رنگرزان

معنی کلمه رنگرزان در لغت نامه دهخدا

رنگرزان. [ رَ رَ ] ( اِ مرکب ) موسم خزان. ( آنندراج ). خزان. خریف. پاییز. ( ناظم الاطباء ).
رنگرزان. [ رَ رَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع در 54هزارگزی شمال غربی نورآباد و 12هزارگزی غرب راه خرم آباد به کرمانشاه. در دامنه کوه واقع شده است.آب و هوایی سرد دارد. دارای 180 تن سکنه است که شیعه و از طایفه مظفروند هستند و به لری و فارسی سخن می گویند و در زمستان به قشلاق می روند. آب آن از چشمه تأمین می شود. از محصولات عمده اش غلات و لبنیات و پشم قابل ذکر است. شغل مردم زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
رنگرزان. [ رَ رَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دالوند بخش زاغه شهرستان خرم آباد واقع در 3هزارگزی شمال شرقی زاغه و کنار راه خرم آبادبه بروجرد. آب و هوای آن سرد و در جلگه واقع است. دارای 420 تن سکنه است که مذهب شیعه دارند و از طایفه دالوند هستند و به لری و فارسی سخن می گویند. آب آن از سرآب رنگرزان تأمین می شود. محصولش غلات و لبنیات ، و شغل اهالی زراعت و گله داری است. زنان به فرش و جاجیم بافی اشتغال دارند. مزرعه دره داراب جزء این آبادی محسوب می شود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

معنی کلمه رنگرزان در فرهنگ عمید

خزان، پاییز.

معنی کلمه رنگرزان در فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان دالوند بخش زاغه شهرستان خرم آباد

جملاتی از کاربرد کلمه رنگرزان

در وقت خزان بین که چه خوش رنگِ رزانست گویی به چمن کارگه رنگرزانست
هست هر برگ و چناری ز کف رنگرزی بسته بر چوب خزان دست همه رنگرزان
در حیرتم از طالع شوریده خویش کز رنگرزان نیز مرا رنگی نیست
مرا ز ماتم او جان و دل به رنگرزان شد لباس جان سیه از رنگ و دل کبود برآمد
به صد تأمّل و اندیشه باز می‌نشناخت سواد رنگرزان را ز هفتخان نرگس
گلزار ز هر گل و گیاهی شد رنگرزانه کارگاهی
رنگ بهار رنگرزان را مدد دهد برگ خزان معاونت زرگران کند
از رنگرزان کشم بناچار هر روز هزار رنگ آزار
ایرا گفت: آورده‌اند که در مرغزاری که صبّاغِ قمر در رستهٔ رنگرزانِ ریاحینش دکّانی از نیل و بَقَم نهاده بود و عطّار‌ِ صبا در میانِ بوی‌فروشانِ یاسمن و نسترنش نافه‌هایِ مشک‌ ختن گشاده، زاغی بر سر درختی آشیان کرده بود که در تصحیحِ شجرهٔ نسبت به اصولِ طوبی انتمائی و به فروعِ سدره انتسابی داشت؛ چون بلندرایانِ عالی‌همّت به هیچ مقامی از معارجِ علوّ سر در نیاورده و چون کریم‌طبعانِ تازه‌روی پیشِ هر متناولی گردن فرو نداشته و چون بزرگانِ والامنش از سایهٔ خود، خستگان را مایه‌های آسایش داده.
بود از گونه گونه رنگ رزان غیرت کارگاه رنگرزان