زادگاه

معنی کلمه زادگاه در لغت نامه دهخدا

زادگاه.( اِ مرکب ) مولد. وطن. محل تولد. رجوع به زاد شود.

معنی کلمه زادگاه در فرهنگ معین

(اِمر. ) محل تولد، وطن ، میهن .

معنی کلمه زادگاه در فرهنگ عمید

جای زاییده شدن، محل تولد، مولد، وطن، میهن، زادنگاه.

معنی کلمه زادگاه در فرهنگ فارسی

جای زاییده شدن، محل تولد، مولد، میهن، زادنگاه
مولد وطن

معنی کلمه زادگاه در ویکی واژه

محل تولد، وطن، میهن.

جملاتی از کاربرد کلمه زادگاه

پس از آن به قدس رفت، و بعد از آن در اسکندریه مقام کرد تا سرانجام به زادگاه اصلی خویش طوس رفت و عزلت گزید و به تصنیف بنشست.
دیگر خبر نشد که چه شد زادگاه من‬ هئچ بیلمه دیم گؤزللروْن نئج اوْلدی‬
همین طور در زادگاهش یعنی خمینی شهر نیز بیمارستانی به نام وی نام گذاری شده است.
گفتا که زادگاهم هست اصفهان بتحقیق و اکنون چو گنج مدفون در خاک اصفهانم
هوکر پیش از جنگ ازدواج کرد و در طول جنگ صاحب یک پسر و دختر شد که پس از آزادی از اسارت ۱۸ ماهه در اردوگاه اسیران جنگی بریتانیا، در سال ۱۹۴۶ به آن‌ها پیوست. در اوایل دهه ۱۹۶۰، وی توسط مقامات آلمان غربی در زادگاه خود، که در آن در بانک منصب داشت، بازداشت شد. اینکه چرا بانک او را پس از مدت‌ها غیبت بازاستخدام و ارتقا داد، در حالی که در طی آن مدت هیچ ارتباطی با بانکداری نداشت، مشخص نیست.