دِر
معنی کلمه دِر در لغت نامه دهخدا

دِر

معنی کلمه دِر در لغت نامه دهخدا

در. [ دَرر ] ( اِخ ) آبگیریست در دیار بنی سلیم. آب آن در تمام بهارگاه بماند. ( معجم البلدان ). پارگینی است به دیار بنی سلیم. ( منتهی الارب ).
در. [ دَرر ] ( ع اِ )خون. || شیر. || بسیاری شیر. || غنیمت. || خوبی. نیکویی. ( منتهی الارب ). نیکی. خیر. کارنیکو. ( آنندراج ). و از اینجا گویند: درک ؛ یعنی خدای راست خوبی و نیکویی تو، نیکیت فزون ، خدایت نیکی دهاد. و دره ، ای عمله و خیره ؛ خدای راست خیر و نیکوی او. و کذا در مدح : درک من رجل. و در ذم : لا در دره ؛ ای لا کثر خیره. و نیز درکم ؛ خیر باد شما را. و نیز گویند در قائل ؛ نیک باد گوینده را. خدا گوینده را نیکی دهاد :
هر نکته ای که گفتم در وصف آن شمایل
هر کس شنید گفت اﷲ در قائل.حافظ.
در. [ دَرر ] ( ع مص ) بسیار شیر دادن ناقه. ( منتهی الارب ). شیر فروگذاشتن. ( تاج المصادر ) ( زوزنی ). || بسیار شدن و درهم پیچیدن گیاه. ( منتهی الارب ). || ریزان کردن آسمان باران را. ( منتهی الارب ). باریدن باران. باران فروگذاشتن. ( تاج المصادر ) ( زوزنی ). || فروآمدن باران. ( تاج المصادر ) ( زوزنی ) || روان و گرم گردیدن بازار. || نرم شدن چیزی. || بسیار شدن باج. || به شدن روی کسی بعد بیماری و نیک گردیدن. ( از منتهی الارب ).
در. [ دُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان عربستان شهرستان گلپایگان در 48هزارگزی جنوب خاوری گلپایگان کنار راه مالرو تکین به مادرشاه. جلگه و معتدل و دارای 860 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و لبنیات شغل اهالی زراعت و گله داری صنایع دستی زنان فرش بافی و راه آن مالروست معادن گچ و قیر دارد و مردم آن تابستان به ییلاق میروند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
در. [ دُرر ] ( ع اِ ) ج ِ درة. مرواریدهای درشت. مرواریدهای بزرگ و واحد آن درة است و جمع آن دُرَّر و دُرّات. ( از مهذب الاسماء ). مرواری. لؤلؤ که مروارید درشت است مقابل مرجان که خاک مرواریدست. و اللؤلؤ جنس یشتمل علی نوعیه من الدرالکبار والمرجان الصغار کما قال ابوعبیدة به ان الدر کبار الحب و المرجان صغاره و اللؤلؤ یجمعهما. ( الجماهر بیرونی ). دمشقی گوید مروارید درشت تر از لؤلؤ و وزن آن یک مثقال یا یک مثقال و نیم افتد ( ! ). ( نخبةالدهردمشقی ص 78 ). صاحب غیاث اللغات و به تبع او آنندراج گوید فارسیان بر مطلق مروارید اطلاق کنند و در لغت عرب دُرَّة مروارید کلان را گویند. ( آنندراج ) ( غیاث ). و نیز رجوع به النقود العربیة ( ص 28 ) شود :

