رواقی. [ رَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ راقیة. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به راقیة شود. رواقی. [ رَ ] ( حامص ) صافی و زلالی. ( ناظم الاطباء ) ( از اشتینگاس ). رواقی. [ رِ ] ( ص نسبی ) پیرو فلسفه یا مذهب یا طریقه رواقیان. معتقد به حکمت رواقیون. رجوع به رواقیان شود. || فقیر. درویش. گدا. || کسی که مکرر در رواق آید. ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه رواقی در فرهنگ معین
( ~. ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) پیرو مکتب رواقیان . (رواقیان گروهی بودند که حوزه درسشان در یکی از رواق های شهر آتن منعقد می شد ).
معنی کلمه رواقی در فرهنگ عمید
گروهی از فلاسفۀ قدیم یونان که در یکی از رواق های شهر آتن شاگردان خود را تعلیم می دادند. &delta، رواقیان فایدۀ حکمت را تعیین روش زندگی و تهذیب اخلاق می دانستند.
معنی کلمه رواقی در فرهنگ فارسی
مکتب رواقیان . رواقیون اهل مظال مکتبی که حکمت را تنها برای تعیین تکلیف زندگانی و دستور اخلاقی میدانستند و استفاده علمی از آن نمی خواستند و بحث علت و معلول را باندازه ای که باخلاق مدد میرساند روا میداشتند .حتی درباره رواقیان میتوان گفت جمععیت ایشان بیشتر جنبه مذهبی داشت تا فلسفی .در هر حال سر سلسله این جماعت زنون (ه.م. ) معاصر ابیقور بود و دیگری از معتبران آنها خروسیپوس شاگرد و جانشین زنون است . بعقیده رواقیان ((کل ) ) یعنی آنچه افلاطون (( مثال ) ) و ارسطو (( صورت ) ) یا (( تصور ) ) میخواند تنها در ذهن موجود است و ذهن انسان لوحی است ساده و معلومات او منحصرا از خارج بدست میاید یعنی بوسیله محسوسات که در ذهن همچون نقش برموم میباشد.فهم انسان چهار مرتبه دارد: وهم گمان و ادراک و علم که مرتبه یقین است و این چهار مرتبه را باشاره بوسیله مشت باز و مشت نیمه بسته و مشت بسته و مشتی که در مشت دیگر قرار گرفته باشد نمودار میکردند . کلیه رواقیان بمنطق اهمیت تمام میدادند و بسیاری از اصطلاحها و فصل و بابهای این فن را آنها وضع و تنقیح کرده اند.فلسفه رواقیان نوعی از وحدت وجود است اما جسمانی نه روحانی باین معنی که جز جسم وجودی قایل نیستند و معتقدند که آن فاعل است یا منفعل . فاعل یعنی قوه ( بمعنی قدرت نه باصطلاح ارسطو ) آنست که در انسان روح یا نفس و در کلیه عالم پرودگار خوانده میشود. منفعل آنست که در انسان بدن و در عالم ماده مینامند و این دو امر - یعنی قوه و ماده یا روح و بدن یا خدا و ماسوی که حقیقت آنها واحد است - با یکدیگر مزج کلی دارند چنانکه وجود یکی در تمامی وجود دیگری ساری است وانسان عالم صغیر است و جهان عالم کبیر . رواقیان در باب حقیقت عالم از رای هر قلطیوس پیروی میکنند که اصل وجود را آتش میدانست و آتش بدوی بهوا و آب و خاک تبدل یافته و وحی الهی در آن دمیده شده و بنابراین هر فردی از موجودات از دم الهی بهره ای دارد و آن بقوه ای که در او موجود است اجزای عالم را نگاه میدارد . مدار عالم بر ادواراست و عاقبت متلاشی میگردد و رجوع باصل یعنی آتش بدوی میکند . پس از آن دور دیگر آغاز کرده و کاملا مانند دور سابق جریان می یابد و آن نیز سرانجام متلاشی میشود و همچنین تا بی نهایت . رواقیان جریان امور را عالم را ضروری دانند و جبری مذهب اند . در امور اخلاقی چنین گویند : انسان که عالم صغیراست و جسما و روحا پاره ای از عالم کبیر میباشد ناچار باید از قوانین طبیعت پیروی کند و چون در عالم کبیر طبیعت محکوم عقل کل است که داخل وجود اوست انسان هم باید عقل را حاکم بر اعمال خود بداند. پس عمل نیک و فضیلت آنست که با عقل سازگار باشد و بنابراین انسان باید نفسانیات را که از حکم عقل منحرف میشوند از خود دور سازد و سکون خاطر را رها نکند و تاثر را بخود راه ندهد و اگر چنین کرد و نفس را مغلوب عقل نمود فاعل مختار خواهد بود زیرا جز آنچه عقل حکم میکند آرزو نخواهد کرد و هر چه آرزو کند بان خواهد رسید .پس امور خارجی در آزادی و اختیار و خوشی و سعادت انسان تاثیری ندارد و خوشی امری درونی است یعنی بخشنودی خاطر است و شخص هر چه خود را از علایق بیشتر رهایی دهد وارسته تر خواهد بود . فضیلت مقصود بالذات است و غایت او خود اوست و آن در واقع یکی بیش نیست یعنی حکمت - یا شیده عقلائی - که جنبه های مختلف دارد. ( صفت ) پیرو مکتب رواقیان پیرو فلسفه یا مذهب یا طریقه رواقیان معتقد به حکمت رواقیون فقیر درویش
جملاتی از کاربرد کلمه رواقی
* با بهزاد رواقی – ماه نو – زنجان ۱۳۷۹
من مست صهبای باقی زآن ساتکین رواقی فکر تو در بزم ساقی ذکر تو رامشگر من
تهی از بیستون کردهست طاقی چو چرخ بیستون عالی رواقی
گردون چو طاقی از برش، بسته نطاقی بر درش در هر رواقی از زرش، برهان نو پرداخته
رواقی ساخت بهر درس سادات که افلاطون در او آمد رواقی
سبحان الله زهی رواقی آخر تو به اصل اصل خویش آ
تاملات این فیلسوف و فرمانروای رواقی در طول تاریخ بر روی بسیاری اثرگذار بودهاست از آنها میتوان به گوته، فردریک کبیر، جان استوارتمیل، بیل کلینتون و امیل چوران اشاره کرد. تأملات اثری شامل دوازده کتاب است؛ که آئورلیوس اندیشههای خود را در آن در قالب کلمات بیان کردهاست. این اثر که شامل متنهای کوتاه و یادداشتهایی است؛ در دنیای غرب بسیار مورد توجه است و بارها به زبانهای اروپایی ترجمه شدهاست.
بنا در سمت چپ به رواقی متصل میشود که در آن هفت طاق وجود دارد که با کفسازی سیاه رنگ به آرامگاه شوریده شیرازی پیوند میخورد. این آرامگاه در یک اتاق قرار دارد و کتیبهای بر سر در آن است که شاعر را معرفی میکند و شعری از خود شاعر بر کاشیهای سرمهای بر روی دیوار نوشته شدهاست.
کلیسای مریمننه یا ننهمریم در این اواخر سه بار تعمیر گردیده که یکی در سال ۱۸۳۱، دیگری در سال ۱۹۴۰ و آخرینبار در سال ۱۹۶۵ میلادی است. این کلیسا دارای رواقی به طول ۱۰ متر و عرض ۵ متر میباشد. یک محراب و دو طاق نما در طرفین آن و یک دهلیز در عقب محراب دیده میشود و سنگ قبرهای متعددی بر کف آن نهاده شده که متعلق به روحانیون و بزرگان مسیحی است. در ورودی آن با پنجرهای برروی آن به طرف مغرب باز شده و در پنجره به طرف شمال و دو پنجره به طرف جنوب نیز دارد.
