راهنمای. [ ن ُ / ن ِ / ن َ ] ( نف مرکب ) راهنما. رهنما. رهنمای. دلال. هادی. رشید. ( دهار ) : بمراد دل تو بخت بود راهنمای بهمه کاری یزدانت نگهدار و معین.فرخی.در سپاهان شدی به طالع سعد هم بدان طالع آمدی بیرون دولت اندر شدنت راهنمای بخت در آمدنت راهنمون.امیر معزی ( از آنندراج ).و رجوع به راهنما و رهنمای در همین لغت نامه شود. || بمجاز، راهبر. رهبر. مرشد. پیشوا. قائد. راهنمون. رهنمون : بستان ملک هر اقلیم که رایست ترا که خداوند جهان راهنمایست ترا.منوچهری.بهمه کار تویی راهنمای تن خویش خسروی تو، دل تو راهنمای تو کند.منوچهری.جز به آموختن نبودش رای بود عقلش به علم راهنمای.نظامی.و رجوع به راهنما و رهنما و رهنمای و راهنمون و رهنمون و راهبر و رهبر در همین لغت نامه شود.
معنی کلمه راهنمای در فرهنگ فارسی
راهنما . رهنما . رهنمای . دلال . هادی . ( راهنما ی ) ( صفت ) ۱ - کسی که دیگری را در راهی هدایت کند دلیل هادی راهبر . ۲ - ورقه ای که شخص را از امور معینی آگاه کند : راهنمای شهر راهنمای حرکت قطارها .
جملاتی از کاربرد کلمه راهنمای
راهنمای سفر اندر وطن خلوتی دایره انجمن
هدف اصلی این اداره، محافظت و دفاع از ایالات متحده، برقراری و اجرای قوانین جنایی ایالات متحده و ارائهٔ راهنمایی و خدمات عدالت جنایی به سازمانها و همکاران فدرال، ایالتی، شهری و بینالمللی خود است.
بایس به مدت هشت سال در امور مالی، استراتژی تجارت و بازاریابی برای شرکت فناوری خانوادهاش در اوکلاهما سیتی، ایالت اوکلاهما کار کرد. وی سپس بهعنوان معاون توسعه تجارت به راهنمایی یک آژانس بازاریابی دیجیتال بوتیک در شهر اوکلاهما کمک کرد.
باراگان یکی از دانشجویان انستیتو ایورئا بود که تصمیم گرفت پایاننامهٔ کارشناسیارشد خود را در این زمینه اجراء نماید. بانزی و ریس نیز استادان راهنمای پایاننامهٔ باراگان بودند. تا آن زمان هنوز اسمی از آردوینو در میان نبود. نتیجهٔ پایاننامهٔ باراگان بسیار موفقیتآمیز بود و منجر به ایجاد سختافزار و نرمافزاری شد که وایرینگ نام گرفت. سختافزار وایرینگ ویژگیهای مورد نظر را نسبت به سایر نمونههای موجود در بازار آن زمان داشت یعنی ساده و کمهزینه بود. نرمافزار وایرینگ نیز بر مبنای یکی از زبانهای برنامهنویسی موجود به نام پراسسینگ تهیه شده بود.
در سال ۱۹۰۱، دومین کنفرانس نوشتاری با معیارسازی کامل آلمانی نوشتاری به پایان رسید و کتاب راهنمای دودن به عنوان تعریف معیار آن اعلام شد. در شمال آلمان، آلمانی معیار برای بیشتر ساکنان که گویشهای بومی آنها زیرگروه آلمانی پایین بود، یک زبان خارجی بهشمار میرفت. با این وجود آلمانی معیار معمولاً فقط در نوشتار یا سخنرانی رسمی به کار گرفته میشد. در واقع، آلمانی بالای معیار بیشتر یک زبان نوشتاری بود و با هیچیک از گویشهای گفتاری سراسر مناطق آلمانیزبان تا حدود سده ۱۹ یکسان نبود.
در هر چه به رغبت نگری راهزن توست بر هر چه کنی پشت، ترا راهنمایی است
پایی که مرا نزد تو بد راهنمای دستی که بدان خواستمت من ز خدای
ای دل سر آرزو به پای اندر بند امید به فضل راهنمای اندر بند
نقش پی مجنون نکند راهنمایی دیوانگی هر که فزون است در این راه
سکناتش به سکون راهنمای روح را در کنف فضل خدای
مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ هر کس که اللَّه وی را گمراه کرد فَلا هادِیَ لَهُ راهنمایی نیست وی را وَ یَذَرُهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ و گذاریم ایشان را در گزافکاری ایشان یَعْمَهُونَ (۱۸۶) تا بیسامان میروند و در ناشناخت میباشند.
سپاس مر خدای را که از بهترین آفریده خویش اندر آفرینش بهره مند کرد بدانچ عقل را اندر آفرینش ما نهاد و بر زبان شریفتر سخن گوی با ما مخاطبه کرد ، محمد خاتم اننبیین ، و ما را براهنمایان حق باز برد از گروه شیاطین .
واقف نمی شوند که گم کرده اند راه تا راهروان به راهنمایی نمی رسند
هر چشمه را به راهنمایی سپرده اند پروانه خضر چشمه حیوان آتش است