ایرانی در شاهنامه که حضور فیزیکی ایشان صراحتاً ابراز نمی‌شود ولی دربار لهراسپ مبشر و ستاره‌شمری دارد با عنوان جاماسپ که واقع آینده را پیشگویی می‌کند[۱]. به نام خداوند زردشت گفت.....که بیرون گذاری نهان از نهفت (شاهنامه)
↑ با این اوصاف ممکن است اصل حضور فیزیکی زردشت بدوران بسیار متقدم‌تر مورخ باشد

جملاتی از کاربرد کلمه زردشت

روی به دین کن که قوی‌پشتی است پشت به خورشید که زردشتی است
در کتاب مقدس زردشتیان آمده‌است که اهورامزدا کاردی گوهرنشان به ثریته عنایت کرد تا با آن عمل جراحی انجام دهد.
آن آتشی که قبلهٔ زردشت و عید اوست می‌دیدمش ز دور و نرفتم فراترش
من چه گویم از مقام آن حکیم نکته سنج کرده زردشتی ز نسل موسی و هارون ظهور
بهائیان، بهاءالله را «مظهر ظهور الهی» و «محل تجلی الهی» در این زمان می‌دانند. آن‌ها معتقدند که حسینعلی نوری، بنیانگذار دین بهائی جدیدترین فرستاده الهی در سلسله پیامبران پیشین چون ابراهیم، موسی و بودا و زردشت و مسیح و محمّد است و رسالتش برای ایجاد تمدّنی جدید و جهانی است که بشر در این زمان بدان نیازمند است. بهائیان پیامبران را تجلی روح اعظم الهی بروی زمین می‌دانند.
و زردشت کتاب بستاق که ایشان ابستا و وستا خوانند بر گشتاسب عرضه کرد.
پیمبر براهیم بود آن زمان بدش نام زردشت از آسمان
اخوان ثالث در ۱۳۲۹ خورشیدی با دختر عمویش خدیجه (ایران) ازدواج کرد. حاصل این ازدواج سه دختر به نام‌های لاله، لولی، تنسگل و سه پسر به نام‌های توس، زردشت و مزدک‌علی بود. تنسگل دختر سومش در ۱۳۴۲ که چهار روزه بود، درگذشت. دختر نخستش لاله نیز در ۱۳۵۳، ۲۰ سالگی، در رودخانه کرج غرق شد و درگذشت.
آیت روی تو ز آتشکده زردشت است من بر آن آتش سوزان چو سپندم چه کنم
آتش پرست رویت جان هزار زردشت بستهٔ صلیب زلفت عقل هزار عیسی
دین زردشتی داری تو مگو گشتی از دین رسول مدنی
بران دین زردشت پیغمبرم ز راه نیاکان خود نگذرم
۱- کوه یزدان در ۱۱ کیلومتری غربی قم (۳ فرسخ طول نیم فرسخ عرض و ۱۳۰۰ دره) چشمه‌سارهای کوچک دارد قشلاق طایه زند بوده- یزدان فازار رئیس شهر قم در دامنه کوه منزل داشته و این کوه را مرتع حشم خود قرار داده بود و ارتفاع آن ۱۵۳۳ متر دارای موقعیت مذهبی و آثار دینی زردشت هم در آن پیداست.
زند زردشت نغمه‌ساز بر او مغ چو پروانه خرقه‌باز بر او
نهم گفت زردشت پیشین بروی براهیم پیغمبر راست‌گوی