معنی کلمه دیلم در لغت نامه دهخدا
دیلم. [ دِ ل َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان شوشتر با 400 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
دیلم. [ دِ ل َ ] ( اِخ ) ( نام یکی از بخشهای هفتگانه شهرستان بوشهر درشمال باختر شهرستان واقع و محدود است از شمال باختر به شهرستان بهبهان از خاور به بخش خشت شهرستان کازرون و از جنوب خاوری به بخش گناوه ، از باختر و جنوب به خلیج فارس ، هوای بخش گرم مرطوب و شغل اهالی بخش زراعت و باغبانی و صید ماهی و باربری دریائی است. این بخش از یک دهستان بنام لیراوی تشکیل شده مجموع قراء و قصاب آن 36 و نفوس در حدود 12900 تن و قراء مهم آن عبارتند از: بابا حسن شمالی و جنوبی ، حصار گربه ، عامری گزلوری ، گاوزر، داحمد حسین میال سنان و بویر است مرکز بخش و دهستان بندر دیلم است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).
دیلم. [ دِی ْ ل َ ] ( اِخ ) قصبه و بندر مرکز بخش دیلم شهرستان بوشهر مختصات جغرافیائی آن عبارتند از: طول 50 درجه و 10 دقیقه عرض 30 درجه و 4 دقیقه و ارتفاع از سطح دریا بطورمتوسط 8 متر. این قصبه در 232 هزارگزی شمال باختر بوشهر ( از راه برازجان ) واقع و بوسیله یک راه فرعی به بوشهر مربوط است. هوای آن گرم و مرطوب ، آب مشروب آن از باران تأمین میشود. سکنه قصبه مطابق آخرین آمار 3500 تن است. شغل اهالی آن کسب و صید ماهی و باربری دریائی است در حدود 119 باب دکان ، یک دبستان ، شعبه بانک ملی و از ادارات دولتی بخشداری ، ژاندارمری ، گمرک ، گارد مسلح گمرکی ، ثبت و آمار، دارائی ، شهربانی ، پست و تلگراف و تلفن در قصبه وجود دارد و بواسطه کمی عمق کشتیهای بزرگ نمیتوانند تا 1000 متری ساحل بیایند و لنگرگاه کشتیهای بزرگ به تناسب از 5 الی 10 هزارگزی ساحل است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).