رهان

معنی کلمه رهان در لغت نامه دهخدا

رهان. [ رِ ] ( ع اِ ) ایام الرهان ؛ روز اسب دوانی یعنی روزی که در تاختن اسبها باهم گرو می بندند. ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || خیل الرهان ؛ اسبی که در مسابقه اسب دوانی بر سبقت گرفتن آن بر سر پول و غیره گرو می بندند وصاحب اسب سبقت گیرنده برنده می شود. و در مثل است : «هما کفرسی رهان »؛ در موردی گویند که دو تن در فضل و جز آن برابر و نزدیک اند. و نیز برای دو مسابقه دهنده در دویدن. ( از اقرب الموارد ). || ج ِ رَهن. ( منتهی الارب ) ( ترجمان القرآن جرجانی ) ( اقرب الموارد )( از آنندراج ) ( از غیاث اللغات ). رجوع به رهن شود.
رهان. [ رِ ] ( ع مص ) گرو بستن به تاختن اسب. ( از آنندراج ) ( از غیاث اللغات ). مصدر به معنی مراهنة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). با کسی گرو بستن. ( مصادر اللغه زوزنی ). شرط بستن. ( فرهنگ فارسی معین ). نذربندی و شرط :
نوبت زنگی است رومی شد نهان
این شبست و آفتاب اندر رهان.مولوی.صد هزاران زین رهان اندر قران
بردریده پرده های منکران.مولوی.- هم رهان ؛ هم گرو. هم نذر. دو تن که باهم گرو بندند :
با کوکبه مظفرالدین
این همره و هم رهان ببینم.خاقانی.|| برد و باخت و گروبندی به هرنحو که باشد. مراهنه. ( از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به مراهنة شود.

معنی کلمه رهان در فرهنگ معین

(رِ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - شرط بستن . ۲ - هر نوع برد و باخت و گروبندی ، مراهنه .
( ~. ) [ ع . ] (اِ. ) جِ رهن ، گرو.

معنی کلمه رهان در فرهنگ عمید

۱. گرو بستن، شرط بستن.
۲. شرط بندی در اسب دوانی.

معنی کلمه رهان در فرهنگ فارسی

گروبستن، شرطبستن، شرطبندی دراسب دوانی، جمع رهن
( اسم ) جمع رهن گروها .
گرو بستن به تاختن اسب با کسی گرو بستن .

معنی کلمه رهان در فرهنگ اسم ها

اسم: رهان (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: rahān) (فارسی: رَهان) (انگلیسی: rahan)
معنی: رهنده، رهاشونده، ( در عربی ) ( اَعلام ) نام پهلوانی در داستان سمک عیار، نام یکی از سرداران پارسی در جنگهای باختر

معنی کلمه رهان در ویکی واژه

شرط بستن.
هر نوع برد و باخت و گروبندی، مراهنه.
جِ رهن ؛ گرو.

جملاتی از کاربرد کلمه رهان

به بخت خسرو بازوی خویشتن بجهاند چنان کجا برهانند پنج را پنجاه
گه بعون همرهان چون آتش اندر دی بویم گه به دست ملحدان چون آب در آبان شویم
برهان‌الدین ربانی در ۱ دی/جدی ۱۳۸۰ (۲۲ دسامبر سال ۲۰۰۱) طی مراسمی رسمی حکومت را به ادارهٔ موقت افغانستان تحویل داد.
لاغر تن مرا ز خم زلف وارهان انگار کت به زلف یکی تار مو نبود
در زمینه متن برهانی، نکته ای است که نویسنده می‌خواهد شما را متقاعد که باور آن کند - احتجاح پاسخی به سؤالات زیر ارائه می‌کند:
سید هاشم بحرانی، برهان، ج۴، ص. ۲۰
من آن معزّی برهانیم که نشر کنم به فرّ دولت تو شعرهای بی‌رد را
عمری که نه با تست کسش عمر نخواند آنرا که تو در دام کشی کس نرهاند
اثر هال اولین برهان واقعی‌ای بود که اثبات می‌کرد جریان الکتریکی در فلزات به وسیلهٔ الکترون‌های در حال حرکت ایجاد می‌شود و نه پروتون‌ها.
وگر برگردم از پیشت ندانم که جان از برف و باران چون رهانم
بعد از دوران خوب وی در تیم فوتبال امید استقلال برهانی در سال ۱۴۰۲ هدایت تیم فوتبال دسته یکی استقلال ملاثانی را به عنوان سرمربی برعهده گرفت، اما برهانی در دو زمان مختلف از پست سرمربیگری این تیم کنار گیری کرد، ولی در هر دو مقطع با بازگشت وی به این تیم همراه شد.
ز جهان کناره کردم که تو در کنارم آیی مگر ای جوان رهانی ز غم جهان پیرم
یارب تو بفضل خویشتن، باری زین ورطه هولناک برهانم
گر تو عاشق شده‌ای عشق تو برهان تو بس ور تو عاشق نشدی پس طلب برهان چیست
از جرجانی دو رساله به نامهای مسائل هندسیة و استخراج خط نصف‌النهار من کتاب انالیما و البرهان علیه به جا مانده است.
که مر مرا و مر آن را که علم دین طلبد / ز چنگ محنت بِرهانمان، ابا غفار
و گر در نفی حق برهان نداری سزد کایمان به اصل کلی آری