ذریع
معنی کلمه ذریع در فرهنگ معین
معنی کلمه ذریع در فرهنگ عمید
۲. شفیع.
معنی کلمه ذریع در ویکی واژه
فراخ گام.
فاش.
فراوان، بسیار.
جملاتی از کاربرد کلمه ذریع
در الذریعة به نسخههای بسیار قدیمی اشاره نموده است که یکی از آنان مربوط به سال ۶۱۳ ق بوده و دیگری نسخهٔ کتابخانهٔ آستان قدس رضوی که به خط شیخ رشد الدین ابو الحسن علی بن حسین در سال ۵۸۶ ق نوشته شدهاست.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ امیر المؤمنین علی (ع) گفت: «بسم اللَّه فاتقة للرتوق، مسهّلة للوعور، مجنّة للشرور، شفاء لما فی الصدور» بسم اللَّه گشاینده بستگیهاست، آسان کننده دشواریهاست، دور کننده بدیهاست، آرام دلها و شفای دردها و شستن غمهاست. از خزائن غیب تحفهای در صحرای وجود نیاید مگر ببدرقه عزت بسم اللَّه، هیچ دعا در معرض حاجت بقبله اجابت نرسد مگر بمدد حشمت بسم اللَّه، هیچ کس قدم از منزل مجاهدت در مقام مشاهدت ننهد مگر بآثار انوار «بسم اللَّه»، در فرادیس اعلی و جنات مأوی شراب طهور از ملک غیور نتوان یافت مگر بوسیلت و ذریعت بسم اللَّه.
اصولیون این کتاب را از اولین کتابهای اصول فقه شیعه شمردهاند. تا جایی که برخی چنین گفتهاند که الذریعه اولین کتاب جامع اصول فقه شیعه بوده.
قوله: «سَواءً الْعاکِفُ فِیهِ وَ الْبادِ»، قال محمد بن علی الترمذی: هذا اشارة الی الفتوّة، فالفتوّة ان یستوی عندک الطاری و المقیم، و کذا یکون بیوت الفتیان من نزل فیها فقد تحرّم باعظم حرمة و اجل ذریعة الا تری اللَّه کیف و صف بیته فقال: «سَواءً الْعاکِفُ فِیهِ وَ الْبادِ»، هر زینهاری و هر خواهندهای را بسرای جوانمردان و پناه کریمان جای بود، و آن گه که باز گردانند هر که شکسته تر او را بیشتر نوازند و هر که دورتر او را نزدیکتر دارند، و باین معنی حکایت کنند که در بغداد مردی بود خداوند کام و نعمت، روزگاریی وفا تجمّل از روی وی فرو کشید آن کام و نعمت همه از دست وی برفت و بد حال گشت، روزی از سر دلتنگی و بی کامی بر شطّ دجله نشست و در کار خویش اندیشه میکرد ملاحی فراز آمد و زورقی بیاورد، در آن زورق نشست چون بمیان دجله رسید ملاح پرسید از وی که کجا خواهی رفت؟ گفت ندانم، ملاح عاقل بود، گفت این مرد یا مفلس است یا بیدل یا گرفتار، آن گه گفت حال خود با من بگو، حال خود بگفت، ملاح گفت ترا بدان جانب برم باشد که فرجی پدید آید او را بدان جانب برد، مرد از کشتی بیرون آمد و بر شط دجله مسجدی بود در آن مسجد رفت، بعد از ساعتی قاضی شهر با جماعتی عدول در آمدند و نشستند خادمی در آمد از سرای خلیفه ایشان را گفت، امیر المؤمنین را اجابت کنید، قاضی و جماعت عدول رفتند و این مرد خود را در میان ایشان تعبیه کرد و رفت، چون در سرای خلیفه رفتند فرمان آمد که امیر المؤمنین فلانه را بفلان میدهد عقد ببندید، عقد بستند، آن گه خادم آمد باده طبق پر از زر و بر سر هر یک نافه مشک نهاده هر طبقی پیش یکی بنهاد این مرد را طبق نبود خادم امیر المؤمنین را گفت مردی مانده است که وی را طبق نبود، گفت نه نامها نبشته بودم؟ گفت بلی ما ده تن را خواندیم یازده آمدند، امیر المؤمنین گفت آن مرد را پیش من آرید چون پیش تخت رسید دعائی لطیف بگفت، امیر المؤمنین گفت ما ترا نخواندیم چونست که در حرم ما ناخوانده آمدی؟
التتمة فی تواریخ الائمة اثر سید تاجالدین حسینی محدث و فقیه سدهٔ دهم و یازدهم هجری است. موضوع کتاب دربارهٔ تاریخ زندگی امامان شیعه است. تاریخ اتمام نگارش ۱۰۱۸ هجری است. آقابزرگ تهرانی در الذریعه نام آن را «التتمة فی معرفة الائمة» عنوان میکند.
