رکن دو

معنی کلمه رکن دو در ویکی واژه

رکن ۲
اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران در دوره پهلوی اول. از سازمان‌های جاسوسی امنیتی دوران سلطنت پهلوی که به عقیده عوام پدران خود را هم چشم بسته می‌بردند.

جملاتی از کاربرد کلمه رکن دو

خدایگان خراسان و رکن دولت و دین که گوهرش بکفستی چو آب در غربال
کعبه چار رکن دولت و دین که جهان را حریم توست مآب
بداندیش را زنده بردارکن دو پایش ببند و نگونسار کن
رکن دوم نماز است که حق تعالی بیان و شرح آن میکند که «حافِظوا علی الصلوات و الصلوةِ الوُسْطی و قوموا لِلّه قانتین». و مصطفی- علیه السلام- نیز بیان کرد که «الصلوةُ عِمادُ الدّین فَمَنْ تَرَکَها فَقَدْ هَدَم الدّینَ». و نیز گفت: «المُصلّی یناجی رَبَه».
«رکن دوکان تو در شهر خرد بر سر بازار سدرالمنتهی است »
رکن دوم (آنچه حسبت در وی بود)
رکن دوم در آداب معاملات و آن نیز ده اصل است: اصل اول آداب نان خوردن؛ اصل دوم آداب نکاح کردن؛ اصل سوم آداب کسب و تجارت؛ اصل چهارم در طلب حلال؛ اصل پنجم آداب صحبت خلق؛ اصل ششم آداب عزلت؛ اصل هفتم آداب سفر؛ اصل هشتم آداب سماع و وجد؛ اصل نهم آداب امر معروف و نهی از منکر؛ اصل دهم آداب ولایت داشتن.
پس از اعلام تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان در شهریور ۱۳۲۴، افسران باقی‌مانده از قیام خراسان و تعدادی دیگر از افسران سازمان نظامی برای آموزش نظامیان به این فرقه پیوستند و این امر باز منجر به تحریک ارتش و رکن دوم و شدت عمل مقابل سازمان افسران و خود حزب شد.
در جنگ نبرد جهاد که در سال ۱۲۹۴ ش میان عشایر خوزستان و نیروهای انگلستان در منطقه المنیور صورت گرفت شیوخ سادات آلبوشوکه شیوخ المشایخ این جنگ بودند از جمله سید عنایه البوشوکه فرمانده رکن دوم این جنگ را بر عهده داشت. مقبره سید عنایه اکنون در منطقه بهر (البهور) از توابع شهرستان کارون واقع است
در اواخر عصر صفوی، قوللرآغاسی و امیرالامرا پس از قورچی باشی مهم‌ترین مقامات نظامی امپراتوری بودند. قوللرآغاسی یکی از شش رکن دولت (رکن الدوله) و امیر شورا بود. او بر مین باشی‌ها، یوزباشی‌ها، و طبیعتاً همه غلام‌ها فرماندهی عالی داشت. او همچنین در مواردی که زیردستانش در آن دخالت داشته‌اند، حکم می‌داد. با این حال، پرونده‌هایی که مربوط به قوانین دینی بود به قضات شرعی سپرده می‌شد، در حالی که پرونده‌های مربوط به امور مالی به وزیر اعظم ارجاع می‌گردید. غلام‌های جوان پس از بلوغ، تحت فرمان قولرآغاسی قرار می‌گرفتند و متعاقباً در واحدهای ۱۰۰ و ۱۰ نفره سازماندهی می‌شدند.
این شرح که دادیم از روی شرع ظاهر است، امّا از روی اشارت و بر مذاق جوانمردان طریقت، امانتها یکی اسلام است، در صدر بنده نهاده. دیگر ایمان در فؤاد بنده تعبیه کرده. سیوم معرفت در قلب نهاده. چهارم محبت در سر پنهان کرده. و هر یکی را ازین امانت خیانتی در آن گنجد. در صدر وسوسه گنجد، از جهت دیو، در فؤاد شبهت شود از جهت نفس، در قلب زیغ شود از جهت هوا، در سر فریشته شود، و دیدار فریشته در تعبیه سر خیانت است در امانت محبّت. جنید ازینجا گفت، چون او را از تعبیه سر پرسیدند، گفت: «سرّ بین اللَّه و بین العبد لا یعلمه ملک فیکتبه، و لا شیطان فیفسده، و لا هوی فیمیله». دست دیو از صدر کوتاه کن بذکر حق، که میگوید عزّ جلاله: إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ. دست نفس از فؤاد کوتاه کن بسلاح مجاهدت، که میگوید: وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا. دست هوا کوتاه کن از قلب بتسلیم، که گفت: آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا. دست فریشته کوتاه کن از سرّ بغیرت، که غیرت شرط دوستی است، چنان که مهر رکن دوستی است. گهی مهر پرده بردارد تا رهی در شادی و رامش آید، گهی غیرت پرده فرو گذارد تا رهی در خواهش آید. گهی مهر در بگشاید تا رهی بعیان مینازد. گهی غیرت در دربندد تا رهی در آرزوی عیان میزارد.
تمام شد رکن اول از کتاب کیمیای سعادت و بعد از این رکن دوم بباید و آن رکن معاملات است.
لا جرم بنگر پس از پانصد و اند سال رکن دولت شرع محمدی که چون عامر است! و شاخ ناضر! و عود مثمر! هر روز که برآید دین تابنده‌تر، و اسلام قوی‌تر، و دین‌داران برتر.