رستار

معنی کلمه رستار در لغت نامه دهخدا

رستار. [ رَ ] ( نف ) خلاص و نجات و رستگاری و رهایی و آزادی. ( ناظم الاطباء ). نجات یافته و رهاشده ، اگرچه این لفظ مخفف رستگار بنظر می آید ولیکن چنین نیست بلکه مرکب است از رست ( مأخوذ از رستن ) و لفظ آر به معنی آورنده و در پهلوی هم رستار بوده. ( از فرهنگ نظام ). مخفف رستگار است که خلاص و نجات باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). رستگار. ( ناظم الاطباء ). مخفف رستگارباشد. ( فرهنگ جهانگیری ). رستگار باشد. ( فرهنگ خطی ).خلاص شونده. رستگار. ( فرهنگ فارسی معین ) :
گر همی گوید که یک بد را بدی هم یک دهد
باز چون گوید که هرگز بدکنش رستار نیست.ناصرخسرو.|| سالم. ( ناظم الاطباء ). || خیرخواه و نیک اندیش. ( آنندراج ). || گروه آزاد. ( ناظم الاطباء ). || نزد محققین صاحب دولتی است که زخارف دنیوی و تعلقات صوری و معنوی دامنگیر حال او نباشد. ( آنندراج ) ( برهان ).
رستار. [ رُ ] ( اِ ) دهقان و روستازاده و دهاتی و روستایی. ( ناظم الاطباء ). به معنی روستا است. ( از شعوری ج 2 ص 23 ). و ظاهراً مصحف خوانی روستا باشد.

معنی کلمه رستار در فرهنگ معین

(رَ ) (ص مر. ) رستگار.

معنی کلمه رستار در فرهنگ عمید

= رستگار

معنی کلمه رستار در فرهنگ فارسی

رستگار
دهقان و روستا زاده و دهاتی و روستایی .

معنی کلمه رستار در فرهنگ اسم ها

اسم: رستار (پسر) (فارسی) (تلفظ: rastar) (فارسی: رَستار) (انگلیسی: rastar)
معنی: نجات یافته، رها شده

معنی کلمه رستار در ویکی واژه

رستگار.

جملاتی از کاربرد کلمه رستار

استیو کوچکترین فرزند خانواده در بین چهار برادرش است. او متولد شهر کونکورد، ماساچوست است ولی دوران کودکی‌اش را در شهری دیگر، اکتن می‌گذراند. پدرش ادوین کرل، مهندس برق و مادرش پرستار روان‌پزشکی بود. استیو کرل همچنین یک مسیحی کاتولیک است.
قذافی بعد از جدایی از فتحیه با صفیه فرکاش ازدواج کرد، هنگامی که قذافی برای انجام یک عمل جرّاحی در یکی از بیمارستان‌های لیبی بستری بود، با صفیه که پرستار آن بیمارستان بود آشنا شد و این آشنایی منجر به ازدواج شد. سایر فرزندان قذافی حاصل این ازدواج هستند.
بکاخ اندر آمد پرستارفش بر شاه با دست کرده بکش
سریال آه گوم‌بی من دربارهٔ پدری است که از دختر ۸ ساله اش مراقبت می‌کند. این کودک به آلزایمر مبتلا شده و کم‌کم حافظه اش را از دست می‌دهد. بیماری گیوم بی یک بیماری نادر است که باعث می‌شود بدن فرد به درستی سوخت و ساز کلسترول و چربی‌ها را انجام ندهد. به این وضعیت آلزایمر دوران کودکی می‌گویند. پدر گیوم بی یک کلاهبردار دست و پا چلفتی است که برای مراقبت از فرزندش همه کار می‌کند. از طرفی پرستار این دختر وارد زندگی آن‌ها می‌شود و چیزهای زیادی دربارهٔ گرانبها بودن زندگی به آن‌ها یاد می‌دهد.
وایتینن-کوئیک در ۸ می ۱۹۱۸ در جمهوری کارلیا (از جمهوری‌های فدرالی روسیه)، در شهر امپیلاتی به دنیا آمد. او به عنوان ماما آموزش دید و در سال ۱۹۴۲ از کالج مامایی هلسینکی فارغ‌التحصیل شد و در سال ۱۹۴۷ مدرک پرستاری را از دانشکده پرستاری دریافت کرد.
صبحگاهان شد به سیر بیشه ئی با پرستاری وفا اندیشه ئی
آمل با داشتن دانشکده پرستاری و مامایی و اخذ مجوز دانشکده پیراپزشکی و پردیس پزشکی از طرف نماینده سابق آمل دکتر یوسفیان ملا به سوی مجوز دانشگاه علوم پزشکی مستقل گام برداشت چون شرط مستقل شدن آمل از دانشگاه علوم پزشکی مازندران داشتن سه دانشکده علوم پزشکی بود.
شمر را در دل به یتیمان تو کی خواهد سوخت آن بودی که پرستار یتیمان بودی
تا زچشمان مست تو دورم همچو بیمار بی پرستارم
شوم تا مرگ پیش تو پرستار برم فرمانت چون فرمان دادار
پرستار با او بیامد چهار که خاقان بدیشان بدی استوار
آنا فروید هرگز ازدواج نکرد. او زندگی خود را در راه روانکاوی کودکان دچار اختلال هیجانی و پرستاری از پدرش به هنگام دورهٔ طولانی بیماری وی صرف کرد.
مرو را به دست پرستار داد بدو گفتش و مال بسیار داد
کاول که در زمان اعدام ۴۹ ساله بود، پیش از آن هم به عنوان پیشگام پرستاری مدرن در بلژیک شناخته شده بود.
گرفتار خویت پرستار بویت به میخانه ها می به گلزارها گل
سه دوست - یک پزشک، یک پرستار و یک وکیل - مظنون اصلی یک قتل در دهه ۱۹۳۰ می‌شوند.
تا در این بیماریم از بی پرستاری چه باک میکند بیماری از شفقت پرستاری مرا
مر جاه تو و علم ترا از سر معنی آباء و سطقسات غلامند و پرستار