در مورد انگیزهٔ شیخ آقا بزرگ در تألیف الذریعه چنین گفته شدهاست که جرجی زیدان (م ۱۹۱۴) در کتاب مشهور خود «تاریخ آداب اللغة العربیة» در مورد شیعه سخنی بدین مضمون گفت که: شیعه طایفهای بود کوچک و آثار قابل اعتنایی نداشت و اکنون شیعهای در دنیا وجود ندارد، این شد که شیخ آقا بزرگ و دو همردیف و دوست علمیش، سید حسن صدر (م۱۳۵۴) و شیخ محمد کاشف الغطاء (م ۱۳۷۳) هم پیمان شدند تا هر یک در باب معرفی شیعه کاری را بر عهده گیرند و به این صورت پاسخ سخن جرجی زیدان را بدهند.
راغب در ذریعه در این باره گوید: کسی که گفته است دگرگونی خلق و خوی ممکن نبود، قوه را به اعتبار آن مراد داشته است و این سخنی درست است.
امام راغب در ذریعه گفت: سلمه بن کمیل را پرسیدند: زچه رو با آن که علی(ع) را در هر خیری نظری صائب است، عامه وی را ترک بگفتند؟ گفت: از آن رو که چشمشان را قدرت دیدن انوار او نیست. و مردمان به مشابه خود بیشتر مایل اند.
در زمان صدر اسلام و در عصر امامان شیعه و اصحاب آنان، اجتهاد به معنای «عمل به رأی شخصی» تلقی میشد؛ به همین دلیل، سخنانی از فقیهان آن دوران در مذمت اجتهاد رسیده است؛ مثلاً مفید (متوفای سال ۴۱۳ هجری) کتابی با نام «النقض علی ابن الجنید فی اجتهاد الرای» نوشته که در آن، «اجتهاد به رأی» را رد نموده است؛ نمونه دیگر اینکه سید مرتضی (متوفای سال ۴۳۶ هجری) در کتابی به نام «الذریعه» نوشته است: «اجتهاد باطل است و امامیه، عمل به ظن و رأی و اجتهاد را جایز نمیدانند».
ذکر الامامین الهادیین ابیحنیفة نعمانبن ثابت الکوفی و محمدبن ادریس الشافعی رحمةاللّٰه علیهما. فی مناقب الامام الاعظم الزاهد مفتاح الشریعة کنوز الذریعة نظامالدّین قوامالاسلام ابی حنیفة نعمانبن ثابت الکوفی رحمةاللّٰه علیه، ذکرالنعمان صون عنالحرمان، قال الشافعی رضیاللّٰه عنه: الفقهاء کلّهم عیال ابیحنیفة رحمةاللّٰه.
شیخ طوسی مطالب کتاب را به ۷ قسمت تقسیم نموده است. در الذریعة به قسمت ششم و هفتم اشاره نموده است.
ای مریدین وجهه، پیوسته و همیشه او را خواهند پای بدو گیتی فرا نهاده، و از خلق آزاد گشته، و از خود باز رسته. ای محمد ایشان که باین صفتاند: «لا تَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ» ایشان دل از ما بنگردانیدند، تو چشم از ایشان بمگردان جعلنا نظرک الیوم الیهم ذریعة لهم الینا و خلفا ممّا یفوتهم الیوم من نظرهم الینا فلا تقطع الیوم عنهم نظرک فانا لا نمنع غدا نظرهم عنّا.
البته اجازات او که مرحوم آقابزرگ تهرانی در کتاب «الذریعه» به عنوان کتابی مستقل ذکر کرده در این قیمت نیامدهاند؛ مثلاً «رسالة الاجازات»، کتابی کوچک ست شامل بیست اجازه از اجازههای مرحوم نراقی به شاگردانش و اجازات مشایخش.
الذریعه در بیروت، نجف، تهران، مشهد و قم بارها چاپ شدهاست. تمامی چاپها یکسان است الا چاپ کتابخانه مجلس.
ظهور بخشش حق را ذریعه بی سببی ست وگر نه شرم گنه در شمار بی ادبی ست
کتابی است در موضوعاخلاق، و بنا به نوشتهٔ مؤلف، به فرمان شاه طهماسب دوم و به نام او، در قرن دوازدهم هـ. ق تألیف شدهاست. اخلاق تهماسبی در کتاب الذریعه و نیز فهرست نسخ فارسی، تألیف احمد منزوی معرفی شدهاست.
باری با هزار شرمساری خم اندر پشت و خامه در انگشت آورده با ناتوانی و هیچ ندانی از باب عرض ارادت و فرض عبادت بدین ذریعت ساز ضراعت کردم، استغنای من زیاد است و حوصله عشق اندک، هوس عاشق افزون است و کبریای معشوق از حد بیرون، ندانم کار دل با دوست به کجا خواهد انجامید، فرد:
الذریعة:و هو من أجل کتب الفقه مشتمل علی جمیع أبوابه فی نحو سبعین کتابا.