راندن

راندن

معنی کلمه راندن در لغت نامه دهخدا

راندن. [ دَ ] ( مص ) دور کردن. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی متعلق به کتابخانه مؤلف ). طرد کردن. دور داشتن از نزد خود. رد کردن. بدر کردن. بیرون کردن و خارج کردن. ( ناظم الاطباء ). اخراج کردن. دور کردن کسی را از جایی. ( آنندراج ). ابعاد. ( یادداشت مؤلف ). انشظاظ. تشرید. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ). تقمع. خوت. دخور.دسع. دسیعة. دزر. دظ. ذب. ذحم. زنخ. شظ. شجن. ( ترجمان القرآن ). طخر. قث. کف. لظ. لوط. لیز. ( منتهی الارب ). مضح. ( منتهی الارب ) ( ترجمان القرآن ). وسق. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ). وسیق. وکز. هصر. ( منتهی الارب ). مردود کردن. ( ناظم الاطباء ). بیرون کردن. اخراج کردن. مقابل خواندن. ( یادداشت مؤلف ) :
بالخاصه کنون کز قبل راندن درویش
بر بام شود هر کس با سنگ فلاخن.خسروانی.برفتند هردو شده خاکسار
جهاندارشان رانده و کرده خوار.فردوسی.یکی بانگ برزد براندش ز پیش
توانا نبود او برآن خشم خویش.فردوسی.سخن گر نگویی مرانم ز پیش
که من خود دلی دارم از درد ریش.فردوسی.از آن تخمه کس در زمانه نماند
وگر ماند هر کس که دیدش براند.فردوسی.بدو گفت در شیر روغن نماند
شبان را بخواهم من از دشت راند.فردوسی.بوری تکین که خشم خدای اندرو رسید
او را ازین دیار براندی بدان دیار.منوچهری.هرکه را او گزید تو بگزین
هر که را او ز پیش راند بران.منوچهری.خشم ، لشکر این پادشاه [ ناطقه ] است که بدیشان... دشمنان را براند. ( تاریخ بیهقی ).
هرآنکس که پیرامنش بد براند
خود و دایه جادو و شاه ماند.اسدی ( گرشاسبنامه ).بنوازدم بناز و بیندازدم برنج
درخواندم ز بام و برون راندم ز در.قطران.پس سه بار او را راندند و می آمد، پس کارد برگرفت و گاو را بکشتند. ( قصص الانبیاء ص 158 ).
سلیمان وار دیوانم براندند
سلیمانم سلیمانم من آری.ناصرخسرو.برانش ز پیش ای خردمند ازیرا
که هشیار مر مست را خوار دارد.ناصرخسرو.منگربسخنهای او ازیراک
ترکانش براندند از خراسان.ناصرخسرو.

معنی کلمه راندن در فرهنگ معین

(دَ ) [ په . ] (مص م . ) ۱ - بیرون کردن . ۲ - راه انداختن چهارپا. ۳ - طرد کردن .

معنی کلمه راندن در فرهنگ عمید

۱. راه بردن و به رفتن واداشتن چهارپایان، سپاه، لشکر، و مانند آن ها.
۲. به حرکت درآوردن وسیلۀ نقلیه.
۳. بیرون کردن، طرد کردن، از پیش خود دور کردن.
۴. [قدیمی، مجاز] اجرا کردن.
۵. [قدیمی، مجاز] جاری ساختن، روان کردن.
۶. [قدیمی، مجاز] گفتن، بیان کردن.
۷. [قدیمی، مجاز] انجام دادن، کردن.
۸. [قدیمی، مجاز] به همراه بردن.
۹. [قدیمی، مجاز] گذراندن، سپری کردن.
۱۰. [قدیمی، مجاز] قرار دادن تیر در کمان.

معنی کلمه راندن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ( راند راند خواهد راند بران راننده رانده رانش ) ۱ - برفتن وا داشتن روان ساختن . ۲ - بحرکت انداختن چارپا ( اسب استر و غیره ) اتومبیل هواپیما و غیره . ۳ - بیرون کردن دور کردن طرد کردن . ۴ - نفی بلد کردن تبعید کردن . ۵ - اسهال آوردن بکار آوردن شکم . ۶ - شرح دادن نوشتن ( مطلبی تاریخی )

معنی کلمه راندن در دانشنامه عمومی

راندن (فیلم ۱۹۹۷). «راندن» ( به انگلیسی: Drive ) یک فیلم ویدئویی آمریکایی در ژانر اکشن به کارگردانی استیو وانگ است که در سال ۱۹۹۷ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به مارک داکاسیوس، کادئم هاردیسون، بریتانی مورفی، تریسی والتر، و جان پایپر - فرگوسن اشاره کرد.

معنی کلمه راندن در ویکی واژه

بیرون کردن.
راه انداختن چهارپا.
طرد کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه راندن

امدن پس از گذراندن موفقیت‌آمیز کارآزمایی، از اول ماه آوریل سال بعد وارد خدمت عملیاتی شد و در زمره ناوگروه شرق آسیای آلمان مستقر در چینگ‌دائو، مستعمره این کشور در شرق چین قرار گرفت.
سیاهان براندند کشتی چو دود که آن ناخدا ناخداترس بود
بر روی تو که نظاره‌گاه خلق است حد شریعت راندن روا نداشتم. در دلت که نظاره‌گاه من است درد قطیعت رسانیدن کی روا دارم.
- استعمال رشوه بیشتر در مواردی بکار می‌رود که موجب ابطال حق یا گذراندن و رسیدن به باطل است.
ز اسرار حکمت سخن راندن به از قصه های کهن خواندن
زند هر سنگ بهر راندنم بر بال و پر گردد برای ماندنم عذری دگر در گوشهٔ بامش
احمد کوشا (زادهٔ ۱۲۹۲ خورشیدی، تهران - درگذشتهٔ ؟)، فرزند محمدعلی کوشا، ادیب و نویسندهٔ ایرانی بود. او پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی و متوسطه از دانش‌سرای عالی تهران در رشتهٔ ادبیات فارسی با مدرک کارشناسی فارغ‌التحصیل گردید.
سلیمان‌وار دیوانم براندند سلیمانم، سلیمانم من آری
دودمان اروندی که از والیان مادها و هخامنشیان در ارمنستان بودند نخست از آرماویر فرمان می‌راندند.
به یک جا سراسر شدند انجمن براندند زین سان سمند سخن
فرهادی گفته است که فعالیت سینمایی خود را در ۱۳ سالگی و قبل از آنکه به صورت آکادمیک در این زمینه به تحصیل بپردازد، آغاز کرده بود. فرهادی پس از گذراندن دوره لیسانس در رشته تئاتر (گرایش ادبیات نمایشی) از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران، مدرک فوق لیسانس خود در همین رشته (گرایش کارگردانی) را از دانشگاه تربیت مدرس دریافت کرد. او فعالیت در سینما را از سال ۱۳۶۵ در انجمن سینمای جوان اصفهان آغاز کرد.
پای در دامن کشیدن فتنه از خود راندن است گر زمین را سیل گیرد کوهسار آسوده است
ببستند در، بر سیاه شریر براندند از خویش با تیغ و تیر
وَ إِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی إِلی‌ یَوْمِ الدِّینِ (۷۸) و بر تو نفرین و راندن من تا روز شمار.
چو کشواد و قارن سران سپاه براندند منزل به منزل سپاه