دنج. [ دُ ن ُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ دَنوج.( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). || ج ِ داناج است ، به معنی دانشمند که معرب داناست. ( آنندراج ). ج ِداناج. ( ناظم الاطباء ). رجوع به دانا و داناج شود. دنج. [ دِ ] ( ترکی ، ص ) در اصطلاح عامیانه از کلمه «دینج » ترکی به معنی خلوت و آرام. جای بی آمد و شد. جایی که خلوت و بی شور و جلب و هیاهو باشد. آرام و آسوده : گوش دنج. گوشه دنج. ( یادداشت مؤلف ). جای امن و امان و جای آسایش و مخلا بطبع. ( ناظم الاطباء ). || در آذربایجان به صورت صفت برای انسان ( مخصوصاً کودکان ) آرام و بی آزار بکار رود، گویند: فلان کودک دنج است یا نادنج است. دنج بنشین. دنج بمان.
معنی کلمه دنج در فرهنگ معین
(دِ ) (اِ. ) (عا. ) جای خلوت و آرام .
معنی کلمه دنج در فرهنگ عمید
ویژگی جای امن و امان و خالی از اغیار، جای خلوت.
معنی کلمه دنج در فرهنگ فارسی
جای امن وامان وخالی ازاغیار، جای خلوت جای خلوت محل فارغ و بی مزاحم : [[ گوشه دنجی پیدا کردند ]] .
معنی کلمه دنج در ویکی واژه
(عا.) جای خلوت و آرام.
جملاتی از کاربرد کلمه دنج
سبزیهای مختلف در مناطق مرکزی این ولایت کاشته میشود که تعدادی آن برای فروش به بازارهای کابل عرضه میشود. برخی بیشتر باشندگان ولسوالیهای سرخ پارسا، شیخ علی، سیاه گرد، شینوار و کوه صافی مالدار میباشند. تعدادی زنان در ولسوالیهای جبل السراج، سالنگ، سیدخیل، بگرام و شهر چاریکار مصروف ربسازی بادنجان و آچار میباشند و همچنان بانجان رومی، پیاز و مرچ نیز میفروشد.
مادرش از خشم شیخ آورد شور تا بدادش نیم بادنجان به زور
ادریس آباد یکی از محلههای دنج و آرام شهرستان آباده به شمار میرود.
شمع شبستان فلک سرو گلستان ملک مردود راهش قد هلک مقبول رایش قدنجا
مرغ آبپز شده را به همراه پیاز سرخ شده، رب و آلوی خیس داده شده، در روغن و ادویه تفت میدهند. سپس ۲ لیوان آب مرغ، به مواد اضافه نموده و روی حرارت ملایم میگذارند تا به تدریج آب مرغ تبخیر شود. در پایان نیز غذا را با بادنجان و گوجه فرنگی سرخ شده، تزیین نموده و میل میکنند. (در صورت نبودن آب انار، میتوان از ۱ تا ۲ قاشق غذاخوری رب انار به اضافهٔ مقداری شکر استفاده کرد)
از فیلمهایی که وی در آن نقش داشتهاست، میتوان به یک ذهن شهوتآلود، سال ۲۰۲۰ - گلادیاتورهای آینده، سکس عمیق، شکارچی اهریمن، ماوراء، زامبی ۲، گوشه دنج، دنیای آدمخواران و غروب خدایان اشاره کرد.
نقلست که چهل سال بود تا بادنجانش آرزو بود و نخورده بود یک روز مادرش پستان درو مالید وخواهش کرد تا شیخ نیم بادنجانی بخورد همان شب بود که سر پسرش بریدند و بر آستان نهادند و شیخ دیگر روز آن بدید و میگفت: آری که آن دیگ که ما بر نهادهایم در آن دیگ گرم کم ازین سر نباید.
سیر داندان و چکندر سرو بادنجان لب شاعری نیست چو تو از حد کش تا کشمیر
اتهامات کودک آزاری سال ۱۹۹۳ مایکل جکسون؛ به مجموعه اتهاماتی گفته میشود که توسط پسری ۱۳ ساله به نام جردن چندلر و پدرش ایوان چندلر در سال ۱۹۹۳، علیه مایکل جکسون مطرح گردید. این اتهام درست در روز شروع قسمت سوم تور جهانی دنجروس مایکل آغاز شد.
کالهجوش را با نان خرد کرده و نعنا و ریحان و پیاز سفید سر سفره میگذارند؛ و یک بشقاب بادنجان سرخ کرده سفرهٔ کالهجوش را کامل میکند.
بصدنجان و سل او خواهی کمال از سر نه این سودا چو هیچت نیست این گوهر مکن هردم خریداری
بعد پرخوردن چه آید خواب غفلت یا حدث یار بادنجان چه باشد سرکه باشد یا که سیر
نقلست که شیخ بوسعید گفت: بر منبر و پسر شیخ ابوالحسن آنجا حاضر بود که کسانی که از خودنجات یافتند و پاک از خود بیرون آمدند از عهد نبوت الی یومنا هذا بعقدی رسیدند و اگر خواهید جمله برشمرم و اگر کس از خودپاک شد پدر این خواجه است و اشارت به پسر ابوالحسن کرده و استاد ابوالقاسم قشیری گفت: چون به ولایت خرقان درآمدم فصاحتم برسید و عبارتم نماند از حشمت آن پیر تا پنداشتم که از ولایت خود معزول شدم.
دنجر در یک خانواده یهودی بزرگ شد و در این حین به رقص باله نیز میپرداخت. او در رقص کلاسیک آموزش دیده است. دنجر نام هنری آبلا را از مشتق بلا انتخاب کرد که در ایتالیایی به معنای «زیبا» است.
منکر ار باشد ترش نبود عجب نسبتی دارد به بادنجان ترش
آنکه چرخش معدنجو و مکارم خوانده است وانکه شرعش منبع فضل و فضایل یافته