معنی کلمه دِر در فرهنگ معین

(دَ رّ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - شیر، فراوانی شیر. ۲ - نیکی ، نیکی بسیار. ۳ - غنیمت .
(دُ رّ ) [ ع . ] (اِ. ) مروارید. ج . دُرَر.
( ~. ) (اِ. ) پشه .
هم شدن ( ~. شُ دَ )(مص ل . ) ۱ - مخلوط شدن . ۲ - آشفته شدن ، عصبانی گشتن .
( ~. ) (اِ. ) دره : (کوه ).
(دَ ) [ په . ] (اِ. ) = درب : ۱ - داخل ، درون . ۲ - دربار. ۳ - فصل (کتاب ). ۴ - موضوع ، مطلب . ۵ - حرف اضافه .
جمله (دَ. جُ لِ ) [ فا - ع . ] (ق . ) خلاصه ، بالاخره .
هم کردن ( ~. کَ دَ ) (مص م . ) ۱ - مخلوط کردن . ۲ - آشفته کردن .
( ~. ) [ په . ] (اِ. ) آن چه که از چوب یا آهن و غیره سازند و در دیوار و اشکاف و صندوق و جز آن ها کار گذارند و باز و بسته شود. ،این ~ و آن در این طرف و آن طرف ، این جا و آن جا. ، ~ باغ سبز نشان دادن کنایه از: وعده های فریبنده و پوچ دادن . ، ~ به روی هم
هم (دَ هَ ) (ص مر. ) آمیخته ، مخلوط . ۲ - آشفته ، شوریده .

معنی کلمه دِر در فرهنگ عمید

۱. =دریدن
۲. درنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): پرده در، صفدر.
=دَرّه
در اول بعضی مصادر افزوده می شود و معنی کلمه را اندکی تغییر می دهد: درآمدن، درآوردن، درآویختن، دربردن، در رسیدن، دررفتن، درساختن، درگذشتن.
۱. درون، اندرون.
۲. به سوی، به طرف.
۱. شیر، لبن.
۲. [مجاز] فرزند.
آنچه از چوب یا آهن یا چیز دیگر درست کنند و میان دیوار یا جلو اشکاف یا سر صندوق یا روی چیز دیگر کار بگذارند که باز و بسته شود.
مروارید درشت.
* درّ کوهی: (زمین شناسی ) = کوارتز
* درّ یتیم: [قدیمی] مروارید بی مانند و گران بها.

معنی کلمه دِر در فرهنگ فارسی

( اسم ) پشه .
ظرفیت را رسانده خواه ظرفیت مکانی و خواه زمانی

معنی کلمه دِر در فرهنگستان زبان و ادب

{door} [قطعات و مجموعه های خودرو] صفحه ای لولادار برای ورود سرنشینان به داخل خودرو یا خروج از آن

معنی کلمه دِر در دانشنامه عمومی

دَر به تخته های چوبی یا فلزی مستطیل شکلی گفته می شود حدوداً به اندازه قامت انسان که در بازه دیوار ساختمان ها تعبیه می شود تا رفت وآمد به درون و بیرون ساختمان یا بستن ساختمان از طریق آن میسر شود.
واژهٔ درب که اخیراً در زبان فارسی رایج گردیده عربی است و از کلمهٔ دروازهٔ فارسی گرفته شده است و به همان معنای دروازه در عربی بکار می رود و استفادهٔ آن به معنای در، در زبان فارسی کاملاً غلط است.
درها معمولاً به وسیله یک لولا به چهارچوب در محکم می شوند. درهای قدیمی شرقی دارای کلون و کوبه بوده اند.
کهن ترین مدارک و نمونه های در و پنجره در معماری ایران را می توان در نقش قلعه های مادی در آثار دوره شاروقین یافت. اغلب آن ها از چوب ساخته و روی آن ها آهنکوب شده است. از روزگاران کهن معماران ایرانی تلاش می کردند که درگاه ها را به صورت مستطیل ساده درآورند، تا باز و بسته شدن در را آسان کنند؛ به همین جهت میان در و روزن بالای آن کلاف چوبی می نهادند که علاوه بر استوار کردن بنا نقش چپیله یا به اصطلاح امروز نعل درگاه را بازی می کرده و جای در به صورت درگاهی چهارگوش و ساده درمی آمده است. در معماری پارسی سر درگاه ها با یک پاره سنگ یکپارچه پوشیده می شد و در سبک پارتی هم در زیر چپیله نالی روی درگاه ها کالغپر و شاخک چهار چوب جای می گرفته. در بناهای عهد اسلام ایران هم هرجادر و دروازه دیده می شود با کلاف چوبی به صورت ساده مستطیل درآمده؛ کهن ترین دری که از آغاز اسلام به جای مانده بود در دروازه مهریز یزد بود.
درهای خودکار یا اتوماتیک به درهایی گفته می شود که باز و بسته شدن در آن ها به صورت خودکار انجام می گیرد و نیازی به دخالت انسان نیست. نسل ابتدایی در اتوماتیک در دهه هفتاد میلادی توسط یک دانش آموز اهل اوهاییر آمریکا ابداع شد. بسیاری معتقد بر این هستند که سر منشأ این ایده، تبدیل انرژی بخار، خواص هوا و گاز به انرژی حرکتی بود که در ۲۰۰۰ سال پیش توسط هرون فیزیکدان و ریاضیدان بزرگ یونانی در اسکندریه مطرح شده است. از مزایای استفاده از این درها آسان تر شدن ورود و خروج افراد ( به ویژه برای افراد ناتوان، مسن و معلول ) است. همچنین با استفاده از آن ها در مکان های پر رفت وآمد می توان تا ۳۵ یا ۵۰٪ در مصرف انرژی صرفه جویی کرد. معمولاً می توان سرعت باز و بسته شدن این درها را با توجه به نیاز محل، شدآمد، فصل سال یا ساعت های شبانه روز تنظیم کرد.
در (فیلم). «در» ( مجاری: Az ajtó ) یک فیلم به کارگردانی ایشتوان سابو است که در سال ۲۰۱۲ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به هلن میرن اشاره کرد.
در (فیلم ۲۰۰۹). در ( آلمانی: Die Tür ) یک فیلم دلهره آور علمی–تخیلی به کارگردانی آنو زائول است که در سال ۲۰۰۹ میلادی منتشر شد.
• مدس میکلسن
• جسیکا شوارتس
• توماس تیمه
• تیم سیفی
• هایکه ماکاچ
در (گلپایگان). در ( گلپایگان ) ، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان گلپایگان در استان اصفهان ایران است.
روستای در دارای یک کاروانسرای تاریخی است. این کاروانسرا از مجموعه کاروانسراهای ساخته شده در زمان شاه عباس صفوی است.
این روستا در دهستان نیوان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۹۶ نفر ( ۱۷۱خانوار ) بوده است.
معنی کلمه دِر در فرهنگ معین
معنی کلمه دِر در فرهنگ عمید
معنی کلمه دِر در فرهنگ فارسی
معنی کلمه دِر در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه دِر در دانشنامه عمومی

