دفاین
معنی کلمه دفاین در فرهنگ معین
معنی کلمه دفاین در فرهنگ عمید
معنی کلمه دفاین در فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع دفینه اندوخته ها گنجینه ها .
معنی کلمه دفاین در ویکی واژه
جِدفینه ؛ اندوختهها، گنجینهها.
جملاتی از کاربرد کلمه دفاین
و آنها که ملوک دیناندیشان مظهر و مظهر صفات لطف و قهر خداوندیاند طلسم اعظم صورت را از کلید شریعت بدست طریقت بگشودهاند و خزاین و دفاین احوال و صفات را که مخزون و مکنون بنیاد نهاد ایشان بود بچشم حقیقت مطالعه کردهاند و بسر گنج «من عرف نفسه فقد عرف ربه» رسیده و بر تخت مملکت ابدی و سریر سلطنت سرمدی «و اذا رأیت ثم رأیت نعیما و ملکا کبیرا» بمالکیت نشسته که «ان لله ملوکا تحت اطمار». شادروان همت ایشان از سفر «غدوها شهر ورواحها شهر» ننگ دارد که در یک نفس گرد ممالک دو عالم برمیاید.
کنار باغ همه پر خزاین دارا فضای راغ همه پر دفاین قارون
دهندهای که ز دست و دلش به زنهارند همه ذخایر بحر و همه دفاین کان
دیگر آنک روح را بر سیصد و شصت هزار عالم روحانی و جسمانی ملکی و ملکوتی گذر خواهیم داد ودر هر عالم او را نزلی انداختهایم و گنجی از بهر او دفین کرده تا آن روز که او را در سفل عالم اجسام بخلافت فرستیم این نزلها و گنجها با او روان کنیم. بران خزاین و دفاین کس را اطلاع ندادهایم «ما اشهدتهم خلق السموات و الارض» جمله من نهادهام من دانم که چه نهادهام و کجا نهادهام و چون نهادهام و من دانم که هریک چون برباید گرفت؟
هر خزاین کو نهده بود اندر شرق و غرب هر دفاین کو نهفته بود اندر بحر و بر
روان ز طاعت یزدان دل از اطاعت شاه دفاین از در و گوهر، خزاین از زر و مال
قلج قراخان پیوند ارسلان خاقان که جست و یافت کنوز و دفاین صحرا
شود چو گرم عطا آه از ذخایر بحر دهد چو داد سخا وای بر دفاین کان
خاک را نشر دفاین کرده اینک رستخیز بحر را کشف ذخاین گشته هین طوفان شده
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشتهاست میتوان به دفاینس، دراکولا، بله و کشتن عیسی اشاره کرد.
در جمله مقامات دلیل و رهبر روح منم تا آن جمله بر وی عرضه کنم و از خزاین و دفاین آنچ او را دران عالم بکار خواهد آمد بدو دهم و آنچ دیگر باره بوقت مراجعت با این حضرت او را درین مقام بکار شود بگذارم و طلسماتی که از بهر نظر اغیار درین راه ساختهام تا هر مدعی بگزاف بدین حضرت نتواند رسید بااو نمایم و بندگشاهای آن برو عرضه کنم تا بوقت مراجعت راه برو آسان گردد و زا مصالح و مفاسدراه او را باخبر کنم.