رویینه

معنی کلمه رویینه در لغت نامه دهخدا

رویینه. [ ن َ / ن ِ] ( ص نسبی ) هر چیز که از روی ساخته شده باشد. ( ناظم الاطباء ). رویین. ( فرهنگ فارسی معین ). از روی ، چنانکه رویینه خم و غیره. ( از یادداشت مؤلف ) :
ز رویینه آلت به خروارها
ز سیمینه چندان که انبارها.اسدی.رجوع به رویین شود. || برنجین. ( ناظم الاطباء ).
- رویینه استخوان ؛ که استخوان محکم و استواری دارد. که ستون و بنیاد آن استوار است :
ای پیکر منور محرور خون چکان
ثعبان آتشین دم و رویینه استخوان.خواجوی کرمانی.- رویینه طاس ؛ طاس رویین. طاس که از روی یا برنج ساخته شود :
ز بس شورش برق رویینه طاس
به گردون گردان درآمد هراس.نظامی.- رویینه کاس ؛ دارای کاسه رویین. که کاسه آن از روی یا برنج باشد :
خروشیدن کوس رویینه کاس
نیوشنده را داد بر جان هراس.نظامی.- رویینه کوس ؛ کوس که از روی کرده باشند :
زدند از بر پیل رویینه کوس
جهان شد ز گرد سپه آبنوس.فردوسی.

معنی کلمه رویینه در فرهنگ معین

(نِ ) ۱ - ساخته شده از روی . ۲ - محکم ، استوار.

معنی کلمه رویینه در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - هرچیز که از روی ساخته شده باشد . ۲ - محکم استوار .
هر چیز که از روی ساخته شده باشد

معنی کلمه رویینه در دانشنامه آزاد فارسی

روییْنِه (goldenrod)
یکی از چند گیاه چندساله، بلند، و پربرگ امریکای شمالی، از خانوادۀ مرکبان، جنس Solidago. خوشه های گل آن از تعداد زیادی گل های زرد کوچک یا گلچه، تشکیل شده است. از این جنس یک گونۀ خودروی علفی چندساله و جنگل روی، و چند گونۀ وارداتی زینتی در ایران یافت می شود.

جملاتی از کاربرد کلمه رویینه

بدلش اندرون بانگ رویینه خم که آید ز ره رخش پولاد سم
سپهبد بزد نای و رویینه خم خروش آمد و نالهٔ گاودم
نیمی از هشت چو بگذشت به ساعت‌، برخاست مرغ رویینه‌تن از جای چو دیوی منکر
برآمد خروشیدن گاودم دم نای رویین و رویینه خم
اینکه در شهنامه‌ها آورده‌اند رستم و رویینه‌تن اسفندیار
ببسته ابر پیل رویینه خم زمین گشت پوشیده از نعل و سم
ببردند پیلان و رویینه خم همان تاج زرین و زرین علم
همی برخروشید و افشاند دم همی بر زمین کوفت رویینه سم
حکیمان رومی شدند انجمن یکی گفت کای پیل رویینه تن
آن رستمی که زلزله چون در زمین فکند لرزنده چون جرس دل رویینه چنگ کرد