راجل

معنی کلمه راجل در لغت نامه دهخدا

راجل. [ ج ِ ] ( ع ص ) پیاده. مقابل فارس. ج ، رَجل و رَجّ̍اله و رُجّال. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) :
نه وحشی دیدم آنجا و نه انسی
نه راکب دیدم آنجا ونه راجل.منوچهری.ثنا و طال بقا هیچ فایده نکند
که در مواجهه گویند راکب و راجل.سعدی.|| شتر ماده بی پستان بند با بچه خود. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || کنایت است ازشخص کم اطلاع.
راجل. [ ج ِ ] ( اِخ ) نام یک رودباری است در نجد و گفته شده است که حره راجل بین سرّو مشارف حوران است و راجل رودباری است که از حره راجل سرازیر و در سر دفع میگردد. ( از معجم البلدان ).

معنی کلمه راجل در فرهنگ معین

(جِ ) [ ع . ] (اِفا. ) کسی که پیاده راه رود، پیاده .

معنی کلمه راجل در فرهنگ عمید

پیاده.

معنی کلمه راجل در فرهنگ فارسی

پیاده، کسی که پیاده راه برودوسواربرمرکب نباشد
۱ - ( اسم ) کسی که پیاده راه رود پیاده . جمع رجال . ۲ - آنکه مایه علمی او اندک است کم سواد بی سواد : [[ در صرف و نحو راجل است ]] .
نام یک رود باریست در نجد و گفته شده است که حره راجل بین سر و مشارف حوران است و راجل رود بار پست که از حره راجل سرازیر و در سر دفع میگردد .

معنی کلمه راجل در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] کسی را که در جنگ، پیاده و یا سوار بر حیوان یی غیر از اسب باشد راجل می گویند.
غیر اسب سوار، پیاده،راجل به معنای نخست در جهاد به غیر اسب سوار گویند؛ خواه پیاده باشدیا سوار بر غیر اسب، همچون الاغ و قاطر باشد.مقابل آن فارس یعنی اسب سوار یا سواره نظام قرار دارد.
بحث از راجل در ابواب فقه
. عنوان یاد شده در باب جهاد به کار رفته است
نحوه تقسیم غنیمت بین راجل و غیر راجل
در جنگ از غنیمت، به پیاده نظام یک سهم و بنابر قول مشهور به سواره نظام دو سهم داده می شود که یک سهم آن به جهت اسب او است.

جملاتی از کاربرد کلمه راجل

سواره کی خبر از حال خستگان دارد که فرقهاست بدوران زراحل و راجل
هرکه مر او را بر این مقام بگیری گرچه سوار است عاجز آید و راجل
خدایگانا دانی که نیست ابن یمین بیمن مدح تو از مرکب هنر راجل
بیوگرافی‌های ساینتولوژی این ملاقات را در ایجاد انگیزه برای هابارد برای مطالعه علوم روانشناسی که رضایت اش راجلب نکردند، مؤثر می‌دانند. هابارد در پیشاهنگ پسران فعال بود و در سال ۱۹۲۴ دو هفته بعد از تولد سیزده سالگی اش رتبه پیشاهنگ عقاب را بدست آورد. هابارد در دفتر خاطراتش ادعا کرده‌است که جوانترین پیشاهنگ عقاب در آمریکا بوده‌است.
بنان توست که در عرصه کلک راجل را فراز دوش کمیت سخن سوار آورد
بسته یابی همی از راجل او چار ارکان خسته بینی همی از راکب او هفت اجرام
بس راکب و راجل که چو دی در رسد از دشت زی شهر به شملال و به شرواخ گریزد
نه وحشی دیدم آنجا و نه انسی نه راکب دیدم آنجا و نه راجل
ز یخ گشته شمرها همچو سیمین طبقها بر سر زرین مراجل
ثنای طال بقا هیچ فایدت نکند که در مواجهه گویند راکب و راجل
آدم و نوح و خلیل عیسی و موسی راجل و راکب ورا دوان به مواکب