ذلت. [ ذِل ْ ل َ ] ( ع مص ) ذُل . ذُلالَة. مذلت. ذَلالَت. خوار شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). موهون گردیدن. خواری. ( نطنزی ). هوان. حقارت. مهانت. زبونی. مقابل ، عزّت. ارج ، ارجمندی : تعزّ من تشاء و تذل من تشاء. ( قرآن 26/2 ). ذلة. [ ذِل ْ ل َ / ذُل ْ ل َ ] ( ع مص ) رجوع به ذلت شود.
معنی کلمه ذلّت در فرهنگ معین
(ذِ لَ ) [ ع . ذلة ] (اِمص . ) خواری ، زبونی .
معنی کلمه ذلّت در فرهنگ عمید
ذلیل شدن، خوار شدن، پست و زبون شدن، خواری، زبونی.
معنی کلمه ذلّت در فرهنگ فارسی
ذلیل شدن، خوارشدن، پست وزبون شدن، خواری، زبونی ۱ - ( مصدر ) خوار شدن ذلیل فصاحت ۲ - ( اسم ) خواری مذلت پستی .
معنی کلمه ذلّت در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] ذلّت به معنی خواری است که از آن در بابهای طهارت و امر به معروف و نهی از منکر سخن گفته اند.
پرداختن به اموری که موجب خواری انسان می شود مکروه و خوار کردن مؤمن حرام است و از موارد مشروعیّت تیمّم، موردی است که تحصیل آب موجب ذلّت انسان گردد. ذلّت به معنی خواری است و از آن در بابهای طهارت و امر به معروف و نهی از منکر سخن گفته اند. احکام ذلّت پرداختن به اموری که موجب خواری انسان می شود مکروه است. در روایتی از امام صادق علیه السّلام آمده است: «خداوند همۀ امور مؤمن را به وی واگذار کرده است، جز ذلیل کردن خود را». خوار کردن مؤمن حرام و چنین عملی در روایات، جنگ با خدا شمرده شده است. از موارد مشروعیّت تیمّم، موردی است که تحصیل آب موجب ذلّت انسان گردد.
[ویکی فقه] ذلّت. ذلّت به معنی خواری است که از آن در بابهای طهارت و امر به معروف و نهی از منکر سخن گفته اند.
پرداختن به اموری که موجب خواری انسان می شود مکروه و خوار کردن مؤمن حرام است و از موارد مشروعیّت تیمّم، موردی است که تحصیل آب موجب ذلّت انسان گردد. ذلّت به معنی خواری است و از آن در بابهای طهارت و امر به معروف و نهی از منکر سخن گفته اند.
احکام ذلّت
پرداختن به اموری که موجب خواری انسان می شود مکروه است. در روایتی از امام صادق علیه السّلام آمده است: «خداوند همۀ امور مؤمن را به وی واگذار کرده است، جز ذلیل کردن خود را».
خوار کردن مؤمن حرام و چنین عملی در روایات، جنگ با خدا شمرده شده است.
از موارد مشروعیّت تیمّم، موردی است که تحصیل آب موجب ذلّت انسان گردد.
جملاتی از کاربرد کلمه ذلّت
اغیار جز مذلّت عاشق نمی کنند لیکن ندیم هیچ نگوید بجز مزیچ
قوله تعالی: وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ الآیة... این رقم ذلّت که بر ایشان کشید از روی قلّت عدد است و نظر عامّه. امّا از آنجا که نظر خاصّ است و حقیقت کار است، کسی که اللَّه وی را یار است او را چون توان گفت که حقیر و خوار است.
از مذلّت روز و شب با خاک راهم همرکیب گرچه با گردون به همّت همعنان افتادهام
فیّاض طعن خواری ما بیش ازین مزن عزّت بود به خاک مذلّت نشست ما
ترک دنیا گیر و بدعتهای بد تا نیفتی در مذلّت تا ابد
آن دیده که او را دید، بملاحظه غیر او کی پردازد، و آن جان که با او صحبت یافت، با آب و خاک چند سازد. خو کرده در حضرت عزّت، مذلّت حجاب چند برتابد، والی بر شهر خویش، در غربت عمر چون بسر آرد.
سماجت است اینکه عالمی را به سر فکندهست خاک ذلّت سبک نگردد به چشم مردم کسی که خود را گران نگیرد
نهم چین مذلّت بخاک درگه دوست زدیده اشک ببارم چه خوش بود بخدا
إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ این استثناء منقطع است، یعنی لکن یعتصمون بالعهد اذا اعطوه. میگوید: ایشان هر وقت و بهر جای خوار باشند، لکن در عهد و زینهار باشند اگر ایشان را بگزیت زینهار دهند. و المراد بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ العهد و الذّمة و الأمان الّذی یأخذونه من المؤمنین باذن اللَّه. و النّاس هاهنا خاصٌ بالمؤمنین. آن گه در سیاق آیت گفت: وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الْمَسْکَنَةُ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ کفر علّت مسکنت و ذلّت نهاد، و معصیت و اعتدا سبب کفر، از بهر آنکه صغائر معاصی اگر بآن اصرار بود بکبائر کشد و کبائر بکفر کشد. و لذلک قال تعالی: ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّوای أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ.