دعت

معنی کلمه دعت در لغت نامه دهخدا

دعت. [ دَ ] ( ع مص ) سخت راندن چیزی را. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
دعت. [ دَ ع َ ] ( ع اِمص ) دعة. راحت و تن آسانی. ( غیاث ) ( آنندراج ). سکینه. راحت. خفض عیش. و رجوع به دعة شود : هنگام دعت و آسایش و روزگار ذخیرت و غنیمت است. ( سندبادنامه ص 163 ). قاآن در آن سال که دعت حیات را وداع خواست کرد... ( جهانگشای جوینی ). || در اصطلاح علم اخلاق ، عبارتست از آنکه نفس در وقت حرکت شهوت ساکن و مالک زمام خود بود. ( از نفایس الفنون ، حکمت مدنی ) ( اخلاق ناصری ص 77 طهارة الاعراق ابوعلی مسکویه ).سکون است هنگام هیجان شهوت. ( از تعریفات جرجانی ).
دعة. [ دَ ع َ ] ( ع مص ) آرمیده شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). تن آسان و فراخ زندگانی گردیدن و راحت و آرام گرفتن. ( از منتهی الارب ). وَداعة. و رجوع به وداعة شود.
دعة. [ دَ ع َ ] ( ع اِمص ) اسم است از وَداعة، وتاء آن عوض واو است. ( از اقرب الموارد ). || راحت. تن آسانی. || فراخی زندگانی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || سکینه و آرامش. ( از اقرب الموارد ). دعت. و رجوع به دعت شود.

معنی کلمه دعت در فرهنگ معین

(دَ عَّ ) [ ع . دعة ] (اِ. ) ۱ - سکینه ، راحت ،خفض عیش . ۲ - سکون نفس در وقت حرکت شهوت و مالک زمام خویش بودن .

معنی کلمه دعت در فرهنگ عمید

آرامش و آسایش و فراخی زندگی.

معنی کلمه دعت در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - سکینه راحت خفض عیش . ۲ - سکون نفس در وقت حرکت شهوت و مالک زمام خویش بودن ( اخلاق ناصری ۷۷ )
سخت راندن چیزی را .

معنی کلمه دعت در ویکی واژه

دعة
سکینه، راحت، خفض عیش.
سکون نفس در وقت حرکت شهوت و مالک زمام خویش بودن.

جملاتی از کاربرد کلمه دعت

فتوت دار آن باشد که از بدعت بپرهیزد رود در سنت احمد از آن جان را به شادی ها
هرچندکه بدعت بود این ه‌اعده لیکن این بدعت امسال به از سنت پارست
ای از تو نگون هوای بدعت وی از تو فزون بهای دولت
نبحت طیور النفس لی من بعدما و دعت طرا السعد من اسماء
شور و شر در دیار کفرافکند شاخ بدعت زبیخ و بن برکند
در قرن دوم، ایرنائوس هفت بهشت ​​را معرفی می کند. (نگاه کنید به نمایش موعظه‌های رسولانه 9؛ ر.ک. در برابر بدعت‌ها 1.5.2).
   آنها [خلافت] ابوبکر را پس از پیامبر تأیید می کنند...بر وفاداری عثمان تأکید می کنند و از هرکسی که او را کافر می خواند دوری می کنند. خلافت علی را در زمان خودش می شناسند. آنها علی را در جنگ‌هایش به درستی قضاوت می‌کنند... و اظهار می‌کنند که طلحه و زبیر توبه کردند و از جنگ با علی کناره‌گیری کردند... در مورد صفین حکم می‌کنند که حق با علی بود، در حالی که معاویه و یارانش به او ستم کردند و گناهکار شدند اما بدعت گذار نشدند.
مسلمانان از قرن دوازدهم میلادی، روز «میلاد محمّد» را جشن می‌گیرند؛ این جشن‌ها بعدها توسط محافظه‌کاران دینی، محکوم به بدعت شد. همچنین مدفن منسوب به او، زیارتگاه حاجیانی است که به مدینه وارد می‌شوند. صلوات بر محمّد، از رسوم مسلمانان است که به عقیدهٔ آنان، سبب جلب شفاعت محمّد در رستاخیز می‌شود.
نقد اسلام عموماً به نقد دین اسلام در باورها، اصول یا هر عقیده مرتبط با اسلام گفته می‌شود که از همان اولین مرحله‌های شکل‌گیری آن وجود داشته‌است. اولین نقدهای نوشتاری توسط مسیحیان و یهودیان نوشته شده، یا همانند مسلمان سابق ابن راوندی. تا قبل از قرن نهم میلادی، برخی اسلام را به‌عنوان شاخه‌ای رادیکال از بدعت‌گذاری در مسیحیت می‌شناختند.
مهر نماز تکه‌ای گِل شکل داده شده است که مسلمانان شیعه هنگام نماز بر آن سجده می‌کنند.اهل سنت استفاده از تربت را به عنوان بدعت رد می‌کنند.
بدعت وکفر از سر تیغت همی ناقص شود وز دل پاکت بیفزاید همی اسلام و دین
لیکن این شیر عجم برعکس آن میر عرب بدعتی انگیخت کز وی ریگ غم در موزه‌ایم
بدعت افکندند چند زاهل هوش سبک‌هایی‌تازه با جوش وخروش
آن بدعت کاورد (‌ارد و یراف‌) بنشست ز قرآن به سوگواری
بدعت اشرار با رونق پذیرای مزاج و از لجاج شرع احمد بی رواج
آمریکایی‌گرایی در سال‌های حوالی ۱۹۰۰، یک دیدگاه سیاسی و مذهبی بود که به برخی از کاتولیک‌های آمریکایی نسبت داده می‌شد و توسط سریر مقدس به عنوان بدعت محکوم می‌شد.