رحمی. [ رَ ح ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به رَحِم : جراحی رحمی یا بیماری رحمی ؛ جراحی و بیماریی که مربوط به شکم باشد. ( از یادداشت مؤلف ). رحمی. [ رُ ما ] ( ع اِمص ) مهربانی. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رحمی. [ رَ ] ( اِخ ) یا رحمی برسوی. پیر محمد. متوفای سال 974 هَ. ق. او راست : شرح تحفةالاحرار جامی بترکی. وی دیوانی نیز بترکی دارد. ( یادداشت مؤلف ).
معنی کلمه رحمی در فرهنگ فارسی
یا رحمی بر سوی پیر محمد متوفای سال ۹۷۴ ق . اوراست شرح تحفه الاحرار جامی بترکی وی دیوانی نیز بترکی دارد .
جملاتی از کاربرد کلمه رحمی
«فرانک کراس» (بیل مورای)، مدیر شبکه تلویزیونی ایبیسی، نیویورک، با بیرحمی یکی از کارمندانش، «الیوت لودرمیک» (گُلدتویت) را – که از ساخت ضعیف پیشنمایش نمایش زنده شب کریسمس شبکه به نام «اسکروج» انتقاد کرده اخراج میکند. همان شب، «فرانک» پس از دریافت جایزه «نوع دوستی» به دفترش برمیگردد و با روح رئیس سابقش، «لو هیوارد» (فورسایت) روبهرو میشود که به او هشدار میدهد به زودی سه روح دیگر به ملاقاتش خواهند آمد.
آرش گوران رهبر ارکستر، سحر فروزان مدیر، غلامرضا صادقی صدابردار، رضا موسوی طراحی و کارگردانی صحنه، مصطفی طباطبایی و گروه همراه ساخت و اجرای دکور، محمد صیدآبادی طراح نور، آیدا آب پرور تولید تصاویر، خشایار لهراسبی طراحی و ساخت ویدئو کلیپ «دیار عاشقی هایم»، آیدین کشاورز و گروه همراه اجرای مپینگ، شیما میرحمیدی طراح لباس، کامیار مینوکده عکاس و افسانه شجریان عکاسی مستند اعضای گروه اجرای کنسرت را تشکیل میدهند.
پدرش زیاد بن ابیه، از سرداران و حکمرانان اموی بود؛ که در سرکوب شورشها در مناطق اسلامی، به قساوت و بیرحمی شهرت داشتهاست. در نسب زیاد بن ابیه نیز اختلاف است و مشخص نیست پدر او کیست. از این رو، وی را ابن ابیه (یعنی پسرِ پدرش) خواندهاند.
به دامان وصالت کی رسد دست من مسکین به حال من کند رحمی ز فضل خود مگر باری
بر دلم رحمی کن ای صیاد از خونم گذر صحبت گرمی به مرغ این قفس باشد مرا
گر خود نکنی بر خود رحمی امید مدار ز دیگر کس
میوه این گیاه اثرات درمانی زیادی برای رحم دارد. قاعدگی را تنظیم میکند و برگ این گیاه ورمهای رحمی را بهبود میبخشد و عفونت را پاک میسازد. فواید آن به قدری زیاد است که از این گیاه در قرصهای گیاهی مورد استفاده برای تنظیم قاعدگی و کاهش خونریزی استفاده میشود.
این ماده به صورت دارو هم در دسترس است. نامهای تجارتی آن اکسیتیپ، پیتوسین و سینتوسینون است؛ که به صورت آمپول ۵ واحد در سی سی (یک سی سی) و آمپول ۱۰ واحد در سی سی وجود دارد، و به عنوان محرک انقباضات رحمی، محرک ترشح شیر و متوقفکننده خونریزی بعد از زایمان استفاده میشود. رده فارماکولوژیکش هورمون اگزوژن است.
در دام صیاد ای فلک یا ذوق فریادم مده یا آن که از فریاد من رحمی به صیادم مده
مشکلات روانی: همه قاتلان زنجیره ای دچار گونه ای از اختلالات روحی و روانی هستند. به عقیده برخی از جرم شناسان میزان شدت ابتلا این افراد به بیماری موجب کم یا زیاد شدن بی رحمی در قتلها میشود.
بیابانست و شب تاریک و مستم بکن رحمی که این حالت که هستم
ز تیغ جورش ز کار کارم گذشت و رحمی نکرد یارم چگونه زینپس زیم که دارم هزار زخم و تمام کاری
رخ نمودی عاشقم کردی گذشتی یار هی مردم از درد جدایی رحمی ای دلدار هی
پریپ هفت ساله، زندگی محقر و فروتنانهای را در کلبهای روستایی، با خواهری بدخلق و سختگیر و شوهر خواهرش «جو گارگِری» آهنگری پرتوان اما مهربان و نرمخو، میگذراند. او که روزی برای سر زدن به قبر مادر و پدرش به گورستان میرود، بهطور اتفاقی با یک زندانی فراری محکوم به اعمال شاقه به نام «آبل مگویچ» روبرو میشود. آن زندانی، داستانی ترسناک برای کودک سر و هم میکند تا او نانی برای رفع گرسنگی و سوهانی برای رهایی خویش از غل و زنجیری که به دست و پایش بستهاست، بیاورد. پیپ هم از روی ناچاری و هم از دلرحمی او را یاری میکند.
ببین آمیزش پروانه با شمع بت فایز تو هم رحمی به ما کن
هستت دل چون پولاد رحمی نبود در وی تا چند زنم آخر فریاد ز تو فریاد