دودم. [ دُ دَ ] ( ص مرکب ) دارای دودم و دولبه. ( ناظم الاطباء ). که از دو سوی ببرد. دارای دولبه تیز و بران. دودمه. دولبه. - شمشیر یا تیغدودم ؛ تیغ و شمشیر با دولبه برنده و تیز. دولب. ( یادداشت مؤلف ). دودم. [ دُ وَ دِ ] ( ع اِ ) آب سرخی که از درخت یز و یا درخت طلح بیرون می آید. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). دوادم. ( آنندراج ) ( تحفه حکیم مؤمن ). رجوع به دوادم شود.
معنی کلمه دودم در فرهنگ عمید
دارای دو دم یا دو لبه: شمشیر دودم.
معنی کلمه دودم در فرهنگ فارسی
آب سرخی که از درخت یز و یا درخت طلح بیرون می آید .
جملاتی از کاربرد کلمه دودم
یا رب بدو نور دیدهٔ پیغمبر یعنی بدو شمع دودمان حیدر
آتش عهد شباب رفت چو دودم به سر بس که دماغم گداخت از تف هجران او
استان تاووش سازههای باستانی نامآوری ندارد. در افسانهها آمده که سازنده الفبای ارمنی یعنی مسروپ ماشتوتس یکی از نخستین آموزشگاههایش را در این منطقه گشود در درون کلیسایی به نام «سرکیس ورجاوند» (مقدس) که بدست خود مسروپ ساخته شده بود. بعدها «برج گاگا» نیز در نزدیکی این کلیسا ساخته شد. در زمان جنگهای ایران و روم بر سر ارمنستان سامان تاووش بخشی از گرجستان بشمار آمد و بعدها در زمان دودمان باگراتونی این سامان دوباره بخشی از منطقه ارمنستان شد.
شیخ مجید المعلی، سردودمان خاندان امیران المعلی از قبیله العالی در سال ۱۷۷۲ شیخنشین امالقیوین را بنیاد نهاد.
با سقوط امپراتوری مقدس روم در آلمان، بایرن توانست در سال ۱۸۰۶ بنابر قرارداد صلح پرسن، یک پادشاهی مستقل تشکیل دهد. به این ترتیب ماکسیمیلیان یوزف که امیر انتخابگر بایرن بود، صاحب اورنگ و افسر پادشاهی شد و پادشاهی در دودمان ویتلسباخ موروثی شد.
ز دودمان اصیلم همین گواهم بس که شرم این سخنم خون ز چهره بیرون داد
حسن را صائب گزیر از دودمان زلف نیست شمع عالمسوز را بی رشته نتوان ریختن
مرا چون عود میسوزی و بوی من همیآید که روزی یا شبی ناگه (بگیرد) دامنت دودم
با تو در عیشم و عشرت همه سودم همه نورم بی تو در رنجم و محنت همه آهم همه دودم
ملک قباد معاصر میربزرگ، مؤسس دودمان مرعشیان در آمل، بود و همچون اسلاف خود، با جنبش مرعشی مخالفت میورزید. ظهیرالدین مرعشی، نویسندهٔ کتاب تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، دربارهٔ مکاتبهٔ ملک قباد و یکی از پسران میربزرگ (جد ظهیرالدین) به نام رضیالدین نوشتهاست:
یک دودمان ز آل علی را یتیم کرد یک جا اسیر پنجه آل زنا نمود
به عنوان یکی از مهمترین مکانهای باستانی مصر، ابیدوس در گذشته شهری مقدس بود که معابد بسیاری به همراه گورستانهای ویژه را در خود جای داده؛ گورستانهایی چون امالقعاب که فرعونهای دورههای نخستین دودمانی مصر را در خود جای دادهاند. این مقبرهها باعث ارزش و اعتبار بسیار والایی برای این شهر شدند و فرعونها و شهبانوهای دورانهای پسین نیز آنجا را به منظور به خاک سپرده شدن انتخاب میکردند.
دودمان او شرف زین خانه دید خدمت این خانه او را برگزید
ازان آتشم دود خیزد ز چشم وز آن دودم این آب ریزد ز چشم
تحلیل ادبی این متن نشان می دهد که متن مدت کوتاهی پس از مرگ کنفسیوس و احتمالاً در دوران دودمان سونگ نوشته شدهاست.