معنی کلمه دِر در دانشنامه آزاد فارسی

دُرّ
رجوع شود به:مروارید

معنی کلمه دِر در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در یا درب وسیله ای است باز و بسته شونده که برای حفاظت مکان ها از آن استفاده می شود.
در وسیله ای است باز و بسته شونده است و به معنای در ورودی و خروجی مکانی و نیز به محل ورود و خروج از مکانی گفته در می شود.
موارد کاربرد در در فقه
احکام آن در باب های صلات، حج، صلح، صید و ذباحه و حدود آمده است.
کراهت نمازگزاردن در برابر درِ باز
بنابر قول برخی، نمازگزاردن در برابر درِ باز مکروه است.
دعا در ورودی مسجدالحرام
...

معنی کلمه دِر در ویکی واژه

از شهرهای با سابقه تمدنی هزاره سوم پیش از میلاد در میان‌رودان در کشور سومر یا اکد. هجوم کوتیان به ویرانی بین‌النهرین منجر گشت و شهرهای آکشاک، دِر، اوروک و سایر شهرهای آباد نابود شد.
دچار اسهالی، اسهال گرفتن در گویش بهاری. کسی که دچار دفع مدفوع به صورت شل یا آبکی حداقل سه نوبت روز، که منجر به کاهش آب و املاح بدن شود.