رواقی آسمانی برکشیده بساطی خسروانی درکشیده
و بر چهار جانب این پوشش از آن شهری از شهرهای شام و عراق صندوقهاست و مجاوران نشسته چنان که اندر مسجد حرام است به مکه شرفهاالله تعالی. و از بیرون پوشش بر دیوار بزرگ که ذکر رفت رواقی است به چهل و دو طاق و همه ستونهاش از رخام ملون. و این رواق با رواق مغربی پیوسته و در اندرون پوشش حوضی در زمین است که چون سر نهاده باشد زمین مستوری باشد جهت آب تا چون باران آید در آنجا رود، و بر دیوار چنوبی دری است و آنجا متوضاست و آب که اگر کسی محتاج وضو شود در آن جا رود و تجدید وضو کند چه اگر از مسجد بیرون شود به نماز نرسد و نماز فوت شود از بزرگی مسجد. و همه پشت بامها به ارزیز اندوده باشد، و در زمین مسجد حوضها و آبگیرها بسیار است در زمین بریده چه مسجد به یک بار بر سر سنگ است چنان که هر چند باران ببارد هیچ آب بدان فرود آید، و و حوضهای سنگین در زیر ناودانها نهاده سوراخی در زیر آن که آب از آن سوراخ به مجری رود و به حوض رسد ملوث ناشده و آسیب به وی نرسیده. و در سه فرسنگی شهر آبگیری دیدم عظیم که آبها که از کوه فرود آید در آنجا جمع شود و آن را راه ساختند که به جامع شهر رود، و در همه شهر فراخی آب در جامع باشد، اما در همه سراها حوضهای آب باشد از آب باران که آنجا جز باران نیست و هرکس آب بام خود گیرد. و گرمابهها و هر چه باشد همه آب باران باشد، و این حوضها که در جامع است هرگز محتاج عمارت نباشد که سنگ خاره است، و اگر شقی یا سوراخی بوده باشد چنان محکم کردهاند که هرگز خراب نشود، و چنین گفتهاند که این را سلیمان علیه السلام کرده است، و سر حوضها چنان است که چون تنوری و سرچاهی سنگین است بر سر هر حوضی تا هیچ چیز در آن نیفتد، و آب میدود چنان که هوا صافی شود و اثر نماند هنوز قطرات باران همیچکد.
رواقی برآورد از خاک و آب چو شد ساخته باز گردد خراب
در دوران ماقبل تاریخ بشر، اقتدار مستقر وجود نداشت. پس از ایجاد شهرها و تمدنها بود که نهادهای اقتدار تأسیس شدند و عقاید آنارشیستی به عنوان واکنشی در برابر آن پدیدار شدند. برجستهترین نمونهٔ آنارشیستی اولیه در جهان باستان در چین و یونان دیده میشود. در چین، آنارشیسم فلسفی (یعنی بحث در مورد مشروعیت دولت) توسط فیلسوفان تائوئیست، ژوانگ ژو و لائوتسه، به وجود آمد. گفته شدهاست که همچون رواقیگری، تائوئیسم مطالب مقدم قابل توجهی در باب آنارشیسم داشتهاست.
شاگردان افلاطون: شاگردان افلاطون پس از وی سه فرقه گشتند: اشراقیان، رواقیان و مشائیان.
آتنایوس اهل آتالیا در پامفیلیه در زمان کلودیوس (۴۱ - ۵۴ میلادی) و نرون (۵۴ تا ۶۸ میلادی) در روم برآمد. وی مؤسس مکتب پنوماتیک که ناشی از رشد طبیعیات رواقی بود.
حداقل ۲۸ معبد به جهت پرستش آنتینوس در سراسر امپراتوری ساخته شدند؛ هر چند بیشتر آنها دارای طراحی نسبتاً محقری بودند، آنهایی که در تارسوس∗، فیلادفیا∗، و لانوویوم∗ بودند دارای رواقی چهار ستونه بودند. ظاهراً آن [معابدی] که هادریانوس مستقیماً بر آنها نظارت داشت_ مانند معابدی که در آنتینوپولیس، بیتینیون، و مانتینریا∗ بودند_ اغلب باشکوه تر بودند، در حالی که در بیشتر موارد زیارتگاهها یا قربان گاههای مختص به آنتینوس باید داخل یا نزدیکِ معابدِ از پیشْ موجودِ متعلق به سنت امپراتوری یا دیونوسوس یا هرمس ساخته میشدند.
اصطلاح الهیات سیاسی در معانی گسترده و متفاوتی بکار گرفته شده و نویسندگان مختلف جنبههای متفاوتی از آن را مدنظر داشتهاند. برخی پیشینه این واژه را در تاریخ اندیشه سیاسی غرب به دوره رواقیون بازمیگردانند. الهیات سیاسی در دوره رواقی گری به هر نظریه سیاسی منتج شده از الهیات اشاره داشتهاست. این واژه برای بررسی کتاب شهر خدای آگوستین و مدخل الهیات توماس آکویناس بکار رفتهاست. به همین ترتیب برای توصیف آثار مارتین لوتر، اصلاح گر پروتستان، و ژان کالون از این واژه استفاده شدهاست.
رواقیان اما آن کسان اند که در رواق خانه ی وی همی نشسته و از خلال عبارتها و اشارات وی حکمت می آموختند.