روبیان
معنی کلمه روبیان در فرهنگ عمید
معنی کلمه روبیان در فرهنگ فارسی
( اسم ) جانوری است آبی .
بمعنی اربیان است که ملخ آبی باشد و به عربی جراد البحر خوانند چون آنرا با نخود سیاه بکوبند و بر ناف ضماد کنند حب القرع را بیرون آورد
جملاتی از کاربرد کلمه روبیان
مرا به عشق بپرورد شمس تبریزی ز روح قدس ز کروبیان فزون باشم
گلبانگ حمد برده به کروبیان عرش از کبریای حق همه تن کبریا شده
و مخصوصاند این طایفه از ثقلین به اختیار کردن ملامت تن از برای سلامت دل، و هیچ کس را از خلایق از مقربان و کروبیان و روحانیان این درجه نبوده است و از امم پیشین نیز از عباد و زهاد و اعیان خلق که بودهاند این مرتبه نه، بجزگروهی را از این امت که سالکان طریق انقطاع دلاند.
بوی تو بگذشته از افلاک و انجم در زمان غلغلی از عشق در کروبیان انداخته
همه کروبیان عرش دایم در شکر خوردن دهان ما پر آب گرم و کار ما مگسرانی
کروبیان عالم بالا ز غم ملول یارب عزای کیست؟ که اینگونه غم فزاست
شادی این جشن را کروبیان آسمان بال و پر بگشوده تا آیند از بالا به زیر
کشید از مسجدم بیرون صنم نام صمدرویی که طاق ابروی او قبلهٔ کروبیان باشد
ای که بر درگاه تو قدوسیان را نیست ره وای که بر خرگاه تو کروبیان را نیست بار
قالب او حصه کروبیانست لیک پای خلق این دم در میانست