جملاتی از کاربرد کلمه دِر

در سفرنامهٔ برادران شرلی نیز آمده‌است که در ۲۳ ژوئیهٔ ۱۶۳۸ میلادی سفیر یا فرستادهٔ دولت انگلیس به نام «سِر دِر مرکتن» در قزوین فوت کرده و او را در گورستان ارمنی‌های شهر به خاک سپردند و (ارمنی‌ها با کشیش خود در این امر هیئت انگلیسی را معاونت کرده‌اند).
هر جا که یکی دِرع بود بر تنِ گُردان هرجاکه یکی خُودْ بود بر سر اَ‌بْطال
اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها
این گروه شامل الکس ترنر به عنوان خواننده اصلی گروه و گیتاریست، نیک اومالی به عنوان بیسیست، جیمی کوک به عنوان گیتاریست و مت هِلدِرز به عنوان درامر است.
ای جوانمرد اگرت روزی آفتاب معرفت از فلک کبریا بتا بدو دیده همتت آیات و رایات جلال عزت ببیند این دنیا که تو صید وی گشته‌ای نعلی کنند و برسم سمند همتت زنند، و آن عقبی که قید تو شده حلقه‌ای سازند و در گوش چاکران حضرتت کنند، و آن گه ترا ملک وار ببارگاه خاص جلال در آرند «فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ».
جهان آن سوی که روز برآید و شب و آن سوی که روز فرو شود و شب. إِنَّا لَقادِرُونَ (۴۰) که ما تواناییم.
هُوهانس دِر-پطروسیان (۱۹۱۲–۲۰۰۷ میلادی)، معلم پرسابقه و قدیمی مدارس، از ۱۹۶۰ میلادی با امکانات شخصی خود، مبادرت به چاپ و انتشار تقویم دیواری گانتق کرد که مانند دیگر تقویم‌های دیواری ارمنی زبان چاپ ایران جنبه سالنامه نیز داشت.
گر کِشتهٔ ما غم آورد غم دِرَویم گر بهرهٔ ما درد بود درد خوریم
دژ کوربریج در کنار رودخانهٔ تاین در خاور، و واقع در دِرِستریت، و دژ لوگوآلوم (کارلایل) در کنار رودخانهٔ ادن در باختر.
بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ یعنی: مشرق کلّ یوم من السّنة و مغربه إِنَّا لَقادِرُونَ.
معنی طلب نه صورت زیرا که شخص او دریا و ابر زیر دِراعَ است و پیرهن
سروده‌های او در سه دفتر با نامهای «شپچراگ» «دِرَپشوکین سهیل» و «شه لَچه کار» گرد آوری شده‌است.
مولانا ابوالقاسم بن ابوطالب میرحسینی فِندِرسکی مشهور به میرفندرسکی (حدود ۱۰۱۹-۹۴۲خورشیدی/۱۰۵۰–۹۷۰ه‍. ق/۱۶۴۰–۱۵۶۳م)، حکیم، دانشمند و فیلسوف عصر صفویه است. نیاکان او از سادات بزرگ استرآباد و از نوادگان موسی کاظم بودند و جد وی به نام «میرصدرالدین» در روستای جعفرآباد نامتلو از توابع فندرسک استرآباد صاحب زمین بود و پس از تاجگذاری شاه عباس یکم (۹۹۶ ه‍. ق) به دربار او پیوست. پدرش میرزابیک نیز در دستگاه شاه عباس خدمت می‌کرده‌است و مورد احترام بوده‌است.
نام او با موزه‌های معروفی مثل موزه پوشکین در مسکو، موزه اورسی در پاریس یا خانه ون گوگ در زوندِرت هلند پیوند خورده است.
فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ در نشستنگاه براستی راست نشینان را، عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ (۵۵) بنزدیک پادشاه فراخ توان.
«را» ی مفعولی به «ره» تبدیل می‌شود، مثال: هیچ‌کسی مثل من تو را دوست ندارد = هیچ کی (در هنگام تلفظ «هیشکی» شنیده می‌شود) مثل مو تو ره دوست نِدِره.
قوله: وَ کُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ فَالْتَقَی الْماءُ عَلی‌ أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ إِنَّا کُلَّ شَیْ‌ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ.
این گروه در سال ۱۹۷۱ میلادی، توسط ۴ برادر به نام‌های «خوزه میگل»، «خائیمه»، «آندِرِس» و «روبرتو» مارکِز بوگوئِنیو بنیان نهاده شد و بعداً «اوسبالدو تورِس» به گروه اضافه شد.
با این حال باید در نظر داشت که حتی اگر الکترودهای وَن دِر پا ایده‌آل تنظیم شوند، یک ناهمگن نمونه، ممکن است منجر شود علامت اثر هال نامعقول جلوه کند. برای مثال در یک نیمهٔ رسانا که مشخصا از نوع اِن بود، اثر هال به صورت مثبت مشاهده شد.
خیز تا در صف عقل و عافیت جولان کنیم نفس کلی را بدل بر نقشِ شادِروان کنیم