زاولستان

معنی کلمه زاولستان در لغت نامه دهخدا

زاولستان. [ وُ ل َ / ل ِ ] ( اِخ ) همان زابلستان است. ( شرفنامه منیری ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
بیرونی آرد: اقلیم سوم از مشرق زمین چین آغازد و اندر او دار ملکت چینیان است و میانه مملکت هندوان و تاتنیش و قندهار و زمین سند و شهرهای مولتان و بهاتیه و کرور و کوههای افغانان تا زاولستان و والشتان. ( التفهیم ص 199 ). مؤلف تاریخ جهانگشا آرد: و زاولستان و غزنین را تاج الدین ایلدوز بعد از رفتن وآشوبها بگرفت و حکم کرد. ( جهانگشای جوینی چ لیدن ج 2 ص 62 ). حمداﷲ مستوفی آرد: بلاد قهستان و نیمروز و زاولستان هفده شهر است و هوای معتدل دارد و حدود آن تا ولایت مفازه و خراسان و ماوراءالنهر و کابل پیوسته است. حقوق دیوانیش داخل مملکت خراسان است و دارالملکش شهر سیستان ، و شهر تون و قاین و خوسف و جنابذاز معظمات بلاد آن. ( نزهة القلوب ج 3 ص 143 ) :
پریر قبله احرار زاولستان بود
چنانکه کعبه است امروز اهل ایمان را.ناصرخسرو.بملک ترک چرا غره اید یاد کنید
جلال و دولت محمودزاولستان را.ناصرخسرو.و ولایتهائی که در عهد پدرش قباد از دست رفته بود چون زاولستان و طخارستان و بلاد سند و دیگر اعمال ، باز بدست آورد. ( فارسنامه ابن البلخی ص 94 ).

معنی کلمه زاولستان در فرهنگ فارسی

ایالت زابل و آن در جنوب بلخ و مغرب خراسان و سیستان و شمال بلوچستان واقع و مرکز آن شهر غزنین بود . این ناحیه بدست عبد الرحمن بن سمره هنگام خلافت عثمان بن عفان فتح شد .

معنی کلمه زاولستان در ویکی واژه

بجای زابلستان گاهی در شاهنامه صرف می‌شود. هم‌معنی و مترادف آن نیز هست. یکی جشن کردند در گلستان ..... ز زاولستان تا به کابلستان

جملاتی از کاربرد کلمه زاولستان

از آن پس‌ که پیلان زاولستان را گرفتی به شمشیر هندوستانی
از این بیش بوده ست زاولستانرا به سام یل و رستم زال مفخر
تهمتن به زاولستانست و زال شود کار ایران کنون تال و مال
به زاولستان شد به پیغمبری که نفرین کند بر بت آزری
بزاولستان در یکی شهر بود کزان بوم و بر تور را بهر بود
پس اندر دلیران زاولستان برفتند با شاه کابلستان
بدانست قارن که ایشان کیند ز زاولستان ساخته بر چیند
کنون این سرای و نشست منست همان زاولستان به دست منست
گشادی عراقین و شام و عرب را به آسیب پیلان زاولستانی
نماند به زاولستان آب و خاک بلندی بر و بوم گردد مغاک